پروردگار عالم خصوصیّت بارز مخلصینش را در خلق و خوی کریمانه قرار داده است. خصایصی را راجع به مخلصین عالم عرض کردیم، از آن جمله این بود: از نشانه‌های مخلصین این است که نیّات صادقه‌ آن‌ها عامل تزکیه حقیقی می‌شود.

 

مخلصین عالم در تزکیه‌ حقیقی، به مکارم اخلاق، همان هدف بعثت انبیاء رسیده‌اند. آن که پیامبر عظیم‌الشّأن فرمود: «انّى بعثت لأتمم مکارم الاخلاق» . هم انبیاء گذشته و هم حضرتش تمام‌کننده مکارم الاخلاق هستند.

آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به نقل از آیت‌الله آمیرزا جواد آقا ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌فرمودند: اگر می‌خواهید مخلصین عالم را بشناسید، ببینید هر که در مکارم اخلاق بیشتر موفّق بود، دلالت براین است که در مقام اخلاص قرار گرفته است.

مکارم اخلاق، همان وصیّتی است که همه‌ حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) بیان فرمودند. هر که این خصایص بیشتر در وجودش بود، دلالت بر این است که به اخلاص نزدیک‌تر است. مخلصین عالم وجودشان مملو از خوبی‌هاست. مگر می‌شود کسی اخلاص در وجودش نهادینه شده باشد ولی مکارم اخلاق را نداشته باشد؟! محال است!

صاحب امشب و فردا، یعنی وجود مقدّس امام حسن عسگری(صلوات اللّه و سلامه علیه) نکته زیبایی را بیان می‌فرمایند، که به تعبیر بزرگان ما، اولیاء خدا و بالأخصّ حضرت شیخناالأعظم، حضرت مفید عزیز(روحی له الفدا و سلام اللّه علیه) این توصیه‌ها فقط و فقط در مخلصین جمع شده است.

حضرت می‌فرمایند: «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ» . مخلصین عالم تقوای الهی در درجه بالا دارند. تقوایی که، بالجد آن‌ها را مشمول آیه‌ شریفه «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» کرده است. لذا هر که با تقواتر بود، به اخلاص نزدیک است. هر کس تقوا را در وجودش نهادینه کرد، جدّاً به مقام اخلاص می‌رسد.

سرّی سرّآور

بارها در همین بحث اخلاص عرض کردیم که حسب فرمایش نبیّ مکرّم(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، اخلاص، سرّ است . معلوم است ذوالجلال و الاکرام، سرّ را به کسانی می‌دهد که اهل تقوا باشند. متّقین عالم سرّ نگاه‌دار هستند.

لذا اخلاص هم سرّ است و هم سرّآور ـ این نکته، مطلب‌ بسیار مهمّی است، آن را به ذهنتان بسپارید – خود سرّ است از جهتی، امّا از جهتی سرّ هم می‌آورد؛ یعنی اسرار عالم، برای مخلصین عالم، مکشوف می‌گردد.

منتها چون آن‌ها به تقوای الهی رسیدند و مخلص هستند، طبعاً سرّ الهی را فاش نمی‌کنند امّا مخلصین عالم مرکز حبّ به بندگان خدا هستند – این هم یکی از نکات بسیار مهم است که پر از معنا و محتوا است – و به واسطه حبّی که به بندگان خدا دارند، آن‌قدر علاقه‌مندند بندگان خدا را هدایت کنند که گاه ناچارند پرده‌ای از اسرار را مکشوف کنند. گرچه خود به مناسبت‌هایی پشیمان می‌شوند، امّا عشق و علاقه‌ آن‌ها به بندگان خدا که دوست دارند آن‌ها را در صراط مستقیم قرار دهند، باعث می‌شود گاه پرده‌ای از اسرار را بالا بزنند.

مباحث عرفانی تعطیل !!!

نکته‌ای بگویم – این نکته‌ بسیار عالی است امّا نه من آن را می‌فهمم و نه شما بزرگواران، من که عقب هستم امّا احساس می‌کنم شما بزرگواران هم که راه تقوا را پیش گرفتید، متوجّه نمی‌شوید – آیت‌الله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: این که آیت‌الله العظمی آسّید ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به آیت‌الله مسقطی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) دستور دادند که مباحث عرفانی برای مدّتی تعطیل شود و ایشان به مسقط تبعید شدند؛ برای این بود که این اولیاء خدا و این بزرگان، به عشق هدایت مردم و به خاطر حبّ به مردم، پرده‌های حقّی را – به این جمله دقّت بفرمایید، عین عبارت آن مرد الهی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) است – بالا زدند که مردم متوجّه آنها نمی شدند و اسراری مکشوف شد که بعضی سوء استفاده کردند. لذا آن‌ها را محروم کردند.

بعد خود حضرتش فرمودند: آیت‌الله العظمی آسیّد ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: نگاه به درب خانه‌ آیت‌الله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) عبادت است. عرض کردیم: آقا! چطور نگاه به درب منزل آیت‌الله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) عبادت است امّا از آن طرف مطالب ایشان را تعطیل می‌کنید؟! فرمودند: دلیل این است که درک معارف در آن سطح اعلایش که سرّ الهی است، کسی را می‌طلبد که به آن اسرار نزدیک شده باشد و إلّا اگر کسی بخواهد آن‌ها را متوجّه کند، می‌شود گفت: افشایش برای آن‌ها نه تنها هدایت‌آور نیست، بلکه هلاکت‌آور است. بعد فرمودند: البته این بزرگان، به عشق هدایت مردم این کار را کردند، نه به اعلان این که ما چنینیم.

خدا آن مرد الهی، آسیّد محمّدحسین حسینی طهرانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را – که بوی عطر از قبر ایشان بیرون می‌آید – رحمت کند. این مرد بزرگوار فرمودند: عارف بزرگوار، آسیّد هاشم حدّاد(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می¬فرمودند: وقتی بعضی ها را پیش آیت‌الله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می بردیم، ایشان دیگر حرف های روزمرّه می زدند و حتّی گاهی هم سکوت می کردند. بعد می فرمودند: می ترسم مجدّد بساط مسائل عرفانی ما تعطیل گردد؛ چون این ها به آن مقام نرسیدند.

پله های ترّقی در اخلاص:

۱- تقوا و پارسایی در دین

لذا نکته مهم این است که فرمودند: آن کسی که به تقوای الهی بیشتر نزدیک شد، آن‌وقت به مقام اخلاص نزدیک می گردد.

لذا می بینید اصلاً امر است که در خطب نمازجمعه تبیین شود: «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ». در این تقوا چه خبر است که باید حتماً در یکی از خطبه های نماز جمعه خوانده شود؟! هر کس در عالم خطبه می خواند، چه پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، چه مولی‌الموالی(علیه الصّلوة و السّلام) و … باید تقوای الهی را اعلان کنند؛ چون بدون تقوا رسیدن به اخلاص محال است، محال.

لذا صاحب امشب هم فرمودند: «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ»، یعنی علاوه بر تقوای الهی، این که مواظبت و مراقبه کنید و ورع بورزید نیز بسیار مهم است.

۲- کوشش در راه خدا، راستگویی و اداء امانت

در ادامه نیز فرمودند: «وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ» تمام این¬ها برای رسیدن به اخلاص پله های ترقّی است – توجّه! توجّه! – آن کسی که برای رسیدن خدا و اعمال الهی کوشش نداشته باشد، صددرصد به اخلاص نمی‌رسد و کسی هم که راستگویی و مهم تر از آن ادای امانت نداشته باشد، به جایی نمی رسد.

جالب است وجود مقدّس امام حسن مجتبی(صلوات اللّه و سلامه علیه) می فرمایند: حتّی اگر قاتل پدرم شمشیرش را به من امانت دهد، باز من در امانت خیانت نمی کنم. لذا اداء امانت برای مخلصین این‌قدر مهم است.

«وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ» کسی که به شما اطمینان داشت – حالا هر که می خواهد باشد، می خواهد برّ باشد یا فاجر – و امانتی را به شما سپرد، باید امانتدار باشید.

دو روز بیشتر به انتخابات نمانده است، باید این وظیفه نمایندگی را به کسانی بسپاریم که از این امانت به خوبی پاسداری کند. به کسانی که دقّت در این مسئله داشته باشند، امین باشند، ورع و تقوا داشته باشند، صادق باشند و وعده ای ندهند که فردا نشود عملی کرد – این ها خیلی مهم است.

لذا شما باید شاخصه انتخاب را اخلاق قرار دهید. اصلح آن کسی است که در اخلاق کریمه برتر از دیگران باشد. چون در این حالت است که ذوالجلال و الاکرام محبّت می کند و حتّی مطالب دیگر را هم به او می دهد. بالجدّ اگر کسی متخلّق به اخلاق الهی بود، مخلص هم می شود و اصلح این ها هستند.

۳- سجده های طولانی و شب خیزی

حضرت در ادامه سفارشات خود می فرمایند: «وَ طُولِ السُّجُودِ»؛ اتّفاقاً یکی از نشانه های مخلصین عالم این است که به خصوص در دل شب ساجد هستند و آن هم سجده های طولانی.

عزیزان! – مطالبی که در این جلسه عرض می کنم، کدهای مهم و اساسی است که فهرست وار بیان می¬کنم – نمی شود سال‌ها در جلسات متعدّد، پای بحث اخلاص از دیدگاه معصومین(علیهم صلوات المصلّین)، مردان خدا، اولیاء و اوتاد و کسانی که طیّ طریق کردند، بنشینیم و فرمایشات آنها را بخوانیم و بگوییم و بشنویم امّا خودمان اهل شب‌خیزی نباشیم و بخواهیم به اخلاص برسیم. به خصوص شما اهل علم، طلّاب، روحانیّون عزیز، دانشجویان گرامی و اساتید بزرگوار دانشگاه باید بدانید که اگر ما اهل شب‌خیزی نبودیم، باختیم؛ بالأخصّ آن کسانی که در این نظام مقدّس مسئولیّت دارند.

فکر می کنید چرا گاهی این مسئولین به چالش کشیده می شوند؟! خدا گواه است اگر این نهضت اخلاقی صورت گرفته بود و همه جا بحث اخلاق بود و مردم، به خصوص مسئولین به اخلاق روی می آوردند، تمام بود.

مگر می شود کسی درون خانه یک انسان بخت‌النصر و عبوس قنطرینا باشد و به جای روح لطافت، روح قلدری داشته باشد، آن وقت بخواهد به اخلاص برسد؟! تأمّل در این مسئله، چه زن باشد و چه مرد، چه فرزند باشد و چه پدر، چه همسر باشد و …، خیلی مهم است، چون انسان در غیر این صورت به اخلاص نمی رسد.

آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می فرمودند: من محضر آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بودم، کسی آمد و به ایشان گفت: آقا! من به نسخه ای که برای شب خیزی به من دادید، مو به مو عمل کردم امّا موفّق نمی شوم. آیه آخر سوره کهف را خوانده ام، دعایی را که داده  اید، خوانده ام، صدقه هم فرمودید دادم، همه کار کردم امّا موفق نشدم.

آقا فرمودند: گوشت را جلو بیاور تا بگویم. چیزی به او گفتند که دیدیم سرخ شد و عقب نشست. بعد فرمودند: این را انجام بده، درست می¬شود.

آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: بعدها که آن شخص پیش من آمد، من از او نپرسیدم امّا خودش برایم گفت: آن روز آقا فرمودند: تو چند روز است که در منزل بداخلاقی می¬کنی و با همسر و بچّه هایت قهری، با این حال می خواهی خدای متعال باز توفیق شب-خیزی به تو بدهد؟! هیهات! اینها که هیچ، اگر خضر نبی هم تعلیمی به تو بدهد، شب خیزی نخواهی داشت! لذا مکارم اخلاق این قدر مهم است.

۴- نیکی به همسایگان

برای همین است که حضرت در ادامه نصایح خود فرمودند: «وَ حُسْنِ الْجِوَارِ» نیکی حتّی به آن کسانی که همسایه هستند، خیلی مهم است؛ چون پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) برای این¬ها آمده است «فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص».

بعد حضرت فرمودند: «صَلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ» شما بر عشائر آن‌ها سلام کنید و درود بفرستید و در تشییع جنازه آن‌ها شرکت کنید و از مریض‌هایشان عیادت کنید، «وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ» و حقوق آن‌ها را اداء کنید. «فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ فِی حَدِیثِهِ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا شِیعِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ» زیرا هر یک از شما وقتى در دین خود پارسا باشد و راست گوید و امانتدار باشد و اخلاقش را با مردم خوب کند، گفته خواهد شد: این شیعه است و این مرا خوشحال مى‌کند.

زینت اهل بیت(ع)

حضرت در ادامه فرمودند: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْناً» تقوای الهی پیشه کنید و برای ما زینت باشید، نه این که باعث خجلت و عیب و ننگ برای ما باشید.

لذا حضرت فرمودند: وقتی به این مطالب رسیدید، می توانید قرابت خود را با ما اعلان کنید و بگویید: به ما نزدیک هستید – این‌ها نکات بسیار مهمّی است – «جَرُّوا إِلَیْنَا کُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا کُلَّ قَبِیحٍ» دوستى ها را به سوى ما جلب کنید و هر گونه زشتى را به‌واسطه اعمالتان از ما دور سازید.

خصیصه دریافت کنندگان سرّ اخلاص

یک نکته بسیار مهم که وجود نازنین سلطان‌العارفین، آیت‌الله سلطان‌آبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) مدّنظر داشتند، این بود که اگر ایشان بین طلبه‌ها می‌دیدند که کسی اخلاقش، اخلاق کریمانه است، او را تا مدّت‌های مدیدی تحت نظر می گرفتند و وقتی مطمئن می‌شدند که اخلاقش، اخلاق خوبی است، از او دعوت می کردند که به جلسات خصوصی شان بیاید.

ایشان اوّل جمله‌ای هم که به آن فرد می گفتند، این بود که من می خواهم شما را به اخلاص دعوت کنم. یعنی تازه بعد از این که می‌دیدند این‌ها مکارم اخلاق دارند، می فرمودند: می خواهم شما را به اخلاص دعوت کنم؛ چون اخلاص سرّ است و چون شما هم مکارم اخلاق دارید، می‌شود این سرّ را به شما به امانت سپرد.

لذا مکارم اخلاق خیلی مهم است، اگر این‌طور شدیم، راه اخلاص برایمان باز می¬شود؛ یعنی اگر به طول سجود، راستگویی، اداء امانت و … رسیدیم، مخلص خواهیم شد. البته این ها هم عواملی دارد که عجیب است عزیزان! همه این‌ها مثل حلقه‌های زنجیر به هم مرتبط هستند. اگر این حلقه زنجیر یک جا قطع شود، انسان به آن اخلاص نمی رسد.

یاد مرگ و مخلص شدن

یکی از نکاتی که حضرت در ادامه این نصایح خود بیان می فرمایند که متخلّقین به اخلاق الهی این‌ها را دارند – که قبلاً هم اشاره کردیم خود این‌ها نشانه مخلصین عالم است – این است که حضرت می فرمایند: «… أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ» زیاد خدا را یاد کنید و همچنین به یاد مرگ باشید.

یک نکته‌ای بگویم بسیار عجیب است. آیت‌الله العظمی بهاء‌الدّینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: آیت‌الله مقدّس اردبیلی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آن‌قدر یاد مرگ بودند که خودشان در اواخر عمر مبارکشان افشاء کرده و فرموده بودند: من آن‌قدر یاد مرگ هستم که گاهی احساس می-کنم مرده‌ام امّا بعد می¬بینم زنده‌ام. ایشان می فرمودند: می ترسم وقتی هم ملک‌الموت جانم را بگیرد، باز فکر کنم هنوز خیال می‌کنم مرده‌ام ولی زنده‌ام و چون یاد مرگم این حال را دارم، مگر این که لحظاتی بر من بگذرد.

آیت‌الله العظمی بهاء‌الدّینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: خصوصیّت یاد مرگ بودن این است که انسان چون می‌داند می‌رود، مخلص می‌شود.

یعنی وقتی من بدانم رفتنی هستم، همه کارهایم را برای پروردگار عالم انجام می دهم و دیگر اصلاً برایم مهم نیست چه کسی خوشش بیاید و چه کسی خوشش نیاید، فقط ملاکم این است که ذوالجلال والاکرام، حضرت حقّ از من که بنده¬اش هستم، راضی است یا خیر.

یاد مرگ و تلاش مخلصانه

خصوصیّت دوم یاد مرگ این است: یاد مرگ باعث می شود تلاش انسان برای آخرت بیشتر شود؛ یعنی یاد مرگ انسان را خموده و گوشه‌گیر نمی‌کند، بلکه برعکس باعث  تلاش بیشتر او می شود.

البته یک موقع یکی از مرگ می ترسد و می گوید: من خوشم نمی آید به قبرستان بروم و در تشییع جنازه‌ها شرکت کنم چون روحیه‌ام از بین می‌رود و دیگر تن به کار نمی‌دهم، اصلاً یاد مرگ من را خموده می کند امّا اولیاء خدا، خصّیصین حضرت حقّ این‌طور نیستند. آن‌ها بیان می‌کنند: یاد مرگ عامل می‌شود انسان تلاش بیشتری کند، آن هم تلاش مخلصانه.

آیت‌الله العظمی بهاء‌الدّینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تمثیلی را می زدند که ما این مطلب را خیلی شنیدیم امّا تعبیری که از دیدگاه عرفا و مخلصین عالم است، تعبیر عجیبی است. داستانی که بارها شنیده ایم این است که شخصی محضر باقرالعلوم آمد و دید وجود مقدّس امام محمّد باقر(صلوات اللّه و سلامه علیه) دارند در گرما بیل می زنند، به حضرت ایراد گرفت و گفت: این¬قدر به دنیا وابسته‌ای که در این گرما هم کار را رها نمی¬کنی؟! و حضرت هم فرمودند: خیر، چون پروردگار عالم امر کرده است، ما این کار را انجام می¬دهیم امّا آیت‌الله العظمی بهاء‌الدّینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در این باره می¬فرمودند: چون عند المعصومین(علیهم صلوات المصلّین) یاد مرگ بیش از دیگران بود، لذا تلاششان هم، چه در امور به ظاهر مادی – که ما تصوّر می¬کنیم برای خودشان است امّا حضرات کمتر از این منابع و منافع استفاده می¬کردند – و چه در امور اخروی بیشتر بود.

صحبت مخلصین با ابدان خود!

شهید بزرگوار، عارف عظیم‌الشّأن، شهید چمران(اعلی اللّه مقامه الشّریف) نکته بسیار مهمّی را به اخوی مکرّمشان گفته بودند. اخوی ایشان می¬گفت: یک موقعی که تنها شدیم، من از ایشان پرسیدم: این همه تلاش، این همه اذیّت کردن و زجر به بدن دادن برای چیست؟ آیا این همه تلاش نیاز است؟ این‌قدر این بدن را اذیّت نکنید.

می¬گوید: جمله عجیبی گفتند، گفتند: من دائم به یاد مرگ هستم و می‌ترسم موقعی که ملک‌الموت بیاید، از من سؤال شود: چرا کم کار کردی؟! به همین خاطر چون می‌بینم مرگ نزدیک است، به این بدنم می‌گویم: آرام باش و با من مدارا کن.

کما این که شهید چمران در آن جملات آخر خود، با دست مبارکشان خطاب به بدن خود نوشته بودند: می‌دانم تو را اذیّت کردم امّا تا ساعاتی دیگر از دست من راحت می‌شوی. این لحظات با من مدارا کن – عزیزان! این جملات ایشان را بخوانید -

اخلاص مردان خدا را ببینید، می‌گوید: می‌ترسم به من بگویند: کم کار کردی. لذا شبش به تهجّد و روزش چون شیران بود. ایشان توانستند در زمانی که اصلاً دکترای معمولی که هیچ، مهندس و … هم کم داشتیم، دکترای فیزیک هسته‌ای بگیرند. امّا ایشان ادامه تحصیلشان را آن هم در جایگاه تجلّی ظواهر دنیا، در آمریکا رها کردند و به لبنان و سراغ ایتام رفتند. شاید بگویند: رشته و بحث تو چیز دیگری بوده است امّا آن موقع ایشان در آن افکار الهی بود.

جدّی کجا هستند چمران‌ها؟! من خودم از قبر شریفشان حاجت گرفته‌ام. مردان خدا این¬گونه هستند. آن شهید بزرگواری که اگر نبش قبر حرام نبود و قبر ایشان را نبش می‌کردید، می‌دیدید که نه تنها بدن ایشان طاهر و پاک است، بلکه کفن ایشان هم نپوسیده است.

مرحوم حاج حلوایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می¬گفتند: یکی از اولیاء و اوتاد الهی، خصّیصین حضرت حقّ به من فرمود – که حالا اسم آن بزرگوار بماند – : من یک مرتبه بر قبر ایشان نگاه کردم، چشمم باز شد، دیدم بدن و کفن ایشان همان‌طوری است که روز اوّل بوده است.

مخلصین عالم شب‌خیز هستند، مخلصین عالم پرکار هستند. مخلصین عالم حتّی اگر ابدانشان مریض شود، با بدن خود صحبت می‌کنند، می‌گویند: بنا نبود سر ناسازگاری بگذاری. بنا نبود با ما این‌طور رفتار کنی. تو با من باش، من هم آخرت تو را تضمین می‌کنم.

این روح و بدن یک طوری با هم حرف می‌زنند که ما نمی‌فهمیم این حرف‌ها یعنی چه – خودم و امثال خودم را عرض می‌کنم – من چه می‌فهمم این حرف‌ها چیست؟! من این‌ها را فقط به عنوان یک داستان می‌پندارم، حقّ هم با من است، چون نمی‌فهمم امّا آن¬ها این‌طور با مرکب خودشان حرف می‌زنند و سخن می‌گویند، مردان خدا و مخلصین عالم این¬گونه دائم به یاد خدا هستند.

دلتنگی خدا و قرآن!

حضرت بعد از یاد مرگ، به خصیصه دیگر یعنی تلاوت قرآن اشاره می¬نمایند: «وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ».

ما چقدر قرآن می‌خوانیم؟ چقدر با قرآن مأنوسیم؟! مگر نفرمودند: اگر کسی حدّاقل پنجاه آیه از قرآن را در شبانه‌روز نخواند، از ما نیست؟! ما با قرآن چه انسی داریم؟!

خداگواه است، والله العظیم، من مرد الهی‌ای را دیدم که به شدّت مریض بود و به واسطه این که مدام از حال می‌رفت، مدهوش می‌شد و مجدّد به حال می‌آمد، دیگر نمی‌توانست قرآن بخواند. روز سوم قرآن را روی سینه او دیدم. پرسیدم: کسی قرآن را به شما داد؟ هیچ نگفت. فهمیدم که قرآن هم به او علاقه دارد.

این مطلب را محضر آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) عرض کردم که چنین چیزی امکان دارد؟ فرمودند: بله. ملک، قرآن را بر سینه می‌گذارد که او قرآن را بخواند. یعنی قرآن هم آن‌قدر به این مردان الهی علاقه و انس دارد که اگر یک روز قرآن را باز نکنند، احساس دلتنگی می‌کند.

همان‌طور که روایت داریم: وقتی ملک می‌آید می‌بیند مؤمن در سجّاده‌ای که همیشه نماز شب می‌خواند، دعا می‌خواند، قرآن می‌خواند، نیست، عرضه می‌دارد: خدایا! نیست! پروردگار عالم می‌فرماید: همان چه که شب‌های گذشته برای او می‌نوشتید، همان را برای او بنویسید. چقدر قرآن می‌خواند، همان قرآن. چقدر نماز شب می‌خواند، همان نماز شب. چقدر سجده داشت، همان سجده. عینش را برایش بنویس. تو گویی خود خدا هم دلش برای بنده‌ها و سجده‌هایشان تنگ می‌شود.

مخلصین عالم یکی از خصوصیّاتشان همین است که مدام با قرآن مأنوس هستند. ما هم اگر می‌خواهیم به مخلصین عالم نزدیک شویم، باید تلاوت قرآن داشته باشیم.

یک خصوصیّتی از تلاوت قرآن را بگویم که خود بنده از زبان مرد الهی، آیت‌الله العظمی بهجت(اعلی اللّه مقامه الشّریف) شنیدم. یکی از روحانیّون آمد و به ایشان گفت: آقا! وقت کم می‌آورم. فرمودند: زیاد قرآن بخوان، قرآن وقتت را وسعت می‌دهد.

لذا اگر احساس می‌کنید وقت کم می‌آورید و زود روز شب می‌شود، قرآن بخوانید. این‌قدر قرآن اثر دارد. مخلصین عالم این‌گونه هستند و مدام با قرآن مأنوس هستند.

برترین ذکر مخلصین

این‌ها سفارشات وجود مقدّس امام حسن عسگری(صلوات اللّه و سلامه علیه) است که در ادامه فرمودند: «وَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ ص فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ» و بر پیامبر(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) فراوان صلوات فرستید؛ زیرا صلوات فرستادن بر رسول خدا(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) ده حسنه دارد.

اگر صلوات ده حسنه دارد، بدانید حسنات زیادی است؛ چون اصلاً هیچ ذکری نزد مخلصین عالم برتر از ذکر صلوت بر محمّد و آل محمّد(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) نیست.

سفارش سیّد عظیم‌الشّأن، مرحوم آیت‌الله میرفندرسکی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، به شاگرد بزرگوارش صدرالمتألّهین، ملّاصدرا(اعلی اللّه مقامه الشّریف) این بود که در باب دور شدن ذهن از انحرافات و به خصوص برای این که وقتی در مباحث به ظاهر عقلانی ورود پیدا می‌کنید، به اشتباه نیافتید، تا می‌توانید با ذکر صلوت بر محمّد و آل محمّد(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) مأنوس باشید.

این هم یکی از خصوصیّات مخلصین عالم است که بسیار به ذکر صلوات مشغولند.

عجیب است، بیان کردند: اگر می‌خواهید دعاهایتان مستجاب شود، قبل از دعا اوّل یک صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) بفرستید و بعد به فرض این دعای شریفی را – که خیلی هم مهم هم است – که بیان می¬کنیم: خدایا! عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان و یا هر دعای دیگری که دارید، بگویید و بعد مجدّد صلوت بر محمّد و آل محمّد(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) بفرستید. فرمودند: پروردگار عالم صلوات را دعای مستجاب می‌داند – چون صلوات دعا است و ما به خدا عرضه می‌داریم که «اللّهمّ …»، خدایا! درود بفرست بر پیامبر و آلش – لذا فرمودند: پروردگار عالم اگر اوّل و آخر دعایی را مستجاب کند، خودش حیا می‌کند وسط آن دعا را رها کند، پس آن را هم اجابت می‌کند. لذا دعای من و شما هم مستجاب است و این‌ خصوصیّت صلوات است.

پس یکی از خصوصیّات مخلصین این است که دائم به این ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) مشغول هستند.

آیت‌الله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: عزیز دلم! کمّل اولیاء در شبانه‌روز حدّاقل مشغول به هزار و چهارصد ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد هستند. تعجّب است، وقت آن‌ها چه وقتی است. والله انسان از این برکت در وقت تعجّب می‌کند. تازه آن‌ها همه کاری هم می‌کنند، تدریس، مباحث، شب‌خیزی، کار، اذکار دیگر، خواندن قرآن و … .

لذا فرمودند: این ذکر صلوات،  بهترین ذکر مخلصین است. بیشتر ذکری که آن‌ها را مشغول کرده است، همین صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلى اللّه علیه و آله و سلّم) است. دعای مخلصین هم همین ذکر صلوات است؛ چون مخلصین هیچ چیز نمی‌خواهند، نمی‌گویند: بهشت می‌خواهیم و …، بلکه فقط عاقبت به خیری می‌خواهند و می‌گویند: پسندم آنچه را جانان پسندد.

تنها ذکر قابل استفاده برای عموم

لذا جالب است که ما در اذکار دیگر – توجّه! توجّه! به خصوص جوان‌های عزیز، فرزندان عزیزم، دختران گرامی‌ام، پسران عزیزم در این مطلب دقّت کنند – داریم که حتماً باید استاد داشته باشید. فقط به این اکتفا نکنید که فلان جا نوشته فلان ذکر را این‌قدر بگویید، امکان دارد آن ذکر برای شما نباشد. اگر آیت‌الله قاضی یا آسیّد هاشم حدّاد و … (اعلی اللّه مقامهم اجمعین) برای کسی گفتند، آن‌ها را دیدند، وجودشان را دیدند، سعه صدرشان را دیدند، طیّ راهشان را دیدند و گفتند: شما این ذکر را به این تعداد بگو. آن شخص دیگر نمی‌تواند این را عمومی‌اش کند. امّا تنها ذکری که عمومی است و همه می‌توانند هرچقدر دلشان می‌خواهد بگویند و هیچ ذکری هم حتّی ثوابش به این ذکر نمی‌رسد، ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلى اللّه علیه و آله و سلّم) است.

پس در این جلسه به سفارشات حضرت امام حسن عسگری(صلوات اللّه و سلامه علیه)، پدر بزرگوار مولایمان، آقایمان، سیّدمان، صاحبمان، سالارمان، حضرت حجّت‌بن‌الحسن‌المهدی(صلوات اللّه و سلامه علیه و عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) پرداختیم.

خدایا! به اولیاء و انبیائت ما را جزء مخلصین عالم قرار بده و زمینه اخلاص را در ما فراهم بگردان.

آیت‌ الله روح‌ الله قرهی


 

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام