آیا اسلام با شمشیر رشدکرده؟
گفته میشود که اسلام ایین شمشیر است و با جنگ و خونریزی رشد و پیشرفت کرده است؛ پاسخ شما به این مسأله چیست؟
برخی از مستشرقان غربی همواره کوشیدهاند که اسلام را ایین شمشیر و خشونت معرفی کنند و رشد چشمگیر آن را نوعی کشورگشایی تجاوزکارانه قلمداد نمایند. در حالیکه واقعیتهای تاریخی برخلاف این ادعا گواهی میدهند. بیشک اسلام بدون مجاهدت رادمردان صفشکن، به سادگی نمیتوانست جایگاه خود را بازیابد. لیکن باید توجه داشت که:
اولاً: نبردهای زمان پیامبر عموماً جنبة دفاعی داشته و برای رفع و دفع تجاوز دشمن یا خنثیسازی و جلوگیری از توطئههای آنان بوده است. پیامبر(ص) به ویژه با اهل کتاب، روش مدارا و حمایت را در پیش گرفته بود و تا زمانی که از آنان خیانت و تعرضی نسبت به مسلمین مشاهده نمینمود، ایشان را حمایت میکرد. یکی از مواد پیمان آن حضرت با یهودیان مدینه این بود که: «مسلمانان در صورت لزوم از یهود حمایت خواهند کرد.»
همچنین پیامبر با مسیحیان عربستان پیمان بست وتعهد نمود که از ایشان حمایت کند و آنان را در انجام مراسم دینی خود آزاد گذارد.
ثانیاً: فتوحات زمان خلفای راشدین نیز بیش از آن که کشورگشایی محسوب شود، رهاییبخش بوده و با خواست و همکاری مردم سرزمینهای فتح شده انجام شده است. ادوارد براون مینویسد: «رفتار ستمگرانة موبدان نسبت به پیروان سایر مذاهب و ادیان سبب شد که دربارة ایین زرتشت و پادشاهانی که از مظالم موبدان حمایت میکردند، حس بغض و کینه در دل بسیاری از اتباع ایران برانگیخته شود و استیلای عرب به منزلة نجات و رهایی ایران از چنگال ظلم تلقی گردد».
دکتر صاحب الزمانی مینویسد: «تودههای مردم نه تنها در خود در برابر جهانبینی و ایدئولوژی ضد تبعیض طبقاتی در اسلام مقاومتی احساس نمیکردند، بلکه درست در آرمان آن همان چیزی را مییافتند که قرنها به بهای آه و اشک و خون خریدار و جاننثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرنها در خود احساس میکردند …».
ثالثاً: مسلمانان هیچ گاه مردم را با زور به اسلام دعوت نکردند و همواره با صاحبان ادیان الهی بر اساس اصل همزیستی مسالمتآمیز و همراه با آزادیهای مذهبی برخورد کردهاند. سماحت و بردباری مسلمانان چنان بوده است که برخی از فرقههای مسیحی ترجیح میدادند تحت حاکمیت اسلام باشند تا زیر پرچم دیگر فرقههای مسیحی.
روبرتسون مینویسد: «هنگامی که مسلمانان (در زمان خلیفة دوم) بیتالمقدس را فتح کردند هیچگونه آزاری به مسیحیان نرساندند؛ ولی برعکس هنگامی که نصارا این شهر را گرفتند با کمال بیرحمی مسلمانان را قتل عام کردند و یهود نیز وقتی به آنجا آمدند، بیباکانه همه را سوزاندند.
این نویسنده در ادامه مینویسد: «باید اقرار کنیم که این سازش و احترام متقابل به ادیان را که نشانة رحم و مروت انسانی است، ملتهای مسیحی مذهب از مسلمانان یادگرفتهاند.
در عصر حاضر نیز علیرغم آنکه بزرگترین جنایات تاریخی از سوی سردمداران شعار تساهل و تسامح نسبت به مسلمانان انجام میشود که نمونههای آن را در بوسنی و هرزگوین، فلسطین اشغالی و … میتوان دید، مسلمانان بردبارترین افراد در برخورد با صاحبان دیگر ادیانند. دکتر سید حسین نصر در اینباره مینویسد: «یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در صلح و صفا و تسامحی چشمگیر در اسپانیای زمان حاکمیت مسلمانان در کنار هم زیستهاند … حتی همین امروز میلیونها مسیحی و نیز شمار کمی از یهودیان، زرتشتیان، بوداییان و هندوان، در گسترهای از مغرب تا مالزی تحت حاکمیت مسلمانان مشغول گذراندن زندگی هستند. نه تنها بر آنها در مقام انسان، تسامح و مدارا روا داشته شده، بلکه بسیارشان در کشورهای خود ثروتمندترین گروهها به شمار میایند، مانند قبطیان در مصر یا بوداییان چینی در مالزی. این گروهها هرگز مشمول تصفیه قومی نشدهاند. در حالیکه، گذشته از جنایات دهشتناک آلمان نازی، مسلمانان و یهودیان در اسپانیای پس از 1942 یا تاتارها در روسیة تزاری و نیز مسلمانان در بوسنی در دهة اخیر مورد تصفیه قومی قرار گرفتهاند.
نظر خود را اضافه کنید.