اشاره

نویسنده ارجمند ، در مقدمه بحث با تأکید بر اسوه بودن امام و یارانش و به طور کلی قیام کربلا بر این باور است که « ما هنوز و همیشه نیازمند شناخت و فهم همه سو نگرانه این نهضت بزرگ و سترگ هستیم » و تأکید دارد « شناخت کربلا و فهم عاشورا بی شناخت اصحاب پاک باز و بصیر اباعبدالله الحسین علیه السلام ممکن نیست » و بر همین اساس فضیلت ها و ویژگی های یاران حسین علیه السلام را بر می شمارد .
نخستین ویژگی و فضیلتی که نویسنده محترم با شاهد مثال هایی روشن و متقن بیان می کند « معرفت و فهم عمیق » اصحاب امام است و در تبیین این نکته ، مخاطب را با خود به صدر اسلام می برد و نمونه هایی تاریخی از انحطاط افراد به ظاهر مسلمان اما کج فهم و زاهدنما را نام می برد تا ارزش معرفت یاران حسینی برجسته تر گردد .

رهایی و آزادی

از خویشتن رستن و رشته تعلقات گسستن ، شرط نخست ره پویی در مسیر حق است . آن که به هزار رشته مرئی و نامرئی ، خویش را بسته است و اسارت های پیدا و نهان ، زندگی اش را در چنبر خویش گرفته ، مقصدهای متعالی را زیارت نخواهد کرد .
در هنگام تصمیم های بزرگ ، دو زنجیر خواستن و داشتن پای اراده را می بندند و زانوان رفتن را می لرزانند . آن که « می خواهد » می توان تطمیعش کرد و آن که « دارد » می توان تهدیدش . شکوه روح های بزرگ در این است که ندارند و اگر دارند ، دل گسستن و زنجیر شکستن می توانند . نشان این جان های عزیز آن است که نمی خواهند و اگر بخواهند ، می توانند موج خواسته هارا فرو کوبند تا آزادی و اصالت و ارزش هایشان تباه نشود .
آزمندی و آرزومندی ، چه انسان هایی را از اوج فرو کشیده و چه فاجعه ها و حادثه های تلخی را در حیات انسانی رقم زده است ! رهایی از این دو آفت ، در حادثه های بزرگ ، انسان را آفریدگار عزت و عظمت می سازد .
در شطّ حادثات برون آی از لباس
کاول برهنگی است که شرط شناگری است ( حافظ )
دست اگر از خویش افشانی خوش است
جامه بیرون کن که عریانی خوش است 1
در زبان قرآن ، به کمال رسیدگان ازجمله شهیدان ، نه خوف دارند نه حزن ؛ لاخوف علیهم و لاهم یحزنون .
خوف ، محصول نگرانی های انسان در « از دست دادن » است و حزن ، اندوه ناکی انسان به دلیل از دست دادن ها . خوف متوجه آینده است و حزن ، متوجه گذشته .
آن که از دست داده ها اندوهناکش نکند و از دست رفتن هانگرانش ، در هیچ حادثه ای خود را نمی بازد . اگر نگاهی توحیدی و فهمی بصیرتمندانه همراه انسان باشد ، در همه این رفتن ها و از دست رفتن ها ، « خدا » می بیند و به جای اندوه ، « تسلیم و رضا » وجودش را پر می کند .
در نتیجه نه تنها چیزی از او کاسته نمی شود که این رفتن ها را عین یافتن می بیند .
امام عاشورا ، منزل به منزل ، به پالایش نیروها وهمراهان می پرداخت تا هرکس ، دل بسته خویش است و جان به رشته های دنیا بسته دارد ، نیاید . او برای رقم زدن عاشورایی بی نقص و زلال و حادثه ای روشن و بی غبار به قلب هایی مهذب و یارانی آزاده می اندیشید و راندن های مدام و دعوت های پی در پی برای یافتن ، به همین دلیل بود .
در آغاز خروج از مکه و حرکت به سمت عراق فرمود :
« آگاه باشید ، هر یک از شما که آماده است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقای پروردگار قربانی کند ، مهیای حرکت باشد که من فردا صبح ، ان شاء الله حرکت خواهم کرد » 2
امام علیه السلام ، برای هم سفری ، جان آماده می خواهد و روح رسته از همه چیز و مگر آخرین و دشوارترین زنجیر تعلق « جان » نیست ؟! چه بزرگ اند آنان که زن و فرزند و زندگی و آرامش را رها می کنند و همه را به پای دفاع از حریم حقیقت ، قربانی می کنند .
اگر شب عاشورا ، شب مزاح یاران و شادمانی و بی تابی آنان برای پیوستن به صبح است ، جز آزادی و رهایی جان های عاشق ، چه توجیهی می تواند بیابد . آنان قفس شکستگان سبک روحی بودند که خیمه ، در آن سوی خاک زده بودند . مرگ چیزی از آن ها نمی ستاند ؛ شمشیر حقیرتر از آن بود که هراس در قلبشان بریزد و عطش ناچیزتر از آن که بال پروازشان را ببندد . وقتی امام به « بشر بن عمرو خضرمی » که خبر اسارت فرزندش را در کربلا به او دادند ، اجازه ترک کربلا داد ، بشر ، اشک ریزان و استغاثه کنان گفت : « درندگان ، زنده زنده ، قطعه قطعه ام کنند و بخورند ، اگر تو را رها سازم و بروم ، از تو ( برای رفتن ) مرکبی بخواهم ، با کمی یارام ، تنهایت گذارم و خود آسوده خاطر باز گردم ! نه نه ! هرگز چنین نخواهم کرد . » 3
نجات جان فرزند ، می توانست بهانه رفتن باشد ، امام نیز اجازه داده بود ؛ اما جان بشر ، رها و آزاد ، کربلا و عاشورا می خواست و بودن در حادثه را برای عافیت ترجیح می داد .
روز عاشورا ، وقتی همه یاران به شهادت رسیده بودند و امام ، تنها و بی یاور ، از دشت ارغوانی می گذشت ، خطاب به یاران شهید فرمود : « آیا شما نبودید که زنان و زندگی را برای من رها کردید ؟ برخیزید ؛ خدایتان رحمت کند ! »
این نهایت رهایی و آزادگی است که زنی پیر ، سر فرزند را پس از شهادت ، به سویش پرتاب کنند و او بردارد و به میدان پرتاب کند و بگوید ما چیزی را که در راه خدا دادیم ، پس نمی گیریم . 4
حربن یزید ریاحی ، درست در لحظه ای که ارتقا ی درجه یافته و از فرماندهی هزار نفر به چهار هزار نفر رسیده است و موقعیتی ممتاز چون شبث بن ربعی ، عمروبن حریت و شمر بن ذی الجوشن یافته است ، به همه چیز پشت پا می زند و رسته و رها ، به اباعبدالله می پیوندد و به همین دلیل ، در لحظه شهادت ، امام با توصیفی شگفت او را می ستاید که « به خدا سوگند ، مادرت اشتباه نکرد که تو را حرّ نامید . به خدا قسم تو در دنیا و آخرت حرّ و آزاده ای ! »
نوشته اند ، حرّ شاگرد ابن عامر ، قرآن شناس بزرگ بود ؛ مردی که قرآن را از امیر مؤمنان آموخته بود . ابن عامر به حر گفته بود : هر وقت بین دو اصل و دو خط مردد شدی و نتوانستی بفهمی که کدام برحق است و وسیله برای سنجش آن دو نداشتی ، ببین که کدام یک از آن دو به تو سود مادی نمی رساند .
یاران حسین ،درنگ و رنگ نشناختند و به دلیل رهایی و آزادگی ، سخت ترین و دشوارترین حادثه ها را صبورانه پشت سر نهادند تا برای آزاد اندیشان و آزادگان ، الگویی جاودانه باشند .

پی نوشت ها :

1. بال سرخ قنوت ، محمدعلی مجاهدی ( پروانه ) ، ص 149.
2. اللهوف ، سیدبن طاووس ، ص 53 .
3. انصار الحسین ، شیخ محمدمهدی شمس الدین ، ترجمه هاشم زاده ، امیرکبیر ، صص 77 و 146 .
4. انساب الاشراف ، احمدبن یحیی بلاذری ، ج 3 ، ص 194 .

دیدار آشنا ، خرداد 1385 - دکتر محمدرضا سنگری

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام