آزار ديگران نشان گر عدم تعادل روحي است و برخاسته از نهاد پر آشوب دوره نوجواني است كه تحت تأثير عوامل مختلف قرار گرفته است مانند محيط ناسالم، رفاقت با نا اهلان و عدم تربيت صحيح والدين.
كودك و نوجوان همچون نهالي هستند كه ممكن است گياهان انگل و علفهاي هرز يا شاخههاي زايد، از هر سو آن را احاطه كرده باشند كه اگر باغبان دلسوزي مراقبت نكند و نهال را به حال خود رها سازد و علفهاي هرز را از بين نبرد، بدون شك نهال رشد نكرده و به ثمر نخواهد نشست. فرزند نيز مانند نهال احتياج به مراقبت دارد. اگر از محبت كافي برخوردار نباشد، دچار آشفتگي و ناهنجاري ميشود و يا اگر لوس بار بيايد، همه چيز را براي خود ميخواهد. از اين براي رسيدن به خواسته خود، گاهي از ديگر آزاري سود ميجويد.
اگر نوجوان در محيطي ناآرام در محيطي ناآرام و خشن بزرگ شود و اطرافيان با وي شدت عمل به خرج دهند. فردي طبيعي و معتدل نخواهد بود و همه را دشمن خود تصور خواهد كرد. خلاصه نوجواني كه به اذيّت ديگران روي آورده، با يك اضطراب دروني دست به گريبان است. در حقيقت ايذا واكنش جبراني او به حساب ميآيد. در عين حال بايد توجه داشت كه برخي از برخوردهاي نوجوانان، طبيعي و به مقتضاي سن آنها است كه در حال رشد و بلوغ بوده و در صدد دست يابي به يك هويّت و شخصيت مستقلّ هستند، به همين جهت كم و بيش رفتارهاي نابهنجار از آنها سرزند. با شناخت چنين موارد و چنين برخوردهايي، بايد آنها را از مردم آزاري جدا كرد و با آنها به روش خاص خود برخورد كرد.
نظر خود را اضافه کنید.