مرگ به دو نوع طبيعي و ارادي تقسيم ميشود. «مرگ طبيعي» همان تحوّل از نقصان به خروج، توجّه هر سافل به عالي و رجوع هر چيزي به اصل خودش است.
بر اساس اين تقسيم و اين تعريف از مرگ طبيعي، مرگ براي تمام موجودات حتي ملائكه نيز رخ خواهد داد؛ چرا كه همه موجودات، نشانههاي خداوند متعال بوده و همه آنها بر اساس عموميت و كليت اصل بازگشت به سوي خدا، در حال سير و حركت به سوي او هستندو از اين رو، با مرگ سرفصلي از اين مسير را طي ميكنند:
آيه ذيل به خوبي به اين نوع مرگ اشاره دارد:
(كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثم إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ) آل عمران (2)، آيه 185، انبياء (21)، آيه 35؛ عنبكوت (29)، آيه 57.
«هر نفسي چشنده مرگ است، آن گاه به سوي ما باز گردانيده خواهد شد»،
آب از بالا به پستي در رود آنگه از پستي به بالا بر رود
گندم از بالا به زير خاك شد بعد از آن خوشه و چالاك شد
دانه هر ميوه آمد در زمين بعد از آن سرها برآورد از دفين
اصل نعمتها زگردون تا به خاك زير آمد شد غذاي جانِ پاك
از تواضع چون زگردون شد به زير گشت جزو آدمي حيّ دلير
پس صفات آدمي شد آن جماد بر فراز عرش پرّان گشت شاد
كز جهان زنده ز اول آمديم باز از پستي سوي بالا شديم
جمله اجزا در تحرك و در سكون ناطقان «كانا اليه راجعون»
ذكر و تسبيحات اجزاي نهان غلغلي افكند اندر آسمان
مثنوي معنوي، دفتر سوم، ابيات 464 - 457.
«مرگ ارادي»، تنها و فقط مخصوص انسان بوده و مقصود از آن، عروج روح به باطن و بواطن عوالم برتر، در همين دنيا است. كساني كه از اوصاف، اخلاق، عقايد و افكار پليد رهيده؛ از رنگها، هيئتها و تعلّقات مادي و داني، خود را تطهير كرده؛ از مخلوق به خالق رو نموده؛ فاني وجه حضرت حق گشته و به اين حقيقت لطيف و عميق رسيدهاند كه چيزي در دنيا جز ذات اقدس اله حقيقت ندارد، در همين دنيا از برزخ و برزخها گذشته و هم اكنون به جهت برخورداري از حيات، علم و اراده بالاتر، عالم برزخ اهل برزخ و حالات آنان را شاهداند؛ بلكه با مجاهداتي كه دارند و با عشق و انجذابي كه به لقاي وجه كريم حضرت حق دارند، از همه عوالم گذشته و همه حجابها را كنار زدهاند و به عز قدس رسيده و فاني در حق شدهاند.
و بعد از فنا، باقي به بقاي حق ميشوند و به آنچه اندر وهم نيايد، نايل ميشوند. در واقع مراتب و مراحلي كه براي عامه مردم با مرگ طبيعي پيش ميآيد، براي اينان قبل از مرگ طبيعي با مرگ ارادي - كه مرگ قبل از مرگ ميباشد - پيش آمده است. آيات ذيل به خوبي بيانگر مرگ ارادي و اختياري است:
(أَلْهكُمْ التَّكَاثُرُ، حَتَّي زُرْتُمْ الْمَقَابِرَ، كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ، ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ، كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ، لَتَرَونَّ الْجَحِيمَ، ثُمَّ لَتَرَونَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ، ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنْ النَّعِيمِ) تكاثر (102)، آيات 8 - 1. «تفاخر به بيشتر داشتن،شما را غافل داشت تا كارتان و [ پايتان] به گورستان رسيد. نه چنين است، زودا كه بدانيد. باز هم نه چنين است، زودا كه بدانيد هرگز چنين نيست، اگر علماليقين داشتيد! به يقين دوزخ را ميبينيد سپس آن را قطعاً به عيناليقين در مييابيد، سپس در همان روز است كه از نعمت [ روي زمين ]پرسيده خواهيد شد».
از آيه 6 و 7 اين سوره، به روشني استنباط ميشود كه انسان در زندگي دنيايي ميتواند حجابها را كنار زده و از آنها گذر كند و حقايق اخروي را بيابد. اين دريافت همان شهود، احاطه خاص و علم و ادراك برتر و همان «علماليقين» است كه قبل از مشاهده عيني برزخ (عيناليقين)، براي انسانهايِ كامل، رخ خواهد داد.
نظر خود را اضافه کنید.