تنها پناه مسلم(ع) در كوفه

در بررسی قیام عاشورا به ترتیب تقدم زمانی، وقایع سخن را از داستان تلخ تنهایی ناگهانی مسلم بن‏عقیل(ع) در شهری كه ساعتی قبل پر از یاران او بود آغاز می‏كنیم. با ورود مسلم به كوفه با عنوان نماینده امام(ع)، بسیاری از مردم شهر با او بیعت كردند كه برخی رقم را تا چهل هزار ذكر كرده‏اند.(1) اما آمدن ابن‏زیاد با آن شهرت ظلم و جنایت به كوفه به عنوان والی، مسیر جریانات را به كلی عوض كرد تا آنجا كه تهدیدها و تطمیعها و دسیسه‏های او باعث شد كه از چهار هزار نفری كه به همراه مسلم قصر را محاصره كرده بودند تا نماز مغرب جز سی نفر باقی نماند و پس از نماز حتی یك نفر هم با او نبود. هنگام نماز عشا منادیان ابن‏زیاد در شهر جار زدند كه هر كه برای نماز عشا به مسجد نیاید خونش هدر است و این شد كه مسجدی كه چهل هزار جمعیت را در خود جا می‏داد از مردم پر شده و نماز عشا به امامت ابن‏زیاد برگزار شد. در این موقعیت، در شهری كه از بیم جان و هراس مال و فرزند در نیم روز از محاصره قصر ابن‏زیاد به نماز جماعت پشت سر او تغییر جهت می‏دهد، در میان مردان بی‏وفایی كه ناگهان این طور مسلم(ع) را تنها می‏گذارند و از یاد می‏برند تنها یك زن است كه حرمت ولایت را پاس داشته و مردانه و بدون هراس از دشمن خونریز و غدّار نماینده امام خویش را در خانه پناه می‏دهد و این زن رشید مؤمن «طوعه» است.
نكته قابل توجه اینكه «طوعه» سالیان متمادی كنیز اشعث بن‏قیس از معروفترین منافقین عهد حضرت علی(ع)، بوده است و در محیط نفاق و مخالفت با خاندان ولایت زیسته است. از سوی دیگر، فرزندش بلال كه در همان زمان با او در آن خانه زندگی می‏كند از یاران ابن‏زیاد است اما این واقعیات هیچ كدام در قلب پاك او كه مسیر هدایت ولایت را یافته است تأثیری نمی‏كند و او در آن شرایط بحرانی و حساس مسلم(ع) را به خانه می‏پذیرد و مخفی می‏كند. هنگامی هم كه پسرش بلال خیانت می‏كند و محل اختفای مسلم(ع) را به مأمورین نشان می‏دهد طوعه به حمایت از مسلم(ع) برمی‏خیزد. وقتی مأمورین را می‏بیند كه از پشت، قصد حمله دارند او را خبر می‏كند و هنگامی كه او را تشنه می‏بیند به او آب می‏رساند و سیرابش می‏كند.(2)

آیا ما شایستگی خدمت نداریم؟!

اگر باز با همان ترتیب وقایع زمانی با عاشورا جلو بیاییم، به مرحله آمادگی برای شركت در واقعه جانسوز كربلا می‏رسیم. در این مرحله است كه زنانی كه از شور عشق به ولایت و حقیقت لبریزند حماسه می‏آفرینند. زنانی كه باید به خاطر طبیعت لطیف زنانگی و عواطف خانوادگی‏شان، خود و خانواده خود را از این معركه خونین و مصیبتهایی كه در پیش است جدا كنند و بگریزند به خاطر عمق اعتقاد و عشقشان به ولایت نه تنها شوهران و فرزندانشان را به ماندن در كنار امام(ع)
می‏خوانند كه خود نیز می‏مانند تا شاید تسلی‏بخش خاندان مصیبت‏دیده امام(ع) باشند.
هنگامی كه امام حسین(ع) به اصحاب خود اذن برگشت دادند فرمودند: هر كه عیالش همراه او است همین امشب او را به مأمن امنی برساند كه فردا من كشته خواهم شد و عیالات من به اسیری می‏روند. پس از این صحبتهای امام(ع) بود كه علی بن‏مظهر(ع) یكی از اصحاب امام(ع) به خیمه خود رفت تا سخن امام(ع) را بازگو كند. اما همسرش از شنیدن سخنان امام گریست وگفت: ای علی! در باره من انصاف نداری. تو خود می‏خواهی داخل بهشت شوی و من بروم. علی به خدمت امام(ع) برگشت و گفت كه همسرم حاضر نیست كه من او را به مأمن امنی برسانم. هنوز امام(ع) جوابی نگفته بودند كه صدای آن زن بلند شد كه: یا بن‏الزهراء! أ لسنا قابلاً لخدمة بناتك و اخواتك؟(3) ای فرزند زهرا(س)، آیا ما قابلیت این را كه به دخترانت و خواهران خدمت كنیم را نداریم؟
این جمله مخلصانه و صادقانه این زن بود كه سبب شد تا حضرت اجازه دهند زنانی كه خودشان می‏خواهند، بمانند و در غم خاندانشان شریك باشند.

«قمر»، خورشیدی كه درخشید

از زنان دیگری كه در این راستا می‏توان از آنان نام برد، همسر عبداللّه‏ بن‏عمیر كلبی و همسر زبیر هستند.
هنگامی كه عبداللّه‏ بن‏عمیر كلبی تصمیم خود را بر پیوستن به امام(ع) با همسرش قمر در میان گذاشت همسرش گفت: چه فكر خوبی كردی. خدا ترا هدایت كند، مرا هم همراه خویش ببر.(4) و آنگاه هر دو از كوفه به سوی كربلا رهسپار شدند.
در روز عاشورا، وقتی شمر بن‏ذی‏الجوشن به سمت چپ لشگر امام(ع) حمله كرد عبداللّه‏ به دفاع از سپاه پرداخت و 19 سوار و دوازده پیاده را كشت. ولی در همین هنگام فردی از لشگر دشمن به او حمله كرد و دست راست او را قطع كرد و دیگری پایش را. قمر همسر او كه از دور صحنه را تماشا می‏كرد عمود خیمه را كنده و همین طور كه این جملات را به عبداللّه‏ می‏گفت به لشگر دشمن حمله كرد:
فداك ابی و امّی قاتل دون الطیّبین ذریة محمد: پدر و مادرم به فدایت، در راه خاندان پاك پیامبر(ص) به نبرد ادامه بده.
عبداللّه‏ به او امر كرد كه بازگردد. قمر گفت: رهایت نمی‏كنم تا من نیز كشته شوم. آن گاه امام(ع) خود به او فرمودند:
«جزیتم من اهل‏بیت خیرا؛ ارجعی رحمك اللّه‏ الی النساء فاجلسنی معهن» خداوند به شما جزای خیر بدهد. خداوند تو را رحمت كند به سوی زنان بازگرد و با آنان باش.
سپس دشمن، ناجوانمردانه عبداللّه‏ را به شهادت رساند. قمر بر سر جنازه همسر آمد و در حالی‏كه خونها راازچهره‏اش پاك‏می‏كردگفت:
«هنیئا لك الجنة. اسئل اللّه‏ الذی رزقك الجنة ان یصحبنی معك» بهشت بر تو گوارا باد. از خداوند می‏خواهم تا مرا با تو در بهشت همنشین گرداند.
شمر كه شاهد ماجرا بود به غلامش دستور داد كه سرش را با عمود بكوب و بدین گونه بود كه آن زن مجاهد در بالین همسر به شهادت رسید و در بهشت به او پیوست.

مادرم مرا فرستاده است

نمونه دیگر از این گروه، همسر مسلم بن‏عوسجه می‏باشد. مسلم، از بهترین شیعیان كوفه بود و نقش فعّالی در تهییج اهل كوفه برای یاری امام(ع) و مسلم بن‏عقیل(ع) ایفا نمود. با شنیدن خبر نزدیك شدن كاروان امام(ع) به كوفه، با وجود مأمورین فراوانی كه ابن‏زیاد برای كنترل راههای كوفه گمارده بود تا مانع پیوستن افراد به امام(ع) شود مسلم(ع) فورا از كوفه خارج شده و به سوی آن حضرت می‏شتابد. همسرش نیز درنگ را جایز ندانسته و به همراه فرزندش خلف، همراه او به امام(ع) و خاندانشان می‏پیوندد.
این بانوی بزرگوار، پس از آنكه ناظر شهادت دردناك همسرش می‏شود شهادت یك عزیز را در راه مولا باز هم ناچیز می‏داند و چون خود نمی‏تواند جان نثار ولی خدا كند فرزندش را به مسلخ عشق می‏فرستد. او می‏داند كه برای مادر نظاره شهادت فرزند دردآورتر از دادن جان خویش است. او می‏داند كه در این راه هر چه بیشتر از علقه‏های خویش بگذرد رسم ولایت را بهتر به جا آورده است. لذا، رو به فرزند خود خلف می‏كند و می‏گوید:
«یا بنیّ! اختر نصرة ابن‏بنت النبی(ص) علی سلامة نفسك و ان اخترت سلامتك لن ارضی عنك». فرزندم برخیز و فرزند دختر پیامبر را یاری كن و یاری او را بر سلامت خویش ترجیح ده و بدان كه اگر سلامت خویش را بر نصرت او گزینی، هرگز از تو راضی نخواهم شد.
خلف برخاسته و از امام(ع) اجازه نبرد می‏گیرد آن حضرت می‏فرمایند: اگر به جنگ با دشمن روی و كشته شوی مادرت در بیابانها تنها و غریب می‏ماند.
خلف پاسخ می‏دهد كه: مادرم خود مرا به رزم با دشمنانت فرستاده است. آن گاه حضرت اجازه می‏فرمایند. حماسه این مادر در همین جا تمام نمی‏شود بلكه برای آنكه مبادا سختی جنگ روحیه فرزند را تضعیف كند پشت سر او كه رو به میدان حركت می‏كند فریاد می‏زند: فرزندم! بشارت باد تو را به آب گوارای كوثر كه به زودی خواهی نوشید. خلف، پس از كشتن چندین تن به شهادت می‏رسد. دشمن، سر او را جدا كرده و به سوی مادر پرتاب می‏كند و مادر با روحی بزرگ كه پیداست از چشمه ولایت جرعه نوشیده است رو به سر جداشده می‏كند و می‏گوید: چه نیكو عمل كردی ای مایه خرمی دل و ای روشنی دیدگان من!

شریك رنج اهل‏بیت(ع)

یكی از زنان دیگری كه در قیام امام حسین(ع) به پشتیبانی مولا و خاندان او می‏شتابد تا شریك رنج اهل‏بیت حضرت باشد، كبشه است. كبشه، مادر سلیمان، نماینده امام حسین(ع) در بصره بود كه مأموریت داشت تا پیام آن حضرت را به 7 تن از بزرگان شیعه در بصره برساند. ولی ابن‏زیاد به نحوی او را پیدا می‏كند و كشته و به دار می‏آویزد. مادر سلیمان، علی‏رغم داغ تازه‏ای كه بر دلش دارد خود را به كربلا می‏رساند و پس از عاشورا در زمره اسراء، همسفر خاندان امامت می‏گردد.(5)

مادرم، آیا راضی شدی؟

كربلا، تجلی‏گاه همه ایمانها و عشقها و خلوصهای نهفته است. آنها كه با امام آمده‏اند و با امام مانده‏اند زن و مردشان ایمان و صبر و خلوص مجسم‏اند. آن كه می‏تواند جان ببخشد می‏ماند كه جانش را به معامله بگذارد. آن كه فرزند دارد فرزندش را و آن كه هیچ می‏آید كه تنها همراه اهل خیمه‏ها بر مصیبتها گریه كند و همدردشان باشد.
وقتی گروهی از اصحاب شهید شدند مادر وهب بن‏حباب رو به او كرد و گفت:
«قم یا بنیّ و انصر ابن‏بنت رسول‏اللّه‏»، فرزندم، برخیز و پسر دختر پیامبر را یاری كن.
جواب فرزند چنین مادری واضح است كه چه بود: مادرم، چنین خواهم كرد و در این راه كوتاهی نمی‏نمایم. آن گاه به سوی میدان به راه افتاد. پس از مدتی جنگ به نزد مادر بازگشت و گفت: مادرم آیا از من راضی شدی؟ و مادر بی‏آنكه به عاطفه مادری‏اش اجازه غلبه بر عشق به ولی خدا را بدهد پاسخ داد:
«مارضیت او تقتل بین یدی ابن‏بنت رسول‏اللّه‏»، هرگز از تو راضی نخواهم شد تا آنكه در پیش قدوم مبارك امام(ع) به شهادت برسی.
همسر وهب كه سخت به او علاقه‏مند بود تاب نیاورده و گفت: ترا به خدا مرا داغدار نساز.
مادر وهب از خوف آنكه مبادا كلام زن اراده فرزندش را سست نماید گفت:
«لا تسمع قولها و ارجع فقاتل بین یدی ابن‏بنت رسول‏اللّه‏ لیكون غدا شفیعك عند ربك» فرزندم به شكوه همسرت گوش مسپار. بازگرد و در حمایت از امام، جان خود را فدا كن تا فردای قیامت نزد پروردگارت شفیع تو گردد.
فریاد مادر، آخرین علقه‏های دنیوی را از دل فرزند قطع می‏كند و او باز می‏گردد و آن قدر می‏جنگد تا دشمن دو دستش را قطع می‏كند. اینجاست كه همسرش نیز نام خود را جزو حماسه‏سازان عاشورا ثبت می‏كند و عاطفه همسری خود را در پیشگاه عشق به ولایت قربانی می‏نماید و فریاد می‏زند:
«فداك ابی و امی قاتل دون الطیبین حرم رسول‏اللّه‏»، وهب، پدر و مادرم فدایت باد. برای حمایت از پاكان حرم رسول خدا بجنگ.
وهب به او می‏گوید كه به خیمه‏ها باز گردد ولی او پاسخ می‏دهد كه باز نمی‏گردم تا در كنار تو، من هم كشته شوم. امام كه صحنه را چنین می‏بینند می‏فرمایند:
«جزیتم من اهل‏بیت خیرا ارجعی الی النساء رحمك اللّه‏». خداوند، به شما پاداش نیكو بدهد. رحمت خدا بر تو باد به سوی زنان بازگرد.
همسر وهب پس از فرمایش حضرت بازمی‏گردد و وهب كشته می‏شود. مادر وهب كه شهادت فرزند را از دور نظاره‏گر است عمود خیمه را كنده و به سوی دشمن حمله می‏كند. امام بار دیگر او را نیز به پیش باقی زنان بازمی‏گردانند.

سر فرزند، به سوی دشمن

نمونه دیگر، «بحریه» مادر عمرو بن‏جناده است كه او نیز پس از شهادت جناده خود، پسرش عمرو را كه تنها 11 سال سن داشت امر به رفتن به میدان و حمایت از امام می‏كند. وقتی پس از شهادت او، دشمن سرش را به سوی مادر پرتاب می‏كند بحریه این سر بریده خون‏آلود را به سینه می‏چسباند و بی‏هیچ شكوه
و ناله و شیونی كه سزاوار آن لحظه است تنها می‏گوید: آفرین بر تو پسرم! ای شادی قلبم و ای نور دیدگانم! بعد، آن چنان این سر را به فشار به سوی سینه مردی از سپاه دشمن پرتاب می‏كند كه او در دم می‏میرد. آن گاه باز از پای ننشسته عمود خیمه را می‏كند و در حالی كه این رجز را می‏خواند به سوی دشمن حمله می‏برد: «انّی عَجُوز سیّدی ضعیفة»
خاوَیةٌ بالیةٌ نَحیْفة
اَضْرِبُكُمْ بِضَرْبَةٍ عَنیفة
دوُنَ بَنیِ الْفاطِمَةِ الشّریفة
من زنی، ضعیف و لاغر و ناتوانم كه در حمایت از فرزند فاطمه با شما می‏جنگم.
بعد همین طور با رجزخوانی با همان عمود خیمه دو مرد از سپاه دشمن را به قتل رسانید. تا اینكه امام(ع) خود مانع شده به او دستور بازگشت به خیمه‏ها را دادند.
توجه به بیتهایی كه این زن هنگام مبارزه می‏خواند خود بهترین گواه عظمت او است. او كه همسر عزیز خویش را در راه مولا فدا نموده، خود اسماعیلش را تا مذبح بدرقه می‏كند تا قربانی امام كند و بعد در این ابیاتی كه پس از شهادت دو فرزندش می‏خواند، حتی نامی از قربانیان به زبان نمی‏آورد. بلكه با خلوصی كه تنها می‏تواند نتیجه علقه كامل به ولایت باشد تنها نام فرزندان فاطمه(س) بر زبان او جاری است. حرفی از انتقام خون عزیزانش در این شعر نیست. آنچه هست حمایت از فرزند فاطمه(س) است.
نمونه دیگری از این مادران مخلص، حُسنیه از كنیزان امام حسین(ع) است كه شاهد شهادت فرزندش، منسجح در كربلا است.

آشیانه عصمت

بعد از این نام و یاد كوتاهی كه از زنان و مادران اصحاب امام در كربلا آوردیم به صاحبان اصلی عزا، به داغدارترین گروه كه خود اهل‏بیت و خاندان بنی‏هاشم باشند می‏رسیم. خاندانی كه در قربانی كردن عزیزان در راه امام نیز گوی سبقت را از دیگران ربودند. امام رضا(ع) فرمودند:
«ان كنت باكیا لشئ فابك للحسین بن‏علی بن‏ابی‏طالب فانه ذبح كما یذبح الكبش و قتل معه من اهل‏بیته ثمانیة عشر رجلا ما لهم فی الارض شبیهون». اگر برای كسی گریه می‏كنی برای حسین بن‏علی(ع) گریه كن. چرا كه او را همانند گوسفندی كه سر می‏برند كشتند و همراه او هجده مرد از خاندانش را كه در زمین احدی در شرافت شبیه آنان نبود به قتل رساندند.
روشن است كه افراد هر چه وارسته‏تر و بزرگوارترند مطمئنا علقه‏ها و علاقه‏های خانواده به آنان قویتر است و رنج شهادت آنان، عظیمتر. صبر، بر شهادت جوان محبوبی چون علی‏اكبر(ع) كه كوه طاقت حسین(ع) را فرو می‏ریزد و حتی او را به ناله وا می‏دارد كه گوید: بعد از تو خاك بر سر دنیا، صبر معمولی بر كشته شدن یك عزیز نیست. صبر بر شهادت عزیزترین عزیزان است و به همان نسبت سنگین‏تر و دشوارتر. آنچه عمه‏ها و خواهران او در خیمه‏ها باید تحمل كنند یك مصیبت معمولی نیست. مصیبتی است كه حسین(ع) یعنی آن صبر مجسم را از حال برده است:
غریبان را دل از بهر تو خون است
دل خویشان نمی‏دانم كه چون است
چرا كه او كسی است كه امام می‏گوید: «هر گاه دلتنگ وجود پیامبر(ص) می‏گشتیم به چهره او می‏نگریستیم.»
سكینه، دختر امام حسین(ع) شاهد شهادت همسر عقدكرده‏اش عبداللّه‏ بن‏حسن و نیز شهادت پدر و دو برادر و شش عمو و سه عموزاده می‏باشد. سكینه، آن كسی است كه امام حسین(ع) در وصف او می‏فرمایند: «سكینة مستغرقة فی اللّه‏»
فاطمه بنت‏الحسن نیز نظاره‏گر شهادت سه برادر، هفت عمو، دو عموزاده، و ناظر بیماری شدید همسر خویش، امام سجاد(ع) و رنج عطش شدید و گرسنگی و آزار فرزند كوچكش امام باقر(ع) می‏باشد. فاطمه بنت‏الحسن در فضیلت به گونه‏ای است كه امام صادق(ع) در وصف او می‏فرمایند:
«كانت صدیقة لم تدرك فی آل الحسن امرأة مثلها»: او زن صدیقه‏ای بود كه در خاندان امام حسن زنی چون او یافت نمی‏شد.
ام‏كلثوم، دختر حضرت علی و فاطمه(سلام‏اللّه‏ علیهما) زن دیگری است كه ناظر شهادت هفت برادر و پنج برادرزاده می‏باشد.
صبر آنان در عاشورا، هر چند بسیار باشكوه است ولی تحمل آزار وحشیانه دشمن در اسارت و شكوه اعتراض این خاندان به رفتار جابرانه دشمن و جهل و خموشی مرگبار امت، خود حماسه‏ای دیگر است كه بدان خواهیم پرداخت.
جفا خواهد بود اگر نامی از اسماء و ام‏البنین در این میان برده نشود. آنان هر چند در كربلا حضور نداشتند، ولی حمایت باشكوه آنان از قیام امام(ع) خود عظمتی دارد.
اسماء دختر عقیل، در ماجرای قیام امام حسین(ع) چهار برادر (مسلم، جعفر، عبدالرحمن، عبداللّه‏ و سه برادرزاده‏اش (محمد و عبداللّه‏ فرزندان مسلم بن‏عقیل و محمد فرزند ابی‏اسعد بن‏عقیل) به شهادت می‏رسند و او مقاوم و نستوه اشعاری سروده با كلام حماسی خود بیدارگر امت می‏گردد. ام‏البنین زنی است كه شجاعت را از پدران خود به ارث برده و به همین جهت حضرت علی(ع) زمانی كه قصد ازدواج با شیرزنی دارند تا بتواند در ایفای نقش مادری خود، مردانی شجاع بپرورد، با او ازدواج می‏نمایند. خداوند به او چهار فرزند عطا می‏نماید كه هنگام حركت امام حسین(ع) به سوی كوفه، هر چهار پسر خود را برای حمایت از آن حضرت به همراه ایشان می‏فرستد.
این چهار برادر، جان خود را در طبق اخلاص نهاده و در حمایت از امام(ع) به شهادت می‏رسند و در یك بعدازظهر، ام‏البنین لایق مقام پرافتخار مادر چهار شهید می‏گردد. در عظمت ولایت‏مداری او همین بس كه وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می‏دهند بدن تأخیر می‏پرسد: برایم بگویید كه امام و مولایم حسین چگونه است و وقتی كه از شهادت امام حسین(ع) باخبر می‏گردد ضجّه می‏زند كه:
اولادی و من تحت الخضراء كلّهم فداء لابی عبداللّه‏ الحسین(ع) فرزندان من و همه آدمیان، قربان امام(ع) باد.(6)
در نهایت در وصف زینب كبرا هر چه گفته شود ناچیز است. او كه كوچكترین مصیبتش در بعدازظهر عاشورا، شهادت دو فرزندش عون و محمد می‏باشد. شهادت هفت برادر كه جانسوزترین آن، شهادت امام حسین(ع) می‏باشد و نیز شهادت پنج برادرزاده كه سخت‏ترین آن، شهادت علی‏اكبر(ع) بوده فقط بخشی از مصایب عظیم وارد بر این شیرزن می‏باشد. زینب(س) كه تمام زندگیش تكرار رؤیت شهادت است از طفولیت با مشاهده شهادت مادر با این فرهنگ آشنا گردیده، چندی نمی‏گذرد محاسن غرقه به خون پدر یاد شهادت را در ذهن او بیدار می‏سازد. با گذر چند سال پاره‏های جگر بیرون ریخته از دهان برادر، مظلومیت این خاندان را دوباره عیان می‏سازد و اكنون زینب(س) با كوله‏باری از رنج شهادت عزیزان، مسؤولیت عظیم پیام‏رسانی فرهنگ عاشورا را بر عهده دارد. چرا كه «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» و او است كه باید به امت بیاموزد كه در عاشوراهای مكرر زمان، زنان و مردان هر یك چه مسؤولیتی بر عهده دارند. لذا، به میزانی كه یاد عاشورا در دل مردم زنده گردید رشیدمردانی چون اصحاب امام حسین(ع) و شیرزنانی چون خاندان آن حضرت بیشتر جلوه نمودند. بهترین تجلی‏گاه چنین امری را در جریان انقلاب اسلامی ایران یافتیم. آنجا كه ملت معتقد به جان و مال در طبق اخلاص نهادند لذا توان سرنگونی طاغوت 2500 ساله را یافتند. امام خمینی در كلام منور خویش این تلاش را پاس داشته می‏فرماید: بانوان ایران در این نهضت پیشقدم بودند و مثل بانوان صدر اسلام بودند.(7)
و نیز با توجه به نقش زنان در پیروزی بر جهان كفر در جنگ تحمیلی هشت ساله فرمودند: به تمامی خواهران و برادرانی كه در محیط جنگ به زندگی دلاورانه خود ادامه می‏دهید و از كشته شدن به دست دشمنان خدا در راه خدا ترسی ندارید و با چنگ و دندان از میهن عزیزتان برای رضای خدا دفاع می‏كنید و موجب دلگرمی رزمندگان اسلام می‏شوید و همه چیز خود را در طبق اخلاص قرار داده‏اید و با فداكاریهای مكرر، صحنه‏های شجاعت و شهامت را در تاریخ سراسر مبارزات بی‏امانتان ثبت نموده و می‏نمایید و با درس فداكاری و رشادت به مستضعفین جهان می‏آموزید كه وعده خدا بر حكومت پابرهنگان جهان حق است، به شما كه با مبارزات خویش روی ابرقدرتها را سیاه كردید درود می‏فرستم و در مقابل صبر و استقامتتان خاضع و خاشعم.(8)

پی نوشتها :
1ـ برخی نیز این رقم را 18 یا 28 یا 30 هزار نفر ذكر كرده‏اند.
2ـ اعلام النساء، ص493.
3ـ انقلاب مقدس حسین(ع)، ص153.
4ـ نفس المهموم، ص132، ص898، ص599 و اعلام النساء، ص145.
5ـ اعلام النساء، ص602.
6ـ اعلام النساء، المؤمنات، ص496 و 497.
7ـ سخنان امام خمینی در دیدار با بانوان عضو مكتب الزهرا(س) و گروهی از برادران پاسدار در تاریخ 28/3/58.
8ـ سخنان امام خمینی خطاب به ملت ایران در تاریخ 2/11/59.


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام