حضرت آيةاللّه جوادى‌آملى
از وجود مبارك حسن بن على عليهما‌السلام پرسيدند: ما الزهد؟ زهد كه از ملكات نفسانى است، چيست؟ حضرتش طبق اين نقل فرمودند: الرغبة فى التقوى و الزهادة فى‌الدنيا، تحف‌العقول/225.
از وجود مبارك حسن بن على عليهما‌السلام پرسيدند: ما الزهد؟ زهد كه از ملكات نفسانى است، چيست؟ حضرتش طبق اين نقل فرمودند: الرغبة فى التقوى و الزهادة فى‌الدنيا، تحف‌العقول/225. علاقه به تقوا و بى‌رغبتى به دنيا، ملكه زهد را تشكيل مى‌دهد. اين زهد دوم، لغوى است و آن زهد اول اصطلاحى. وقتى انسان زاهد است كه مايل به فضيلت تقوا باشد و از دنيا بى‌رغبت.
ماه مبارك رمضان كه تنها ماهى است كه نام شريفش در قرآن كريم آمده، سفره خدا را به ما معرفى كرد. اگر در تعبيرات رسول گرامى صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم آمده كه «شما در ماه مبارك رمضان مهمان خداييد»، سفره اين ضيافت را قرآن مشخص كرد. فرمود: ماه مبارك رمضان ماه نزول قرآن است: شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن، بقره/185. معرف اين ماه همان سفره قرآن است كه در اين سفره، صدها نعمت است و يكى از آن نعم، روزه است؛ اين ماه را به قرآن معرفى كرد، نه به روزه!‌ ما بايد بفهميم در اين سفره چه هست، اولاً؛ ما را راه مى‌دهند يا نه، ثانياً؛ شرط ورود چيست، ثالثاً؛ آن شرط را تهيه كنيم؛ تا سر رود، به سر رو و تا پا، به پا بپو! اگر در اين‌جا يك بت‌پرستى مى‌شود منّا اهل‌البيت، چرا ما توبه نكنيم و آن‌چنان نشويم؟! و اگر يك زن عادى مثل فضه مى‌شود كه آيات سوره «هل اتى» در شأن او هم نازل مى‌شود، چرا خواهران ما مثل او نشوند؟! ما وقتى مى‌توانيم جايمان را در اين ضيافت مشخص كنيم كه بفهميم در اين سفره چه چيزهايى هست و شرطش چيست. حال اگر در روايات فراوان فريقين آمده است: «رمضان» اسمى از اسماى خداست؛ اين شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن، اين قرآن، در «شهر» نازل شد يا در «رمضان» نازل شد!

رمضان از اسماى الهى و لزوم تسبيح اسم‌هاى خدا
هم در جوامع روايى ما آمده، هم در جوامع روايى اهل‌سنت كه رمضان اسمى از اسماى خداست. شما نگوييد رمضان آمد، رمضان رفت؛ بگوييد: ماه رمضان آمد، ماه رمضان رفت. چون «رمضان» اسمى از اسماى خداست و اين آمد و رفت ندارد؛ الكافى، 4/70 - باب فى النهى عن قول الرمضان بلاشهر؛ از طرفى ذات اقدس اله به ما دستور داد: نه‌تنها ذات خدا را تسبيح كنيد و بگوييد: سبحان‌اللّه؛ بلكه اسم خدا را هم تسبيح كنيد: «سبح اسم ربك الاعلى»؛ اعلى/1. اسم خدا را تنزيه كنيد، آن اسم همچون مسمى، منزه از هر نقص و عيب است. سوره مباركه «واقعه» مشخص كرده كه قرآن كتاب الهى است، اين كتاب يك كتاب ديگرى دارد كه در آن كتاب ذخيره است؛ «انه لقرآن كريم؛ فى كتاب مكنون؛ لايمسه الا المطهرون»؛ واقعه/ 77 ـ 79. كتاب‌ها يكى پس‌از ديگرى‌اند، كتاب اعمال هم به شرح ايضاً. «ان كتاب الابرار لفى عليين؛ و ما ادراك ما عليون؛ كتاب مرقوم؛ يشهده المقربون»، مطففين/ 18-21. كتاب ابرار در عليين است، خود عليين كتاب است. كتاب در كتاب است، مطلب در مطلب است. قهراً اولى لفظ خواهد بود، دومى عين؛ اولى ذهن خواهد بود، دومى عين. ذهن در ذهن نيست، لفظ در لفظ نيست، مفهوم در مفهوم نيست؛ بلكه لفظ و مفهوم و ذهن در عين است.
همان‌طورى كه آن‌جا روشن شد، قرآن كتابى است در مخزن ديگر كه آن كتاب، كتاب مكنون و مستور است و همان‌طورى كه آن‌جا روشن شد، اين قرآنى كه جوامع انسانى در خدمت آن هستند، الفاظى دارد و براى هدايت و راهنمايى مردم آمده است؛ كسى بخواهد اين قرآن را دست بزند، يا اين قرآن را ببوسد؛ خطش را ببوسد، كلمه‌اش را ببوسد، بايد با وضو باشد و اگر بخواهد آن كتاب مكنون را درك كند، بايد فكرش از ماسواى خدا مطهر باشد؛ «لايمسه» هم به اين قرآن بر مى‌گردد، هم به آن كتاب مكنون. اگر كسى بخواهد دست به اين قرآن بزند، بايد با وضو باشد؛ اگر خواست دست فكرش به معناى قرآن برسد، بايد فكرش از هر‌چه غير اوست طاهر شده باشد؛ پس يك قرآنى است كه ما در خدمت آنيم و شرط دست زدن به آن، وضو داشتن است. يك كتاب مكنونى هم هست كه اين قرآن در خدمت آن است و شرط درك آن، طاهر الذات بودن است. وقتى معلوم شد ماه غير از رمضان است و رمضان غير از ماه است، آن‌گاه در تفسير اين جمله بعدى دستتان باز خواهد بود: «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن»؛ يعنى قرآن در شهر نازل شد، يا در رمضان؟ خود قرآن اين مشكل را مى‌تواند حل كند. اين‌كه درباره قرآن گفته مى‌شود: القرآن يفسر بعضه بعضاً، بحارالانوار، 54/218، ينطق بعضه ببعض، يشهد بعضه على بعض، نهج‌البلاغه، خ 133- عظه‌الناس؛ اين اصل، مخصوص قرآن و كلمات معصومين عليهم‌السلام است. نهج‌البلاغه هم يفسر بعضه ببعض، جوامع روايى ما مطلقاً اين‌طورند؛ كلمات معصومين بعضى مفسر بعض‌اند. سرّ اين‌كه كلام خدا و معصومين و اولياى خاص خدا مفسر يكديگرند، آن است كه در آن‌جا جهل نيست، سهو نيست، غفلت نيست، نسيان نيست، تجدد رأى نيست، تبديل و تجديد‌نظر نيست، يكسان است. اگر يكسان است و اختلافى نيست، قطعاً مفسر يكديگر خواهند بود، ولى در كلام غير خدا سهو هست، نسيان هست، تجديد‌نظر هست، غفلت هست، جهل هست. اين اصل كلى را قرآن تبيين كرد، فرمود: «لوكان من عند غير‌اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً»، نساء/82. كلام اگر كلام خدا نباشد، پراكنده است؛ پراكنده را نمى‌شود شاهد يكديگر قرار داد. ممكن است در اثر تجديد‌نظر سخن ديگر گفته باشد، ممكن است در اثر سهو و غفلت و نسيان و جهل حرف ديگرى زده باشد، ولى كلام خدا چون منزه از اختلاف است، قهراً هر كدام شاهد ديگر و هر كدام مبين و مفسر ديگرند؛ همين كار در سخنان معصومين عليهم‌السلام هم هست.

پذيرايى‌هاى متفاوت الهى از اهل ايمان و تقوا
ما اگر خواستيم ببينيم اين ضمير در «انزل فيه» به «شهر» برمى‌گردد يا به «رمضان»، چه كنيم؟ ما براى اين‌كه مهمان اين ماهيم، مى‌خواهيم سفره خودمان را مشخص كنيم. در كنار كدام سفره بنشينيم؟ از كدام كاسه و كوزه بنوشيم؟ گاهى ذات اقدس اله رحيق مختوم مى‌دهد، گاهى مزاجه من تسنيم، مطففين/27 مى‌دهد؛ اين‌چنين نيست كه اين سفره براى همه صاف باشد! بعضى‌ها ممزوج است، بعضى‌ها شراب ناب است. مگر اين شراب طهور را خدا به همه مى‌دهد؟ به خيلى از بندگان خاصش كه جزو ابرارند، شربتى و جرعه‌اى از چشمه تسنيم مى‌نوشانند: و مزاجه من تسنيم؛ يا: مزاجها كافوراً، انسان/ 5 و مطففين/ 27. مگر هر شرابى در بهشت به هر بهشتى مى‌دهند؟! گاهى از چشمه‌هاى ديگر مى‌دهند، مقدارى از چشمه كافور در آن ممزوج مى‌كنند، مقدارى از چشمه تسنيم در آن ممزوج مى‌كنند. اما آن‌ها كه: «يسقون من رحيق مختوم؛ ختامه مسك و فى ذلك فاليتنافس المتنافسون»؛ مطففين، 25و26، جزو معدودى از اولياء‌اند.
به هر تقدير اين راه‌ها باز است، اين ضيافت‌ها هست تا آن‌جا كه انسان بتواند از ماسواى خدا روزه بگيرد، آن‌گاه: صام امسك و ارتفع. «صوم» لغتاً، هم، به معناى «امساك» است، هم به معناى «رفعت»: صام امسك و ارتفع. اگر كسى اين روزه را گرفت، رفيع مى‌شود: «و رفعنا لك ذكراً»، شرح/4، يا: «ورفعناه مكاناً علياً». مريم/57

پرهيز از ماسواى خدا، راه نيل به مهمانى «صمد»
اميدواريم همه ما در اين ضيافت الهى اول مهمان شهر رمضان باشيم، بعد مهمان رمضان باشيم؛ اين اسم الهى را تقديس كنيم. در روايات ديگر، كلمه «رمضان» بدون «شهر» آمده، اذا جآء رمضان صمنا، آن‌جا چون با قرينه است؛ هم در روايات ما، هم در روايات اهل‌سنت كلمه رمضان بدون شهر آمده، ولى چون با قرينه است، محذورى ندارد. اگر كسى مظهر «صمد» شد، مهمان صمد مى‌شود. اينجا اگر پرهيز كرد از ماسواى خدا، مى‌شود صائم؛ آنگاه مظهر صمد، قهراً ضيف صمد خواهد شد. وقتى مهمان او بود، ره‌توشه فراوانى براى خود و ديگران خواهد داشت.

ذخيره بودن «كتاب مكنون» در قرآن كريم
نزول كتاب مكنون در «رمضان» و نزول قرآن كريم در «ماه مبارك رمضان» آن كتاب مكنون در «رمضان» نازل شد، اين قرآن در «شهر رمضان» نازل شد؛ حالا شماييد و اين سفره گسترده!
بخواهيد قرآن بخوانيد، اهل شهر رمضانيد؛ بخواهيد ظاهر قرآن را درس بدهيد، اهل شهر رمضانيد؛ بخواهيد اهل تجويد و قرائت باشيد، مهمان شهر رمضانيد و اگر بخواهيد با خود قرآن مأنوس باشيد، با كتاب مكنون مأنوس باشيد، با آن رحيق مختوم مأنوس باشيد؛ مهمان رمضانيد. اگر الصوم لى، الكافى، 4/63 كه اين صوم وصف صمديت اوست در شما پياده شد؛ اهل سفره رمضانيد و اگر همين ترك مفطرات ظاهرى شد، مهمان شهر رمضانيد.

 


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام