فهرست مطلب

 

زائدة بن مهاجر

از شهداى كربلاست.نامش در زيارت رجبيه آمده است.احتمال داده شده كه او همان‏«يزيد بن زياد بن مهاجر»باشد (1) .
زاده ليلى
زاهر،مولى عمرو بن حمق

از شهداى عاشوراست.وى را از شخصيتهاى كوفه و مردى سالخورده از قبيله كنده‏دانسته‏اند. غلام عمرو بن حمق خزاعى(از ياران ويژه امير المؤمنين)بود و در حركتهاى‏انقلابى عمرو بن حمق(كه به دست معاويه شهيد شد)همدوش و همراه او و تحت تعقيب‏معاويه بود.در سال 60 هجرى به مكه آمد و به حسين‏«ع‏»پيوست و در حمله نخست روزعاشورا به شهادت رسيد. (2) نامش در زيارت ناحيه مقدسه هم آمده است.

زباله نام يكى از منزلگاههاى مسير مكه به كوفه كه امام حسين‏«ع‏»در آنجا فرود آمد.
زباله

به معناى محلى است كه آب را در خود نگه مى‏دارد،محل پر آب.روستايى آباد ومسكونى بوده كه طوايفى از بنى اسد در آنجا مى‏زيستند.در همين منزلگاه بود كه امام،خبرشهادت‏«عبد الله بن يقطر»را شنيد.او فرستاده سيد الشهدا«ع‏»به سوى كوفيان و حضرت‏مسلم بود كه همزمان با شهادت مسلم و هانى،شهيد شد.در آن محل قلعه و مسجدى‏مربوط به بنى اسد بود.محل به نام زباله بنت مسعر شهرت يافته است. (3) در همانجا نيز،خبرشهادت قيس بن مسهر(پيك اعزامى خود به كوفه)را شنيد.آنگاه اوضاع كوفه را براى‏همراهان تشريح كرد و از بى وفايى و سست عهدى كوفيان گفت،سپس بيعت‏خويش رااز همراهان برداشت و فرمود:هر كس مى‏خواهد،برگردد،پيروانمان ما را خوار ساختند.

به گفته برخى مورخان جمعى از آن لحظه به بعد از چپ و راست متفرق شدند.صبح فردابه يارانش فرمود تا آب همراه بردارند و راه را به سوى كوفه ادامه دهند.
زبان حال

جملاتى كه هنگام مرثيه خوانى،از زبان امام حسين‏«ع‏»و شهداى كربلا يابازماندگانشان گفته مى‏شود،بى آنكه در يك متن تاريخى يا روايى آمده باشد،در مقابل‏«زبان قال‏».اين جملات، صرفا نوعى بيان عاطفى است كه از حال و وضع كسى آنگونه‏برداشت مى‏شود،زيرا گاهى حالتها گوياتر از الفاظ است.البته گاهى به بهانه‏«زبان حال‏»،حرفهاى نامناسب و سبك به اولياء خدا و امام حسين‏«ع‏»نسبت مى‏دهند كه وهن مقام امام‏و نشان دهنده ذلت و خوارى و زبونى است،مثل اين كه از قول امام حسين‏«ع‏»مى‏گويند:

«شدم راضى كه زينب خوار گردد...»يا اينكه امام،التماس كند جرعه‏اى آب به او بدهند.

اين نحوه زبان حالها اغلب در اشعار مرثيه و نوحه ديده مى‏شود كه بايد توجه نمود مطالب‏انحرافى و دروغ به آن پيشوايان حق و صدق،نسبت داده نشود.
زرود

نام يكى از منزلگهاى مسير كوفه كه سيد الشهدا«ع‏»در آنجا فرود آمد.زرود،منطقه‏اى‏ريگزار ميان ثعلبيه و خزيميه از راه كوفه به مكه بود.به خاطر شنزار بودن،آبهاى باران رادر خود فرو مى‏برد و به همين جهت،نام زرود بر آن گفته شده است( بلعنده).اين محل‏براى نزول كاروانهاى حج كه از بغداد مى‏آمده‏اند.محل مشهور و مناسبى بوده و به بنى اسدو بنى نهشل اختصاص داشته است.

در همين منزل بود كه امام حسين‏«ع‏»به زهير بن قين بجلى برخورد و او را به همراهى‏و يارى خويش فراخواند.او هم پذيرفت و به كاروان و ياران امام پيوست و به كربلا آمد وشهيد شد. (4) و در همين جا،خبر شهادت مسلم بن عقيل و هانى بن عروه را در كوفه از دو نفراز طايفه بنى اسد شنيد كه عازم حج بودند و از كوفه مى‏آمدند.حضرت بر آن دو شهيدرحمت فرستاد و گريست،بنى هاشم هم گريستند.و در همين جا شب را ماندند.صبح،آب زيادى برداشته،از آنجا به سوى ثعلبيه حركت كردند.
زره

پوششهايى كه از ميخچه يا دانه‏هاى كوچك زنجير گره‏دار ساخته شده و در رزم بر تن‏مى‏كنند. (5) در تعزيه و شبيه خوانى هم مورد استفاده قرار مى‏گيرد،همراه با شمشير،سپر وكلاه خود،كه نمايشگر صحنه‏هاى عاشورا باشد.
زنان در نهضت عاشورا

پيرامون زنان در حادثه كربلا در دو محور سخن مى‏توان گفت:يكى آنكه آنان چند نفرو چه كسانى بودند،ديگر آنكه چه نقشى داشتند.زنانى كه در كربلا حضور داشتند،برخى‏از اولاد على‏«ع‏»بودند،و برخى جز آنان،چه از بنى هاشم يا ديگران.زينب،ام كلثوم،فاطمه،صفيه،رقيه و ام هانى،از اولاد«ع‏»بودند،فاطمه و سكينه،دختران سيد الشهدا«ع‏»

بودند،رباب،عاتكه،مادر محسن بن حسن،دختر مسلم بن عقيل،فضه نوبيه،كنيز خاص‏امام حسين‏«ع‏»و مادر وهب بن عبد الله نيز از زنان حاضر در كربلا بودند. (6) 5 نفر زن كه از خيام حسينى به طرف دشمن بيرون آمدند،عبارت بودند از:كنيز مسلم‏بن عوسجه،ام وهب زن عبد الله كلبى،مادر عبد الله كلبى،مادر عمر بن جناده،زينب‏كبرى‏«ع‏».زنى كه در عاشورا شهيد شد،مادر وهب بود،بانوى نميريه قاسطيه،زن عبد الله‏بن عمير كلبى كه بر بالين شوهر آمد و از خدا آرزوى شهادت كرد و همانجا با عمود غلام‏شمر كه بر سرش فرود آورد،كشته شد.

در عاشورا دو زن از فرط عصبيت و احساس،به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند:

يكى مادر عبد الله بن عمر كه پس از شهادت فرزند،با عمود خيمه به طرف دشمن روى‏كرد و امام او را برگرداند.ديگرى مادر عمرو بن جناده كه پس از شهادت پسرش،سر او راگرفت و مردى را به وسيله آن كشت،سپس شمشيرى گرفت و با رجزخوانى به ميدان‏رفت،كه امام حسين‏«ع‏»او را به خيمه‏ها برگرداند. (7) دلهم،دختر عمر(همسر زهير بن قين)

نيز در راه كربلا به اتفاق شوهرش به كاروان حسينى پيوست.زهير بيشتر تحت تاثيرسخنان همسرش حسينى شد و به امام پيوست.رباب،دختر امرء القيس كلبى،همسر امام‏حسين‏«ع‏»نيز در كربلا حضور داشت،مادر سكينه و عبد الله.زنى از قبيله بكر بن وائل نيزحضور داشت،كه ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود،ولى هنگام حمله سپاهيان كوفه‏به خيمه‏هاى اهل بيت،شمشيرى برداشت و رو به خيمه‏ها آمد و آل بكر بن وائل را به يارى‏طلبيد.

زينب كبرى و ام كلثوم،دختران امير المؤمنين‏«ع‏»،همچنين فاطمه دختر امام حسين‏«ع‏»

نيز جزو اسيران بودند و در كوفه و...سخنرانيهاى افشاگر داشتند.(توضيح بيشتر پيرامون‏اين زنان را تحت عنوان نام هر يك در اين مجموعه مطالعه كنيد).مجموعه اين بانوان،همراه كودكان خردسال،كاروان اسراى اهل بيت را تشكيل مى‏دادند كه پس از شهادت امام‏و حمله سپاه كوفه به خيمه‏ها،ابتدا در صحرا متفرق شدند،سپس بصورت گروهى و اسيربه كوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.

اما در باره حضور اين زنان در حادثه عاشورا بيشتر به محور«پيام رسانى‏»بايد اشاره‏كرد(آنگونه كه در بحث‏«اسارت‏»گذشت).البته جهات ديگرى نيز وجود داشت كه‏فهرست وار به آنها اشاره مى‏شود كه هر كدام مى‏تواند به عنوان‏«درس‏»مورد توجه باشد:

-مشاركت زنان در جهاد.شركت در جبهه پيكار و همدلى و همراهى با نهضت مردانه‏امام حسين و مشاركت در ابعاد مختلف آن از جلوه‏هاى اين حضور است.چه همكارى‏طوعه در كوفه با نهضت مسلم،چه همراهى همسران برخى از شهداى كربلا،چه حتى‏اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه كوفه به جنايتهاى شوهرانشان مثل زن خولى.

آموزش صبر.روحيه مقاومت و تحمل زنان به شهادتها در كربلا درس ديگر نهضت‏بود.اوج اين صبورى و پايدارى در رفتار و روحيات زينب كبرى‏«ع‏»جلوه‏گر بود.

-پيام رسانى.افشاگريهاى زنان و دختران كاروان كربلا چه در سفر اسارت و چه پس‏از بازگشت به مدينه.پاسدارى از خون شهدا بود.سخنان بانوان،هم به صورت خطبه‏جلوه داشت، هم گفتگوهاى پراكنده به تناسب زمان و مكان.

-روحيه بخشى.در بسيارى از جنگها حضور تشويق آميز زنان در جبهه،به رزمندگان‏روحيه مى‏بخشيد.در كربلا نيز مادران و همسران بعضى از شهدا اين نقش را داشتند.

-پرستارى.رسيدگى به بيماران و مداواى مجروحان از نقشهاى ديگر زنان در جبهه‏ها،از جمله در عاشوراست.نقش پرستارى و مراقبت‏حضرت زينب از امام سجاد«ع‏»يكى ازاين نمونه‏هاست (8) .

-مديريت.بروز صحنه‏هاى دشوار و بحرانى،استعدادهاى افراد را شكوفا مى‏سازد.

نقش حضرت زينب در نهضت عاشورا و سرپرستى كاروان اسرا،درس‏«مديريت درشرايط بحران‏»را مى‏آموزد.وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت،هدايت‏كرد و با هر اقدام خنثى كننده نتايج عاشورا از سوى دشمن،مقابله نمود و نقشه‏هاى‏دشمن را خنثى ساخت.

-حفظ ارزشها.درس ديگر زنان قهرمان در كربلا،حفظ ارزشهاى دينى و اعتراض به‏هتك حرمت‏خاندان نبوت و رعايت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده است.زنان‏اهل بيت،با آنكه اسير بودند و لباسها و خيمه‏هايشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب‏در معرض ديد تماشاچيان بودند،اما اعتراض كنان،بر حفظ عفاف تاكيد مى‏ورزيدند.ام‏كلثوم در كوفه فرياد كشيد كه آيا شرم نمى‏كنيد براى تماشاى اهل بيت پيامبر جمع شده‏ايد؟

وقتى هم در كوفه در خانه‏اى بازداشت بودند،زينب اجازه نداد جز كنيزان وارد آن خانه‏شوند. در سخنرانى خود در كاخ يزيد نيز بر اينگونه گرداندن بانوان شهر به شهر،اعتراض‏كرد:«امن العدل يابن الطلقاء تخديرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سباياقد تكت‏ستورهن و ابديت وجوههن يحدو بهن الاعداء من بلد الى بلد و يستشرفهن اهل‏المناهل و المعاقل و يتصفح وجوههن القريب و البعيد و الغائب و الشهيد...» (9) و نمونه‏هاى‏ديگرى از سخنان و كارها كه همه درس‏آموز عفت و دفاع از ارزشهاست.

-تغيير ماهيت اسارت.اسارت را به آزادى بخشى تبديل كردند و در قالب اسارت،به‏اسيران واقعى درس حريت و آزادگى دادند.

-عمق بخشيدن به بعد عاطفى و تراژديك كربلا.گريه‏ها،شيونها،عزادارى بر شهدا وتحريك عواطف مردم،به ماجراى كربلا عمق بخشيد و بر احساسات نيز تاثير گذاشت واز اين رهگذر، ماندگارتر شد.
زنجير زنى

از سنتهاى عزادارى در ايران است،در پاكستان و هندوستان نيز اين شيوه از ديربازرواج داشته است.مجموعه‏اى از حلقه‏هاى ريز متصل به هم كه به دسته‏اى چوبى يا فلزى‏وصل مى‏شود«زنجير»نام دارد و آن را در ايام عاشورا،بصورت دسته جمعى و درهياتهاى عزادارى، همراه با نوحه خوانى،بر پشت مى‏زنند و گاهى جاى آن كبود يامجروح مى‏شود.غالبا اين مراسم با سنج همراه است.

اين شيوه عزادارى كه اغلب همراه با خون آمدن از پشت زنجير زنان است،بويژه دربرخى مناطق و ملتها كه تيغهايى هم به زنجيرها مى‏بستند،در گذشته چون در ديد برخى‏غير مسلمانان تاثير سوء داشت،برخى علما به حرمت زنجير زدن و قمه زدن و خون ازسر و شت‏خويش جارى كردن فتوا دادند.در مقابل آنان نيز علماى ديگرى در پاسخ به‏استفتاهاى مردم،حكم به جواز دادند.اين مساله،بارها در گذشته منشا كشمكشهاى‏مذهبى گشته است.از جمله آية الله سيد ابو الحسن اصفهانى فتوا به حرمت داد و سيدمحسن امين از او انتقاد كرد و اين مساله به مطبوعات و مجلات آن روزگار كشيده شد (10) واز آن پس بازار استفتاء و افتاء داغ شد و مجموعه‏هايى نيز كه حاوى اين نظرات فقهى بود،منتشر گرديد.نظير آن نسبت به قمه زنى هم در تاريخ معاصر وجود دارد.
زندگى

مفهوم زندگى در فرهنگ عاشورا،بالاتر و والاتر از بودن و نفس كشيدن است.امام‏عاشورا، زندگى را تنها در صورت‏«حيات طيبه‏»بودن قبول دارد،آن هم وقتى است كه‏همراه با شرافت و آزادگى باشد.در غير اين صورت بى‏ارزش است.مرگ با عزت در اين‏فرهنگ،«زندگى‏»است و زندگى ذليلانه،«مرگ‏»است.اين ديدگاه،ميراث على‏«ع‏»بود كه‏مى‏فرمود:«الموت فى حياتكم مقهورين و الحياة فى موتكم قاهرين‏». (11) سيد الشهدا«ع‏»نيزدر دوران سلطه ستم،مرگ شرافتمندانه را سعادت مى‏ديد و زندگى زير دست‏ستمگران رامايه خوارى و ننگ:«لا ارى الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما». (12) در سخنى‏ديگر،آن حضرت مرگ را پلى براى عبور از تنگناى دنيا به وسعت و نعمت آخرت‏مى‏شمرد(فما الموت الا قنطرة...).و آن هنگام كه تصميم حركت از مكه به سوى عراق‏گرفت،افراد زيادى او را از عواقب اين كار و بيوفايى كوفيان بر حذر داشتند.حضرت اين‏اشعار را مى‏خواند:

سامضى فما بالموت عار على الفتى اذا ما نوى حقا و جاهد مسلما و واسى الرجال الصالحين بنفسه و فارق مثبورا و خالف محرما (13)

كه نشان مى‏داد آن حضرت،مرگ در راه حق و جهاد و جانبازى در راه صالحان ودورى از حرام را ننگ نمى‏شمارد و از چنين مرگى-كه عين حيات است-استقبال مى‏كند.

تربيت‏يافتگان اين فرهنگ،زندگى را در مرگ و بقا را در فنا مى‏دانستند.چه قاسم‏«ع‏»كه‏مرگ را شيرين‏تر از عسل مى‏دانست،چه على اكبر«ع‏»كه چون كلمه استرجاع را از زبان‏پدر شنيد و پرسيد مگر ما بر حق نيستيم؟پدر فرمود:چرا.گفت:پس چه باك از مرگ؟

«فاذا لا نبالى بالموت‏».شب عاشورا نيز كه حضرت فرمود:برويد،بيعت از شما برداشتم،سخن همه اين بود كه برويم تا پس از تو زنده بمانيم؟خدا چنان روز را نياورد.فرزندان‏مسلم بن عقيل مى‏گفتند:در ركابت مى‏جنگيم تا به شهادت برسيم،زشت باد زندگى پس‏از تو. (14) زهر بن قين،روز عاشورا در ميدان با«شمر»،حرفهاى تندى رد و بدل مى‏كند،آنگاه‏خطاب به شمر مى‏گويد:«ا فبالموت تخوفنى؟و الله للموت معه(الحسين)احب الى من‏الخلد معكم‏». (15) آيا مرا از مرگ مى‏ترسانى؟به خدا قسم مرگ با حسين‏«ع‏»برايم محبوبتر اززندگى هميشگى با شماست.و اگر زندگى جز اين باشد،بظاهر زندگى است و گرنه‏واقعيت آن مرگ است.زندگى آن است كه از ويژگيهاى حيات برخوردار باشد و تلاش‏انسان در مسير يك فكر و ايمان پيش رود.به قول معروف:

قف دون رايك فى الحياة مجاهدا ان الحياة عقيدة و جهاد

«زندگى پيكار باشد در ره انديشه‏ها».شهيدان نيز چنين حياتى دارند و به تعبير قرآن‏«احياء عند ربهم‏»اند،اگر چه تن مادى‏شان زير خاك مى‏رود ولى نام و مرام و مكتب وهدفشان باقى است و اين همان‏«زندگى‏»است.

دشمنت كشت ولى نور تو خاموش نگشت آرى آن جلوه كه فانى نشود نور خداست نه بقا كرد ستمگر،نه به جا ماند ستم ظالم از دست‏شد و پايه مظلوم بجاست زنده را زنده نخوانند كه مرگ از پى اوست بلكه زنده است‏شهيدى كه حياتش ز قفاست تو در اول،سر و جان باختى اندر ره عشق تا بدانند خلايق كه فنا شرط بقاست (16)
زهير بن بشر خثعمى

از شهداى حمله نخست در روز عاشورا بود. (17) نامش در زيارت ناحيه مقدسه هم آمده‏است.
زهير بن سائب

از شهداى كربلاست.نامش در زيارت رجبيه هم آمده است.به نام زهير بن سيار هم‏نقل شده است. (18)
زهير بن سليم ازدى

از شهداى كربلاست كه به نقل‏«مناقب‏»ابن شهر آشوب،روز عاشورا در حمله اول به‏شهادت رسيد.وى و خاندانش از ياران على‏«ع‏»بودند و در ميدانهاى حماسه،رشادتهانشان دادند.گويند: او شب عاشورا به كربلا آمد و چون تصميم قطعى سپاه كوفه را برجنگ با سيد الشهدا ديد،از عمر سعد جدا شد و به كاروان حسينى پيوست و در ركاب امام‏شهيد شد. (19)
زهير بن سليمان

از شهداى كربلا شمرده شده است.زهير بن سلمان هم گفته‏اند.نام او در زيارت رجبيه‏نيز آمده است (20) .
زهير بن قين بجلى

از شخصيتهاى برجسته كوفه بود كه روز عاشورا،افتخار يافت در ركاب حسين بن‏على‏«ع‏»به شهادت برسد.وى در ميدانهاى جنگ،دلاوريهاى بسيارى نشان داده بود.ابتدانيز هوادار جناح عثمان بود،اما توفيق يافت كه نيك فرجام و از شهداى عالى مقام كربلاشود.وى در سال 60 هجرى(كه سيد الشهدا هم از مكه به قصد كوفه حركت كرده بود)ازسفر حج برمى‏گشت و دوست نداشت كه با امام برخورد كند و هم منزل شود.اما در يكى‏از منزلگاهها ناچار با فرود آمدن كاروان حسينى همزمان شد.امام كسى را نزد او فرستاد.

فرستاده حسين‏«ع‏»به خيمه او رفت و پيام امام را رساند.ابتدا بى ميلى نشان مى‏داد. اماهمسرش او را تشويق كرد تا برود و ببيند خواسته امام چيست.زهير نزد امام رفت. كلمات‏امام آتشى در دل او افروخت كه از«عثمانى‏»بودن به‏«حسينى‏»بودن تبديل شد. همسرش‏نيز همراه او آمد و به كاروان حسين‏«ع‏»پيوستند. (21) سپاه حر وقتى راه را بر امام حسين‏«ع‏»

بستند،زهير با اجازه سيد الشهدا با آنان سخن گفت و به امام پيشنهاد كرد كه با آنان بجنگند، ولى امام نپذيرفت. (22) شب عاشورا نيز،از جمله كسانى بود كه با نطقى پرشور،مراتب‏اخلاص و حمايت و جانبازى خويش را نسبت به امام كرد و گفت:اگر هزار بار هم كشته‏شوم و زنده گردم هرگز دست از يارى پسر پيغمبر برنخواهم داشت. (23) روز عاشورا،سيد الشهدا فرماندهى جناح راست‏ياران خويش را در ميدان به زهيرسپرد.زهير،پس از امام حسين‏«ع‏»اولين كسى بود كه سواره و غرق در سلاح مقابل‏دشمن رفت و به نصيحت آنان پرداخت.شمر به طرف او تيرى افكند.گفتگوهايى بين اوو شمر انجام گرفت. (24) ظهر عاشورا هم او و سعيد بن عبد الله جلوى امام ايستادند و سپرتيرها شدند تا امام نماز بخواند.پس از اتمام نماز،به ميدان رفت و شجاعانه نبرد كرد وچنين رجز مى‏خواند:

انا زهير و انا ابن القين اذودكم بالسيف عن حسين ان حسينا احد السبطين من عترة البر التقى الزين ذاك رسول الله غير المين اضربكم و لا ارى من شين يا ليت نفسى قسمت قسمين (25)

مطابق گفته‏اش،با شمشير از حسين‏«ع‏»دفاع كرد و جنگيد و كشته شد.امام به بالين اوآمد و او را دعا و كشندگانش را نفرين كرد.
زيارت

ديدار،بر سر تربت‏يك شهيد يا امام و امامزاده حضور يافتن،ديدار از حرم‏هاى مطهرو بقاع متبرك.زيارت پيامبر و ائمه‏«ع‏»هم در حال حياتشان ارزشمند و تاثير گذار است،هم پس از رحلت‏يا شهادتشان سازنده و الهام بخش است و تاكيد زيارت،نسبت به‏حضرت رسول‏«ص‏»، حضرت زهرا«س‏»،امامان معصوم،شهداى آل محمد،علما وصلحاست.امام صادق‏«ع‏»فرمود: «من زارنا فى مماتنا فكانما زارنا فى حياتنا» (26) هر كس مارا پس از مرگمان زيارت كند،گويا در حال حيات،زيارتمان كرده است.

زيارت ائمه،نشانه احترام به مقامشان،پيروى از راهشان،تبعيت از مواضعشان،استمرار خطشان،تجديد عهد با امامتشان،وفادارى به ولايتشان و زنده نگاهداشتن نام وياد و خاطره و فرهنگ و تعاليم آنان است.حضرت رضا«ع‏»فرمود:«ان لكل امام عهدا فى‏عنق اوليائه و شيعته و ان من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زيارة قبورهم...» (27) براى هرامامى در گردن و بر عهده هواداران و پيروانش عهد و پيمانى است و از جمله نشانه‏هاى‏وفاى كامل به اين پيمان،زيارت قبور امامان است.

اينگونه زيارتها،علاوه بر آنكه براى خود زائر،اثر تربيتى و تزكيه روح دارد و دليل‏حقشناسى او نسبت به اولياء خدا و پيشوايان دين است،در زمينه احياء امر امامان و ترويج‏مكتب انسانى و تربيتى آن اسوه‏ها در جوامع بشرى و توجه دادن به خط صحيح رهبرى وولايت در جامعه مؤثر است،بويژه وقتى حكام مستبد و منحرف،با برنامه در جهت محو آثار و ياد ائمه مى‏كوشيدند،«زيارت‏»به عنوان يك عمل مثبت و انقلابى محسوب مى‏شدو نوعى مبارزه با دستگاههاى ستمگر.

در احاديث متعدد،تاكيد شده كه زيارت ائمه در غربتشان و همراه با خوف و خطر،پاداش بيشترى دارد،و اگر راه زائر دور باشد،و زيارت،پياده و همراه با مشقتها باشد،اجرو قرب بيشترى خواهد داشت. (28) فضايل زيارت،در باره ديدار و زيارت خانه خدا،مرقدمطهر نبوى، قبور مؤمنان و صالحان بسيار فراوان است و حضور پيروان حق،پيرامون‏مرقد پاكشان،كانونى از ايمان و جذبه و پيوستگى و همبستگى به وجود مى‏آورد و به‏زائران هم،«دعوت به خير»، «دفاع از حق‏»و«شهادت در راه خدا»را الهام مى‏دهد وزيارت،«وسيله‏»قرب به پروردگار است. (29) زيارت،قلمرو«دل‏»و وادى محبت و شوق است،نمودى از احساس متعالى و زبان‏علاقه و ترجمان پيوند قلبى است.فيض‏«حضور»در كنار اولياء خدا،زائر را از كيمياى‏«نظر»برخوردار مى‏سازد.زيارت،الهام گرفتن از اسوه‏ها و تعظيم شعائر و تقدير ازفداكاريها و تجليل از پاكيهاست و زائر در برابر آيينه تمام قد فضيلتها مى‏ايستد،تا عيارخود را در آن بسنجد و خود را در برابر«ميزان‏»قرار مى‏دهد تا كم و كاستى خود را جبران‏كند.زائر،مهمان مائده معنوى اولياء الله است و زيارت،تجديد پيمان و ميثاق‏«ولايت‏»بارهبرى است.زيارت،سفر با كاروان اشك و بر محمل شوق و سوار شدن بر موج عرفان وبراق عشق است.

پى‏نوشتها

1-انصار الحسين،ص 100.

2-همان،ص 72،عنصر شجاعت،ج 1،ص 148.

3-مقتل الحسين،مقرم،ص 213،الحسين في طريقه الى الشهادة،ص 87.

4-مقتل الحسين،مقرم،ص 208،الحسين فى طريقه الى الشهادة،ص 66 تا 72.

5-تعزيه در ايران،صادق همايونى،ص 288.

6-زندگانى سيد الشهدا،عمادزاده،ج 2،ص 124،به نقل از لهوف،كبريت احمر و انساب الاشراف.

7-همان،ص 236.

8-در اين زمينه ر.ك:مقاله‏«درسهاى امدادگرى در نهضت عاشورا»از مؤلف(مجله پيام هلال، شماره 26،شهريور1369).

9-عوالم(امام حسين)،ص 403،حياة الامام الحسين،ج 3،ص 378.

10-موسوعة العتبات المقدسه،ج 8،ص 378(پاورقى).

11-نهج البلاغه،صبحى صالح،خطبه 51.

12-مناقب،ابن شهر آشوب،ج 4،ص 68.

13-مقتل الحسين،مقرم،ص 199.

14-الكامل،ابن اثير،ج 2،ص 559.

15-همان،ص 563.

16-فؤاد كرمانى(حسين پيشواى انسانها،ص 258).

17-اعيان الشيعه،ج 7،ص 70.

18-انصار الحسين،ص 100.

19-عنصر شجاعت،كمره‏اى،ج 3،ص 25،اعيان الشيعه،ج 7،ص 70.

20-انصار الحسين،ص 100.

21-بحار الانوار،ج 44،ص 371.

22-اعيان الشيعه،ج 7،ص 71.

23-عنصر شجاعت،ج 1،ص 271.

24-انصار الحسين،ص 37 و عنصر شجاعت،ج 1،ص 250.

25-اعيان الشيعه،ج 7،ص 72.

26-بحار الانوار،ج 97،ص 124.

27-همان،ص 116،وسائل الشيعه،ج 10،346.

28-براى مطالعه بيشتر پيرامون احاديث زيارت،از جمله ر.ك:بحار الانوار،ج 97،98 و 99،من لا يحضره الفقيه،صدوق،ج 2،كامل الزيارات،عيون اخبار الرضا،المزار شيخ مفيد،الغدير،ج 5، وسائل الشيعه،ج 10،ميزان‏الحكمه،ج 4،مصباح الزائر،مصباح المتهجد و كتب ديگر.

29-در باره سازندگيهاى زيارت،ر.ك:«زيارت‏»به قلم نويسنده،ناشر:سازمان حج و زيارت.نيز: سلسله مقالات‏«زيارت‏»در مجله‏«پيام انقلاب‏»،سال 1363 از شماره 115 به بعد،كه بيش از پنجاه شماره طول كشيد،و كتاب‏«شوق‏ديدار»از:دكتر محمد مهدى ركنى،انتشارات آستان قدس رضوى.





زيارت اربعين

اربعين،چهلمين روز شهادت امام حسين عليه السلام است كه جان خود و يارانش رافداى دين كرد.از آنجا كه گراميداشت‏خاطره شهيد و احياء اربعين وى،زنده نگهداشتن‏نام و ياد و راه اوست و زيارت،يكى از راههاى ياد و احياء خاطره است،زيارت‏امام حسين‏«ع‏»بويژه در روز بيستم ماه صفر كه اربعين آن حضرت است،فضيلت بسياردارد.

امام حسن عسكرى‏«ع‏»در حديثى علامتهاى‏«مؤمن‏»را پنج چيز شمرده است:نمازپنجاه و يك ركعت،زيارت اربعين،انگشتر كردن در دست راست،پيشانى بر خاك نهادن‏و«بسم ا...»را در نماز،آشكارا گفتن:«علامات المؤمن خمس:صلاة احدى و خمسين وزيارة الاربعين...» (1) زيارت اربعين كه در اين روز مستحب است،در كتب دعا آمده است‏و به اينگونه شروع مى‏شود: «السلام على ولى الله و حبيبه...»كه اين متن،از طريق‏صفوان جمال از امام ادق‏«ع‏»روايت‏شده است.زيارت ديگر آن است كه جابر بن‏عبد الله انصارى در اين روز خوانده است و متن زيارت بعنوان زيارتنامه آن امام در نيمه‏ماه رجب نقل شده و با جمله‏«السلام عليكم يا آل الله...»شروع مى‏شود. (2) مورخان نوشته‏اند كه جابر بن عبد الله انصارى،همراه عطيه عوفى موفق شدند كه درهمان اولين اربعين پس از عاشورا به زيارت امام حسين‏«ع‏»نائل آيند.وى كه آن هنگام‏نابينا شده بود،در فرات غسل كرد و خود را خوشبو ساخت و گامهاى كوچك برداشت تاسر قبر حسين بن على‏«ع‏»آمد و با راهنمايى عطيه،دست روى قبر نهاد و بيهوش شد،وقتى به هوش آمد،سه بار گفت:يا حسين!سپس گفت:«حبيب لا يجيب حبيبه...»آنگاه‏زيارتى خواند و روى به ساير شهدا كرد و آنان را هم زيارت نمود. (3)
زيارت پياده

آنچه در راه طلب خسته نگردد هرگز پاى پر آبله و باديه پيماى من است

غير از عشق و محبت،كه پاى زائر را پياده به مرقد حسين‏«ع‏»مى‏كشاند و رنج‏سفر وخوف و خطر را به جان مى‏خرد،پياده روى براى زيارت سيد الشهدا،ثواب بسيار دارد ومورد تاكيد پيشوايان دين است.اما صادق‏«ع‏»فرموده است:«من خرج من منزله يريدزيارة قبر الحسين بن على‏«ع‏»ان كان ماشيا كتبت له بكل خطوة حسنة و محا عنه سيئة...» (4) هر كس به قصد زيارت امام حسين‏«ع‏»،پياده از خانه‏اش خارج شود،خداوند در مقابل هرگام،براى او حسنه‏اى مى‏نويسد و گناهى از او مى‏زدايد.

يكى از زائران هميشگى حسين‏«ع‏»كه هر ماه آن حضرت را زيارت مى‏كرده،بخاطرپيرى و ناتوانى،يك بار نتوانست برود.نوبت بعد كه پياده پس از چند روز راهپيمايى به‏حرم مى‏رسد و سلام مى‏دهد و نماز زيارت مى‏خواند،در خواب،آن حضرت را مى‏بيندكه به وى مى‏گويد:چرا به من جفا كردى،تو كه نيكوكار بودى... (5) اين شدت عنايت ائمه‏را به زائر پياده مى‏رساند. معاوية بن وهب(از اصحاب امام صادق عليه السلام)مى‏گويد:

خدمت آن حضرت رسيدم.در مصلاى خود در خانه‏اش نشسته بود و پس از نماز باخداوند راز و نياز مى‏كرد.از جمله(در دعا نسبت به زائران قبر حسين‏«ع‏»)مى‏گفت:

«خداى زائران قبر حسين را بيامرز،اينان كه در اين راه،پول خرج مى‏كنند،بدنهاى خود رادر اين راه در معرض قرار مى‏دهند...خدايا رحمت كن بر چهره‏هايى كه آفتاب،رنگ آنهارا تغيير داده،صورتهايى كه متوجه قبر ابا عبد الله است،چشمهايى كه در محبت ما اشك‏مى‏ريزد... خدايا اين جانها و بدنها را به تو مى‏سپارم،تا كنار حوض كوثر به هم برسيم...» (6) اين سنت زيارت پياده،از زمان ائمه بوده و تاكنون نيز ادامه دارد و اجر بيشمارى براى‏آن نقل شده است. فاضل دربندى مى‏نويسد:اين پياده بودن،يا به جهت فقير بودن زائراست كه نشان مى‏دهد اين زيارت،برخاسته از شوق و محبت است،يا به جهت آنست كه‏زائر،خود را در برابر سلطان اقليم جوانمردى و خورشيد سپهر عصمت و شهادت كوچك‏مى‏شمارد و در راه او،رنج‏سفر پياده را بر خود هموار مى‏كند و هر دو ارزشمند است. (7) در عراق،از سالها پيش چنين رسم است كه هيئتها،دسته‏ها و كاروانهايى كوچك يابزرگ،در ايام خاصى از بصره،بغداد و عمدتا از نجف، براى زيارت كربلا پياده حركت‏مى‏كنند.بويژه در ايام زيارتى خاص مثل نيمه شعبان،اول رجب،ايام عاشورا و اربعين‏بيشتر و پر شكوهتر است و اغلب،راه كنار ساحل فرات را انتخاب مى‏كنند كه از نجف تاكربلا 18 فرسنگ است و چند روز طول مى‏كشد.در اين كاروانهاى زيارتى پياده،علماى‏بزرگ هم شركت مى‏كردند،همچون ميرزاى نايينى،آية ا...كمپانى،سيد محسن امين،وبسيارى از علماى معاصر.در اين مسير،ديدار با عشاير و فعاليتهاى تبليغى هم انجام‏مى‏گرفت و شعارهايى هم مطرح مى‏شد و روضه‏خوانى برگزار مى‏گشت.

در ايام حكومتها بعثيها،اين پياده رويهاى پر شكوه،آن هم از طريق جاده غير رسمى‏كنار فرات،رنگ مبارزه و مخالفت با رژيم عراق هم به خود مى‏گرفت و يك بار هم در ايام‏اربعين حسينى در سال 1397 ق.به درگيريهاى سخت ميان نيروهاى بعثى با انقلابيون‏شيعه و كاروانهاى زيارتى در طول راه و در حرم ابا عبد الله الحسين‏«ع‏»انجاميد و كشته‏ها ومجروحان بسيارى داد، (8) و به‏«اربعين خونين‏»معروف شد.

در كوى عشق،درد و بلا كم نمى‏شود از باغ خلد،برگ و نوا كم نمى‏شود تيغ شهادتست دل گرم را علاج اين تشنگى به آب بقاء كم نمى‏شود قاصد،تسلى دل عاشق نمى‏دهد شوق حرم به قبله نما،كم نمى‏شود (9)
زيارت رجبيه

زيارتنامه‏اى كه با كيفيت‏خاص خطاب به حسين بن على‏«ع‏»و شهداى كربلا در روزاول ماه رجب و نيمه شعبان خوانده مى‏شود و متن آن در كتب دعا و زيارت آمده است. (10) در ادامه اين زيارتنامه،متنى خطاب به شهداى كربلا با ذكر نام آنها آمده است و شامل 75اسم است.منبع اين زيارت،«اقبال‏»سيد بن طاووس است و با زيارت ناحيه مقدسه كه آن‏هم مشتمل بر اسامى شهداى كربلاست،نقاط مشترك و اسامى متفاوت دارد.در پايان اين‏زيارتنامه،تعبيرهايى چون: ربانيون،برگزيدگان خدا،ويژگان الهى،شهداى در راه دعوت‏به حق،ياوران وفادار و جان نثار، سعادتمندان كامياب و شرافتمندان آخرت،در باره‏اصحاب امام حسين‏«ع‏»به كار رفته است. اين زيارت و زيارت ناحيه مقدسه،از منابع‏شناسايى نام آن اصحاب شهيد به شمار مى‏آيند. (11)
زيارت عاشورا

از زمانهاى بسيار مناسب و با فضيلت براى زيارت امام حسين‏«ع‏»،روز عاشوراست،چه به صورت حضورى و رفتن به ديدار مرقد سيد الشهدا«ع‏»در كربلا و چه خواندن‏زيارتنامه از دور. امام صادق‏«ع‏»فرمود:«من زار الحسين‏«ع‏»يوم عاشورا وجبت له‏الجنة‏». (12) كسى كه حسين‏«ع‏»را روز عاشورا زيارت كند،بهشت براى او واجب است.درحديث ديگرى زيارت آن روز، مانند به خون خويش غلتيدن پيش روى آن حضرت‏به شمار آمده است:«من زار قبر الحسين يوم عاشورا كان كمن تشحط بدمه بين يديه‏» (13) .

متن زيارتنامه‏اى هم كه از سوى ائمه دستور به خواندن آن داده شده به‏«زيارت‏عاشورا»شهرت يافته است و خواندن همه وقت و همه روز آن،آثار و بركات زيادى دارد.

اين زيارت را امام باقر«ع‏»به علقمة بن محمد حضرمى آموخته كه هر گاه خواست از دور وبا اشاره آن امام را زيارت كند،پس از دو ركعت نماز زيارت،چنين بخواند:«السلام عليك‏يا ابا عبد الله،السلام عليك يابن رسول الله...» (14) تا آخر،كه در كتب زيارت آمده است.اين‏زيارت،تجديد عهد همه روزه پيرو حسين بن على‏«ع‏»با مولاى خويش است كه همراه با«تولى‏»و«تبرى‏»است و خط فكرى و سياسى زائر را در برابر دوستان و دشمنان اسلام واهل بيت،ترسيم مى‏كند و اعلام همبستگى و سلم و صلح با موافقان راه حسين‏«ع‏»و اعلان‏جنگ و مبارزه با دشمنان حق است.«زيارت عاشورا»ولايت‏خون و برائت‏شمشير است‏و تسليم دل و يارى در صحنه است،تا عشق درونى به جهاد بيرونى بيانجامد و نفرت قلبى‏به برائت على برسد.زيارت عاشورا، منشور«تولى‏»و«تبرى‏»نسبت به جريان حق و باطل‏در همه جا و همه زمانهاست.
زيارت كربلا

از مقدسترين و با فضيلت‏ترين زيارتهايى كه در فرهنگ دينى و روايات اسلامى بيان‏شده است، زيارت قبر سيد الشهدا«ع‏»در كربلاست و براى زيارت هيچ امامى،حتى‏زيارت قبر رسول خدا«ص‏»به اين اندازه سفارش و دستور نيست.در احاديث،گاهى‏زيارت امام حسين‏«ع‏»از زيارت كعبه هم برتر و بالاتر به حساب آمده و براى زيارت آن‏حضرت،پاداشى برابر دهها و صدها حج و عمره بيان شده است و لحن روايات،بگونه‏اى‏است كه آن را براى يك شيعه در حد يك‏«فريضه‏»مى‏شمارد و ترك آن را ناپسند مى‏داند وهيچ عذر و بهانه و خوف و خطر را مانع از آن به حساب نمى‏آورد و ترك آن را جفامى‏داند.از امام صادق‏«ع‏»روايت است:«زيارة الحسين بن على واجبه على كل من‏يقر للحسين بالامامة من الله عز و جل‏» (15) زيارت حسين بن على‏«ع‏»،بر هر كس كه او را ازسوى خداوند،«امام‏»مى‏داند واجب است.

ميان عقيده به امامت و ديدار امام(چه در حال حيات و چه پس از مرگ)نوعى ملازمه‏است و در روايات،به اين نكته اهميت داده شده است.زيارت خائفانه سيد الشهدا هم ارج‏بيشتر و ثواب افزونترى دارد.اين،هم نشانه تاثير اجتماعى‏«زيارت‏»و هم ميزان عشق وفداكارى‏«زائر»است.امام صادق‏«ع‏»به‏«ابن بكير»كه سخن از خوف و هراس در راه‏زيارت سيد الشهدا مى‏گفت،فرمود:آيا دوست ندارى كه خداوند،تو را در راه ما ترسان‏ببيند؟... (16) و در حديثى كه زراره از امام باقر«ع‏»در باره زيارت خائفانه آن حضرت‏مى‏پرسد،حضرت پاسخ مى‏دهد:خداوند،از هراس قيامت،ايمنش مى‏دارد. (17) امام‏صادق‏«ع‏»نيز به‏«محمد بن مسلم‏»كه با خوف و هراس به زيارت سيد الشهدا مى‏رفت،فرمود:هر چه مساله دشوارتر و پر مخاطره‏تر باشد،پاداش زيارت هم به اندازه آن است وهر كس خائفانه قبر آن حضرت را زيارت كند، خداوند،هراس او را در روز قيامت،ايمن‏مى‏سازد:«ما كان من هذا اشد فالثواب فيه على قدر الخوف و من خاف فى اتيانه آمن الله‏روعته يوم يقوم الناس لرب العالمين...» (18) در حديث مفصلى،امام صادق‏«ع‏»به ثوابهاى آن‏اشاره كرده،مى‏فرمايد:كسى كه هنگام زيارت آن حضرت، دچار ستم سلطانى شود و او رادر آنجا بكشند،با اولين قطره خونش،همه گناهانش بخشوده مى‏شود و هر كه در اين راه‏به زندان افتد،در مقابل هر روزى كه زندانى و اندوهگين گردد،در قيامت برايش يك شادى است،و اگر در راه زيارت،كتك بخورد،براى هر ضربه‏اى يك حورى بهشتى است‏و در برابر هر درد و رنجى كه بر جسمش وارد مى‏شود،يك‏«حسنه‏»براى اوست. (19) ومى‏فرمايد:«من اتى قبر الحسين عارفا بحقه غفر الله ما تقدم من ذنبه و ما تاخر». (20) هر كه‏عارفانه قبر سيد الشهدا را زيارت كند،خداوند گناهان گذشته و آينده‏اش را مى‏آمرزد.

آرى...براى رسيدن به كربلا،بايد اراده‏اى آهنين،قلبى شجاع،عشقى سوزان داشت ودر اين سفر،بايد رهتوشه‏اى از صبر و يقين،پاپوشى از«توكل‏»،سلاحى از«ايمان‏»ومركبى از«جان‏»داشت تا به منزل رسيد،چرا كه راه كربلا،از«صحراى عشق‏»و«ميدان‏فداكارى‏»و پيچ و خم خوف و خطر مى‏گذرد.پاداشهاى زيارت كربلا نيز شگفت است.ازقبيل:پاداش نبرد در ركاب پيامبر و امام عدل،اجر شهيدان بدر،ثواب حج و عمره مكرر،پاداش آزاد كردن هزار بنده و آماده كردن هزار اسب براى مجاهدان راه خدا و... (21) البته‏تفاوت اجر و ثواب،به معرفت زائر و كيفيت زيارت و شرايط اجتماعى هم بستگى دارد.

كربلا،از يك سو،سمبل مظلوميت اهل بيت و امامان شيعه است،از سويى ديگر مظهردفاع بزرگ آل على و عترت پيامبر از اسلام و قرآن.توجه و روى آوردن به مزارسيد الشهدا،در واقع تكرار همه روزه و همواره حق و يادآورى مظلوميت است.اگر كعبه وحج و نماز و جهادى هم باقى مانده است،به بركت‏شهيد عاشوراست كه احياگر دين شد واسلام،تا هميشه مديون‏«ثار الله‏»است.خصومت دشمنان اسلام نيز با حسين‏«ع‏»و مرقداو،از همينجاست.زيارت آن حضرت، هميشه با سختى و هراس و موانع،رو به رو بوده‏است.شوق زيارت كربلا،از آغاز در دل شيعيان حق طلب و انسانهاى آزاده و فضيلت‏خواه بوده است.شيفتگان سيد الشهدا در اين راه حاضر به بذل جان و مال و دست و پابوده‏اند و«راه بسته كربلا»هميشه چون حسرتى بر دل شيعه بوده است،چه در دوره‏امويان و عباسيان،چه در عصر حكومت بعثيان و در تاريخ معاصر،و آرزوى‏«باز شدن راه‏كربلا»همواره چون مشعلى در دل عاشقان حسين‏«ع‏»روشن بوده و تلخيهاى هجران را بااين‏«اميد»تحمل مى‏كرده‏اند.زائر حسين‏«ع‏»،عاشقى از خود گذشته است و زيارت كربلا،عبادتى خدايى و ملكوتى.

(22) هر گاه خواستى حسين‏«ع‏»را زيارت كنى،با حالتى اندوهگين و پر رنج،خاك‏آلوده و پژمرده، گرسنه و تشنه زيارت كن...(در حديث ديگرى است كه:)چون حسين بن‏على اينگونه به شهادت رسيد. (23) به قول حافظ:

نيازمند بلا،گو رخ از غبار مشوى كه كيمياى مراد است،خاك كوى نياز

غبار راه زيارت كربلا،خود،طراوت و پاكى است و اين آشفتگى و افسردگى،نشاطروح عاشق است.

از شيشه غبار غم نمى‏بايد شست و ز دل،رقم‏«الم‏»نمى‏بايد شست پايى كه به راه عشق شد خاك آلود با آب حيات هم نمى‏بايد شست (24)
زيارت ناحيه مقدسه

زيارتنامه‏اى است كه به امام زمان‏«ع‏»نسبت داده شده و شيخ طوسى با سندهاى خودآن را روايت كرده است.به اين صورت كه در سال 252 هجرى از ناحيه مقدس حضرت‏حجت‏«عج‏»اين روايت به دست‏شيخ محمد بن غالب اصفهانى صادر شده است. متن‏زيارت،خطاب به سيد الشهدا و شهداى كربلاست و نام يكايك آنان،اغلب با ذكر اوصاف‏و خصوصياتشان و نيز اسامى قاتلان آن شهدا در آن آمده است.آغاز زيارت،اينگونه‏است:«السلام عليك يا اول قتيل من نسل خير سليل...».متن زيارت،در كتاب اقبال سيد بن‏طاووس،ص 573 و نيز در بحار الانوار،ج 98،ص 269 نقل شده است.زيارت رجبيه نيزمشتمل بر اسماء شهداست كه در بحار(ج 98،ص 340)ذكر شده است.در اين زيارت،به برخى حوادث پس از شهادت امام حسين‏«ع‏»و اوضاع كربلا و اهل بيت و ذو الجناح وسراسيمه شدن عترت پيغمبر در آن صحرا نيز اشاره شده است. (25)
زيارتنامه

متنى كه هنگام زيارت مرقد پاك امام حسين‏«ع‏»و هر يك از امامان معصوم و ذريه پاك‏پيامبر و شهداى اهل بيت‏خوانده مى‏شود،دعايى كه به عنوان تشرف باطنى براى ائمه‏و امامزادگان مى‏خوانند و حاوى سلام و درود زائر نسبت به مدفون در آن مرقدهاست.

از آنجا كه‏«زائر»را ادب و معرفت‏شرط است،پس سخنى كه هنگام زيارت بر زبان‏مى‏آورد،بايد والا و عارفانه و مؤدبانه باشد.هر زائر مى‏تواند از پيش خود و به زبان خود،جملاتى و نيايش و دعايى را به عنوان زيارتنامه بخواند،ولى در منابع ما،متونى به نام‏«زيارتنامه‏»نقل شده كه سند آنها به ائمه مى‏رسد و به عنوان‏«زيارتهاى ماثوره‏»شناخته‏مى‏شود.علماى دين،كتب متعددى بصورت مجموعه‏هاى زيارات،تدوين كرده‏اند،كه‏آميخته‏اى است از زيارتهاى مستند و منقول از معصومين و زياراتى كه انشاى علماى‏بزرگ است.در اين ميان،آنچه از ائمه نقل شده،بسيار است،همچون زيارتهاى:امين الله،جامعه كبيره،وارث،عاشورا و زيارت اربعين.كتابهاى دعا و زيارات نيز بسيار است،همچون:مصباح المتهجد،مفاتيح الجنان،مزار،بحار الانوار(جلد زيارات) .

دقت در مضامين و محتواهاى زيارتنامه‏ها بسيار مفيد است.مفاهيم كلى كه در زيارات‏ديده مى‏شود،بسيار است،از جمله:محبت،مودت،موالات،اطاعت،صلوات،سلام،عهد،شفاعت،توسل، وفا،دعوت،نصرت،تسليم،تصديق،صبر،تولى و تبرى،مواسات،نماز،زكات،زيارت،تبليغ،وراثت، مساعدت،معاونت،سعادت،رضا،خونخواهى،جنگ و صلح،امر به معروف و نهى از منكر،تقرب به خدا،برائت از دشمنان،ولايت،فوز،نصيحت،جهاد،فدا شدن و...دهها عناوين و مفاهيم كلى كه از مطالعه فقرات‏زيارتنامه‏ها برمى‏آيد.اوصافى كه در زيارتنامه‏ها آمده،برخى كلى و قابل انطباق بر همه ائمه‏و معصومين است،و برخى هم به تناسب وضعيت زندگى و شهادت امام خاص يا امامزاده‏و شهيد بخصوصى به كار رفته است.محورهاى كلى مفاهيمى كه در زيارتنامه‏ها آمده‏است،مى‏تواند اينگونه فهرست‏شود:

-مسائل اعتقادى،توحيد،نبوت،صفات خدا...

-شناخت ائمه،اوصاف،فضايل و مقاماتشان.

-تاريخ زندگى و عملكرد اولياء دين و مظلوميتهايشان.

-پيوندهاى‏«ولايى‏»بين زائر و پيشوا و همسويى در فكر و موضع و عمل و اقدام.-افشاگرى بر ضد ستمگران حاكم و جنايتهايشان نسبت به طرفداران‏«حق‏»وطالبان‏«عدل‏».

-تولى و تبرى،شفاعت،توسل،دعا و...معارفى از اين قبيل.

-طرح آرمانهاى والا و خواسته‏هاى متعالى و نيازهاى برتر.

-و برخى موضوعات ديگر.در واقع،يك سرى معارف دينى و ارزشهاى مكتبى‏و فضايل رفتارى در قالب فقرات زيارتنامه،از طريق ائمه به شيعيان و زائران‏آموخته شده است.زيارتنامه‏ها، نوعى اعلام مواضع اعتقادى،اخلاقى وسياسى است كه توسط زائر،در مقدسترين مكانها،با زبانى رسا ابراز مى‏شود.

«سلام‏»ها و«لعن‏»ها،محور عمده ديگرى در زيارتنامه‏هاست،بخصوص آنچه‏به شهداى عاشورا مربوط مى‏شود.سلام به امام و پيامبر و شهيد مورد زيارت،و لعنت به دشمنان،ظالمان، غاصبان،شريكان جور،همدستان ظالم،راضيان به‏ستم،زمينه سازان ظلم.

«حب و بغض‏»،جلوه ديگرى از اصل مهم‏«تولى‏»و«تبرى‏»است كه با عبارات‏مختلف در زيارتنامه‏ها آمده است،از ساده‏ترين شكل آن كه حالت قلبى است،تاشديدترين صورت برونى آن كه با عنوان‏«حرب‏»و«سلم‏»مطرح شده است.«بيعت‏»،عنصر ديگرى در زيارتنامه‏هاست. پيمان و ميثاق زائر با امام و شهدا.«جهاد»،محتواى‏زنده ديگرى در راستاى عملكرد اولياء خدا. مثلا در مورد پيامبر خدا،امير المؤمنين،حمزه‏سيد الشهدا،امام حسن،امام حسين،شهداى احد،شهداى كربلا و...تعبير«جهاد»به كاررفته است،با خطابهايى چون:«جاهدت فى سبيل الله، جاهدت فى الله حق جهاده،جاهدت‏الملحدين...»و«شهادت‏»،از جلوه‏هاى بسيار روشن فرهنگ عاشوراست كه درزيارتنامه‏ها ديده مى‏شود.

فرهنگ شهادت و نيز شهادت طلبى،در جا به جاى زيارتهاى ماثوره ديده مى‏شود.

كشته شدن در راه خدا و بر منهاج رسول الله و دين حق و سعادتمند شدن در سايه‏شهادت،و طرح جدى اين مسائل،معارضه با تبليغات دشمنانى است كه شهداى كربلا وسيد الشهدا را ياغى بر خليفه و خارجى معرفى مى‏كردند.در زيارتى كه امام هادى‏«ع‏»

آموزش داده است،مى‏خوانيم:«اشهد انك و من قتل معك شهداء احياء».درزيارتنامه‏هاى متعدد و نيز ادعيه گوناگون،از خواسته‏هاى زائر،توفيق قيام و خونخواهى در ركاب‏«قائم‏»عليه السلام است.اين القاء فرهنگ شهادت طلبى در جان و انديشه شيعه‏است:«و ان يرزقنى طلب ثاركم مع امام هدى ظاهر...»(زيارت عاشورا)و در زيارت‏جامعه،اعلام حمايت و نصرت نسبت به امام زمان‏«عج‏»است:«نصرتى معدة لكم ومودتى خالصة لكم‏».

در زيارت شهداى كربلا،تعبيراتى از اين قبيل ديده مى‏شود:اصفياء،اولياء،اوداء،انصار،و نشان دهنده ارزشگذارى به صفاتى چون برگزيدگى،ولايت،مودت و نصرت درقاموس كربلاست. همچنين،تقرب به خدا و رسول و ائمه،با برائت از دشمنان خداحاصل مى‏شود.اين نيز جهتگيرى خاص اجتماعى-مكتبى زائر را مى‏رساند. (26) ه
زيارت وارث

يكى از زيارتهاى سيد الشهدا«ع‏»كه آن حضرت را بعنوان وارث آدم،نوح،ابراهيم،موسى،عيسى، محمد،على،فاطمه زهرا،خديجه كبرى خطاب مى‏كند.زيارت وارث ازامام ادق‏«ع‏»روايت‏شده است. (27) و همراه آداب خاصى است و فضيلت بسيار دارد.

«زيارت وارث به زائر مى‏آموزد كه اسلام امامت،رسالت تاريخى اديان توحيدى را بردوش دارد و به همين دليل،خاتم الاديان و پيامبرش خاتم الانبياء است و در اينجاست كه‏معناى امامت را مى‏يابد.زائر در اين زيارت،رسالت همه پيامبران بزرگ تاريخ را بر دوش‏امام حسين‏«ع‏»مى‏يابد و چنين مى‏فهمد كه گويى عاشورا نقطه اوج نبرد همه توحيدتاريخى با همه شرك تاريخى است‏» (28) .
زيارت وداع

در زيارت سيد الشهدا«ع‏»،مستحب است پس از تمام شدن آن،زاير بالاى سر قبرسيد الشهدا«ع‏»رفته زيارت وداع بخواند.متن آن و آدابش در كتب دعا و روايات آمده‏است (29) و متون مختلف و متنوعى دارد و از جمله محتويات آن خداحافظى با قبر امام و دعابراى توفيق زيارت مجدد است و اينكه آخرين بار نباشد:«اللهم لا تجعله آخر العهد منا ومنه...»،«اللهم صل على محمد و آل محمد و لا تجعله آخر العهد من زيارتى ابن رسولك‏و ارزقنى زيارته ابدا ما ابقيتنى...»
زيد بن ارقم

از صحابه پيامبر خدا«ص‏»كه در زمان آن حضرت نوجوان بود و در تعدادى از جنگهادر ركاب پيامبر حضور داشت. (30) وى در سن پيرى پس از حادثه عاشورا،وقتى اسيران‏اهل بيت را به كوفه آوردند و وارد قصر ابن زياد كردند،در آنجا حضور داشت.وقتى سرمطهر سيد الشهدا را مقابل ابن زياد قرار دادند و او با چوب به دندانهاى آن سر بريده مى‏زد،زيد بن ارقم اعتراض كرد كه:چوب خود را از اين لبها بردار،به خداى يگانه قسم،من‏بارها ديدم كه رسول خدا«ص‏»با لبهاى مباركش اين لبها را مى‏بوسيد،سپس بعنوان‏اعتراض،مجلس را ترك كرد. (31) هم او نقل كرده كه وقتى سر امام حسين‏«ع‏»را در كوچه‏هامى‏گرداندند،من در غرفه خود بودم. جلوى من كه رسيد،شنيدم آيه‏«ام حسبت ان‏اصحاب الكهف و الرقيم...»را مى‏خواند. (32) وى در سال 68 هجرى در كوفه درگذشت. (33)
زيد بن معقل

زيد بن ورقاء
از شهداى كربلاست.نامش در زيارت ناحيه مقدسه آمده است.بدر بن معقل هم‏گفته‏اند. (34)

عنصر خبيثى كه روز عاشورا،همراه حكيم بن طفيل،در نخلستانى اطراف فرات كمين‏كرده و بر عباس‏«ع‏»هنگام آب آوردن به خيمه‏ها حمله كردند.دست راست عباس در اين‏كمين از كار (35)
زين العابدين‏«ع‏»

پيشواى چهارم شيعه،حضرت سجاد،امام على بن الحسين،زين العابدين‏«ع‏»،فرزندسيد الشهدا«ع‏»كه در حادثه كربلا حضور داشت و بعلت بيمارى در خيمه بسترى بود وهمراه با اهل بيت،پس از شهادت امام حسين‏«ع‏»به اسيرى رفت و با حالتى دشوار وغمبار،كه غل و زنجير به دست و گردن آن حضرت بسته بودند،به كوفه و از آنجا به شام‏برده شد.در كاخ يزيد هم خطبه بسيار مهمى ايراد كرد كه چهره يزيد افشا شد و مردم شام‏نسبت به ماهيت‏حادثه كربلا آگاه شدند.امام سجاد«ع‏»در سال 38 هجرى در مدينه به دنياآمد.در حادثه كربلا حدود 24 سال داشت،پس از شهادت پدر نيز مدت 35 سال امامت‏كرد.مادرش شهربانو دختر يزدگرد بود.در حادثه كربلا آن حضرت ازدواج كرده و داراى‏فرزند بود و فرزند خردسالش امام باقر«ع‏»هم در كربلا بود. (36) نقش عمده آن حضرت در نهضت عاشورا،پيام رسانى خون شهيدان كربلا و حفظدستاوردهاى آن انقلاب خونين و اهداف پدر،از تباه شدن و تحريف گشتن بود.اين‏رسالت،در قالب ايراد خطبه‏ها توسط آن حضرت و عمه‏اش زينب‏«ع‏»انجام گرفت.

سخنان امام سجاد در بارگاه يزيد،چنان او را به خشم آورد كه دستور كشتنش را داد، اماحضرت زينب،جان خود را سپر بلا قرار داد و نگذاشت.در دفن اجساد شهداى اهل بيت‏در كربلا،به يارى طايفه بنى اسد آمد و پس از خاكسپارى پيكر سيد الشهدا«ع‏»روى قبر آن‏حضرت نوشت:«هذا قبر الحسين بن على بن ابى طالب،الذى قتلوه عطشانا غريبا» (37) .

پس از عاشورا،حضرت سجاد«ع‏»دوران بسيار سخت و خفقان بارى را با خلفاى‏اموى سپرى كرد.وليد بن عبد الملك و هشام بن عبد الملك،از خلفاى معاصر او بودند.

داستان زيارت آن حضرت و بوسيدنش حجر الاسود را و شعرهاى بلند فرزدق در ستايش‏او(هذا الذى تعرف البطحاء وطاته...)معروف است.«صحيفه سجاديه‏»مجموعه‏اى ازدعاهاى آن حضرت است كه اينك در دست ما بعنوان گنجينه‏اى از معارف دينى موجوداست.آن حضرت در سال 95 هجرى با دسيسه وليد بن عبد الملك به شهادت رسيد و دربقيع،مدفون شد.براى آشنايى با زندگى،شخصيت و فضايل بيشمارش بايد به كتابهاى‏مستقل و مفصلتر مراجعه كرد. (38)
زينب‏«ع‏»

زينب كبرى سلام الله عليها،پيامبر خون شهداى كربلا و همراه حسين‏«ع‏»در نهضت‏خونين عاشورا.حضرت زينب،دختر امير المؤمنين و فاطمه زهرا«ع‏»در سال پنجم‏هجرى،روز 5 جمادى الاولى در مدينه،پس از امام حسين‏«ع‏»به دنيا آمد.از القاب‏اوست:عقيله بنى هاشم، عقيله طالبيين،موثقه،عارفه،عالمه،محدثه،فاضله،كامله،عابده‏آل على.زينب را مخفف‏«زين اب‏»دانسته‏اند،يعنى زينت پدر.

امام حسين‏«ع‏»هنگام ديدار،به احترامش از جا برمى‏خاست.زينب كبرى،از جدش‏رسول خدا و پدرش امير المؤمنين و مادرش فاطمه زهرا«ع‏»حديث روايت كرده است. (39) اين بانوى بزرگ، داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف وشهامت فوق العاده بود. (40) شوهرش، عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از اين‏ازدواج،دو پسر حضرت زينب به نامهاى محمد و عون،در كربلا به شهادت رسيدند.

وقتى امام حسين‏«ع‏»پس از امتناع از بيعت با يزيد،از مدينه به قصد مكه خارج شد،زينب نيز با اين دو فرزند،همراه برادر گشت.در طول نهضت عاشورا،نقش فداكاريهاى‏عظيم زينب، بسيار بود.سرپرست كاروان اسيران اهل بيت و مراقبت كننده از امام‏زين العابدين‏«ع‏»و افشاگر ستمگرى‏هاى حكام اموى با خطبه‏هاى آتشين بود.زينب،هم‏دختر شهيد بود،هم خواهر شهيد،هم مادر شهيد،هم عمه شهيد.پس از عاشورا و در سفراسارت،در كوفه و دمشق، خطابه‏هاى آتشينى ايراد كرد و رمز بقاى حماسه كربلا وبيدارى مردم گشت.پس از بازگشت به مدينه نيز،در مجالس ذكرى كه براى شهداى كربلاداشت،به سخنورى و افشاگرى مى‏پرداخت.وى به‏«قهرمان صبر»شهرت يافت.

در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت.قبرش در زينبيه(در سوريه كنونى)است.

برخى نيز معتقدند مدفن او در مصر است.در كتاب‏«خيرات الحسان‏»آمده است:درمدينه قحطى پيش آمد.زينب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام كوچ كردند و قطعه‏زمينى داشتند.زينب در همانجا در سال 65 هجرى در گذشت و در همان مكان دفن شد. (41)

صبح ازل طليعه ايام زينب است پاينده تا به شام ابد نام زينب است در راه دين لباس شهامت چو دوختند زيبنده آن لباس بر اندام زينب است

بارزترين بعد زندگى حضرت زينب،همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود كه باخطابه‏هايش، پيام خون حسين‏«ع‏»را به جهانيان رساند.در اين زمينه،نوشته‏ها وسروده‏هاى بسيارى است،از جمله اين شعر:

سر نى در نينوا مى‏ماند اگر زينب نبود كربلا در كربلا مى‏ماند اگر زينب نبود چهره سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابرى از ريا مى‏ماند اگر زينب نبود چشمه فرياد مظلوميت لب تشنگان در كوير تفته جا مى‏ماند اگر زينب نبود زخمه زخمى‏ترين فرياد،در چنگ سكوت از طراز نغمه وا مى‏ماند اگر زينب نبود در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ در گلوى چشمها مى‏ماند اگر زينب نبود ذو الجناح داد خواهى،بى‏سوار و بى‏لگام در بيابانها رها مى‏ماند اگر زينب نبود در عبور از بستر تاريخ،سيل انقلاب پشت كوه فتنه‏ها مى‏ماند اگر زينب نبود (42)

خود زينب نيز از فصاحت و ادب برخوردار بود.در هنگام ديدن سر بريده برادر،خطاب به او چنين سرود:«يا هلالا لما استتم كمالا...»بعدها هم در سوگ حسين‏«ع‏»

اشعارى سرود،با اين مطلع:«على الطف السلام و ساكنيه...»:سلام بر كربلا و برآرميدگان‏آن دشت،كه روح خدا در آن قبه‏ها و بارگاههاست.جانهاى افلاكى و پاكى كه در زمين‏خاكى، مقدس و متعالى شدند،آرامگاه جوانمردانى كه خدا را پرستيدند و در آن دشتها وهامونها خفتند.سرانجام،گورهاى خاموششان را قبه‏هايى افراشته در برخواهد گرفت،وبارگاهى خواهد شد،داراى صحنهاى گسترده و باز...
زينبين

دو زينب.اصطلاحا به حضرت زينب و حضرت ام كلثوم،دختران امير المؤمنين‏«ع‏»

گفته مى‏شود كه در كربلا حضور داشتند.اين كلمه از باب تغليب يك اسم بر ديگرى است، آنگونه كه به امام حسن و امام حسين هم‏«حسنين‏»گفته مى‏شود.
زينبيه

جايى كه به حضرت زينب‏«ع‏»منسوب باشد.آنگونه كه به جاى منسوب به امام ‏حسين‏«ع‏»، «حسينيه‏»گفته مى‏شود.مكانهايى كه با اين عنوان و به ياد حضرت زينب درشهرهاى مختلف مى‏سازند و براى برپايى محفلهاى عزادارى يا مجالس دينى براى بانوان،و گاهى هم به عنوان دار الايتام مورد استفاده قرار مى‏گيرد،از آن جهت كه آن بانوى‏قهرمان،پس از عاشورا يتيمان ابا عبد الله الحسين‏«ع‏»را در سفر اسارت سرپرستى ونگهدارى مى‏كرد.مرقد زينب كبرى‏«ع‏»نيز كه در شام قرار دارد به همين نام‏«زينبيه‏»

شهرت دارد كه تا دمشق مقدارى فاصله دارد و زيارتگاه عاشقان عترت پيامبر«ص‏»است.

البته در مورد مدفن حضرت زينب،اقوال ديگرى نيز وجود دارد.
زين واژگون

تعبيرى است كه بيشتر درباره ذو الجناح،اسب امام حسين‏«ع‏»به كار مى‏رود كه پس ازشهادت امام،با زين واژگون و يال پر خون و پريشانحال به طرف خيمه‏ها آمد.برگرفته ازجمله‏اى در زيارت ناحيه مقدسه است كه آمده است:«...فنظر النساء الى الجواد مخزياو السرج عليه ملويا» (43) .

پى‏نوشتها

1-بحار الانوار،ج 98،(بيروت)ص 329،المزار،شيخ مفيد،ص 53.

2-مفاتيح الجنان،زيارت اربعين.

3-منتهى الآمال،ج 1،حوادث اربعين،نفس المهموم ص 322،بحار الانوار،ج 98،ص 328.

4-بحار الانوار،ج 98،ص 28،المزار،شيخ مفيد،ص 30.

5-همان،ص 16.

6-همان،ص 52 و 8.

7-اسرار الشهادة،فاضل دربندى،ص 136،(چاپ سنگى)

8-شرح مبسوط ماجرا در كتاب‏«انتفاضة صفر الاسلاميه‏»از رعد الموسوى آمده است.

9-كليات صائب تبريزى،غزل 1523.

10-بحار الانوار،ج 98(بيروت)ص 336،مفاتيح الجنان،ص 438.

11-به بحث تحليلى و مقايسه‏اى بين اين دو متن،و نيز ميزان صحت و استناد اين دو زيارت در كتاب‏«انصار الحسين‏»،محمد مهدى شمس الدين،مراجعه كنيد.

12-كامل الزيارات،ص 174،المزار،شيخ مفيد،ص 52.

13-همان(كامل الزيارات).

14-همان،ص 176،بحار الانوار،ج 98،ص 291.

15-وسائل الشيعه،ج 10،ص 346،امالى صدوق،ص 123.در«مزار»شيخ مفيد،ص 26 چنين است(از امام‏باقر«ع‏»):مروا شيعتنا بزيارة قبر الحسين بن على‏«ع‏»فان اتيانه مفترض على كل مؤمن يقر للحسين عليه السلام بالامامة‏من الله عز و جل.

16-همان،345،بحار الانوار،ج 98،ص 11.

17-كامل الزيارات،ص 125،وسائل الشيعه،ج 10،ص 356.

18-وسائل الشيعه،ج 10،ص 357،بحار الانوار،ج 98،ص 11،كامل الزيارات،ص 127.

19-كامل الزيارات،ص 124(نقل به تلخيص).

20-امالى صدوق،ص 197.

21-در منابعى همچون:كامل الزيارات،وسائل الشيعه،بحار الانوار،ثواب الاعمال و...احاديثش آمده است.

22-وسائل الشيعه،ج 10،ص 414.

23-بحار الانوار،ج 98،ص 142.

24-مشفقى دهلوى.

25-براى تحقيق پيرامون سند اين زيارت و صحت آن،ر.ك:«انصار الحسين‏»،ص 146 تا 162.در ضمن،در ج 45،بحار الانوار،ص 65 نيز اين زيارت آمده است.

26-براى مطالعه در تحليل محتوايى زيارتنامه‏ها،ر.ك:مقالات زيارت در مجله‏«پيام انقلاب‏». سال 1365.از شماره‏172 تا 181 به قلم نگارنده.

27-مفاتيح الجنان،ص 427 به نقل از مصباح المتهجد،شيخ طوسى.

28-چشمه خورشيد(مجموعه مقالات كنگره امام خمينى و فرهنگ عاشورا)،ج 1،ص 97، مقاله‏«ادبيات عاشورا».

29-از جمله در بحار الانوار،ج 98،ص 203 و 208.

30-تاريخ الاسلام،ذهبى،ج 5،ص 118.

31-بحار الانوار،ج 45،ص 116،اثبات الهداة،ج 5،ص 188.

32-همان،ص 125.

33-براى شرح حال او ر.ك:اعيان الشيعه،ج 7،ص 87.

34-انصار الحسين،ص 73.

35-بحار الانوار،ج 45،ص 40.

36-اعيان الشيعه،ج 1،ص 635.

37-حياة الامام زين العابدين،ص 166.

38-از جمله‏«الامام زين العابدين‏»،عبد الرزاق المقرم،«حياة الامام زين العابدين‏»،باقر شريف القرشى،«سيرة‏الائمة الاثنى عشر»هاشم معروف الحسنى،«بحار الانوار»ج 46،«زندگانى زين العابدين‏»سيد جعفر شهيدى و....

39-الحسين فى طريقه الى الشهاده،ص 65.

40-درباره مقامات معنوى زينب و ويژگيهايش،ر.ك:«الخصائص الزينبيه‏»از سيد نور الدين جزايرى.

41-درباره زندگينامه حضرت زينب،از جمله ر.ك:«بطلة كربلا»عايشه بنت الشاطى،كه با نام‏«زينب،بانوى قهرمان‏كربلا»به قلم حبيب الله چايچيان و مهدى آيت الله زاده ترجمه شده است.

42-قادر طهماسبى(فريد.

43-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 298.

دانشنامه اربعین حسینی
( مقالات ) پژوهشی در اربعین حسینی(علیه السلام)
( مقالات ) تحلیل مبنای تاریخی اربعین حسینی
( مجلات ) اربعین; بلوغ عاشورا
( مقالات ) دهه سوم صفر
( مقالات ) اربعین
( مجلات ) اربعین نور(اربعین حسینی )
( مجلات ) اربعین حسینی
( مجلات ) آخرین صحابی و نخستین زائر حسینی
( مجلات ) نیم نگاهی به دوران جوانی حیات جابربن عبدالله انصاری جوانی و الگوی ماندگاری
( مجلات ) عطیه عوفی الگوی مقاومت
( مجلات ) چله غم (اربعین حسینی، و روز زیارتی حضرت اباعبداللّه‏ الحسین علیه‏السلام)
( مجلات ) اربعین، نگهبانی از خط خون
( مجلات ) از دریچه زمان

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام