آيت الله محمد تقي مصباح يزدي

حركت هاي شهادت طلبانه نيز مي تواند از مصاديق جهاد به شمار آيد كه جنبه امر به معروف و نهي از منكر نيز دارد. گاهي ممكن است در جامعه، دولت اسلامي قوي اي كه بتواند جلو فساد- اعم از فساد در عقيده يا فساد در عمل- را بگيرد، وجود نداشته باشد؛ يا اصلا دولت كفر حاكم باشد و كساني به نام اسلام حكومت كنند كه در واقع، اهل نفاق باشند؛ يعني عناصري از نفاق در ميان آنها باشند و امكان اينكه دستگاه حاكم وظيفه امر به معروف و نهي از منكر را انجام دهد، نباشد. همچنين ممكن است افرادي كه در جامعه براي اصلاح امور و جلوگيري از فساد، امر به معروف و نهي از منكر مي كنند، آن قدر توانايي نداشته باشند كه بتوانند بر حاكمان زورمدار پيروز شوند و حق را اعمال كنند. ممكن است اين افراد در انجام اين فريضه، چنان حركتي انجام دهند كه به سبب آن مظلومانه به شهادت برسند و شهادت مظلومانه ايشان موجب بقاي اسلام گردد. مصداق بارز آن، حركت و قيام امام حسين(ع) است. هدف ايشان از قيام اين بود كه جامعه را از طريق امر به معروف و نهي از منكر اصلاح كند. چنين حركتي كه به شهادتش انجاميد، مصداق كامل امر به معروف و نهي از منكر بود. اين امر به معروف و نهي از منكر تنها به اخم كردن، تذكر زباني يا به حركت فيزيكي ساده، محدود نشد؛ بلكه حركتي بود كه با عظمت، شكوه و با عمقي خاص، تاريخ را متحول ساخت و تا جامعه انساني باقي است، آثار آن باقي خواهد ماند. البته چنين مصاديقي- به ويژه درحد اعلاي آن، كه براي امام حسين(ع) واقع شد- به ندرت رخ مي دهد.

بيان دوم

براساس بيان دوم از مراتب امر به معروف و نهي از منكر كه از تعليم جاهل آغاز مي شود و تا جهاد ادامه مي يابد، بيشتر به مراتب عملي و راهكارهاي تحقق بخشيدن به هدف اين فريضه توجه مي شود.

1- تعليم جاهل

نخستين مرتبه امر به معروف و نهي از منكر، برحسب اين بيان، آموزش واجبات شرعي به ناآگاهان است. اين مطلب كه در زبان روايات، از آن به تعليم جاهل تعبير شده است، 1 بيشتر به آموزش احكام و تكاليف شرعي براي نوجوانان و امثال ايشان باز مي گردد. البته همان گونه كه تعليم واجبات و وادار كردن مردم به انجام آنها واجب است، تكاليف مستحبي نيز وجود دارند كه امر به آنها، مستحب است.
ممكن است فردي به ادله مختلف از احكام و قوانين اسلام بي اطلاع باشد؛ ادله اي همچون تازه به تكليف رسيدن، يا دور بودن از مركز اسلام، يا زندگي در منطقه اي كه تحت تسلط كفار است. اين فرد را در اصطلاح «جاهل قاصر» گويند؛ يعني كسي كه حكم اسلام يا شيوه اجراي آن را نمي داند، از آن رو كه شرايط فراگرفتن احكام اسلام براي او فراهم نيامده، نه اينكه او در اين امر كوتاهي ورزيده باشد. تعليم احكام اسلام به چنين فردي واجب است. اين كار بايد با ملايمت و مهرباني صورت گيرد؛ زيرا اين فرد در جهل خود تقصيري نداشته است. همچنين دراين تعليم به فراخور سن، شرايط زندگي و مرتبه استعداد و فهم شخص، بايد از شيوه هاي مناسب آموزشي استفاده كرد.
حالت ديگر جاهل به احكام، «جاهل مقصر» است. جاهل مقصر، كسي است كه توانايي آموختن داشته، اما در اين كار كوتاهي كرده است. دراين حالت ممكن است كسي به گونه اي به مسئله علم داشته باشد، اما در شرايطي واقع شده كه اصلا از وجود چنين حكمي و مسئله اي غفلت كرده است. به هر روي، جهت گيري ها و موضع گيري هاي انسان تابع ذهنيات اوست. اكثر ذهنيات مردم نيز تابع شرايط محيط و متأثر از ديدني ها و شنيدني هاست. توجه انسان به مسائل، اغلب تابع شرايط محيط است. اگر محيط آلوده، تاريك و فاسد باشد، ممكن است بسياري از مردم از تكاليف خود غافل شوند و اگر به ايشان گفته شود كه در اسلام فلان تكليف وجود دارد، مي پذيرند؛ اما از اينكه خودشان نيز چنين تكليفي دارند و بايد انجام دهند، غافل اند. دراين حالت، امر به معروف و نهي از منكر همان تذكر دادن به غافل، يا تنبيه به معناي لغوي آن، يعني بيدار كردن، است. براين اساس، اگر جاهل مقصر درخواست تعليم كند، اجابت خواسته او واجب است؛ اما اگر درخواستي صورت نگرفت، ولي ديگران مي دانند كه او وظيفه خود را نمي داند يا در آموختن آن كوتاهي كرده است، افزون بر اينكه بايد به او تعليم داد، براي تعليم او بايد روشي برگزيد كه او به يادگيري تشويق شود. جاهل قاصر، خود، انگيزه آموختن داشته است، اما شرايط يادگيري براي او فراهم نيامده و از اين روي، نمي توانسته احكام را ياد بگيرد. اما براي جاهل مقصر شرايط يادگيري فراهم بوده، ولي او خود دراين كار كوتاهي ورزيده است. از اين روي، براي راهنمايي او نخست بايد در او انگيزه ايجاد كرد. براي تعليم چنين كسي بايد روش دقيق تري به كار گرفت تا آماده شود كه خود درخواست تعليم كند. درغير اين صورت، اگر تنها براي اتمام حجت از او خواسته شود كه مسائل شرعي را ياد بگيرد، و او نپذيرد، تكليف از عهده امر كننده به معروف برداشته نمي شود. در امر به معروف جاهل مقصر، بايد روشي پيچيده تر و ظريف تر به كار بست. حال ممكن است برحسب شرايط، تكليف بر دوش يك فرد يا بر عهده نهادي همچون آموزش و پرورش باشد.
قسم سوم، تعليم جاهل مركب يا ارشاد ضال است؛ يعني تعليم كسي كه به خيال خود، حكم و روش انجام آن را مي داند، ولي در واقع اشتباه مي كند؛ چنان كه افرادي پاره اي مسائل فردي مانند قرائت نماز را به اشتباه آموخته اند، ولي مي پندارند عملشان صحيح است؛ يا در امور اجتماعي اشتباه مي كنند، درحالي كه به خيال خود تكليفشان را به درستي مي دانند. براي مثال در دوران پيش از انقلاب كه شرايط فرهنگي و ديني جامعه بسيار متفاوت با امروز بود، كساني با تندي، ترش رويي و حتي گاه با توهين، امر به معروف مي كردند و شيوه خود را نيز صحيح مي دانستند.
اين افراد گمان مي كردند وظيفه خود را به درستي انجام مي دهند؛ اما در حقيقت از سر ناآگاهي، همراه انجام تكليف خود، مرتكب گناه توهين به مؤمن نيز مي شدند. چنين كسي را نيز بايد تعليم داد؛ اما روش تعليم چنين فردي پيچيده تر از دو شيوه گذشته است. با اين فرد بايد چنان با نرمي سخن گفت تا آماده شود؛ به گونه اي كه نخست احتمال دهد اشتباه كرده است؛ چراكه او گمان مي كند وظيفه خود را به درستي انجام مي دهد، و از اين روي به آساني نمي پذيرد كه مرتكب خطا شده است. در مرحله بعد، پس از اينكه او پذيرفت اشتباه مي كند، بايد عمل صحيح را به او تعليم داد.

پی نوشت :

1- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 75، باب 23 (باب مواعظ الصادق(ع) روايت 18، ص240).

kayhannews.ir

 


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام