عبدالحمید ثامنى
امام محمد باقر (ع) در دوران امامت خود مشکلاتى در پیش روى خود داشت که برخى از آنها عبارت‏اند از:
نابسامانى‏ها و مشکلات عصر امام باقر علیه السلام‏
۱ - فساد سیاسى:

حاکمیت و مدیریت سیاسى آل مروان بر جامعه اسلامى، رژیمى متکى بر آداب و سنن جاهلى را بر جامعه اسلامى تحمیل کرده بود.
۲ - انحرافات فرهنگى:

آل مروان در جامعه اسلامى فساد فرهنگى گسترده‏اى به وجود آورده بودند، آنان اجازه رشد فکرى و فرهنگى به امت اسلامى نمى‏دادند و به رشد جریان‏هاى انحرافى در برابر اهل بیت کمک مى‏کردند.
۳ - فساد اجتماعى:

نتیجه حاکمیت سیاسى آل مروان، گسترش تبعیض، بى‏عدالتى، جهالت و نادانى و فساد اخلاقى در امت اسلامى بود.
امام محمد باقر (ع) در طى نوزده سال امامت خود با حکومت سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک، هم‏عصر بودند. منابع به ما نشان مى‏دهند که در ده سال اول امامت امام باقر (ع) خلفاى مروانى مشکلات سختى براى آن حضرت فراهم نمى‏کردند، به ویژه در دوره عمر بن عبدالعزیز، خلیفه نیکوکار اموى، با اهل بیت (علیهم السلام) به مهربانى رفتار کرد. وى دستور داده بود لعن و ناسزا بر على (ع) را از خطبه‏هاى جمعه حذف کنند، خمس را به بنى هاشم بدهند، فدک را به اهل بیت (ع) برگردانند و به راه اندازى نهضت علمى جمع و تدوین حدیث، پس از ممنوعیت آن، کمک کرد. وى به امام باقر (ع) توجه فراوان داشت، به گونه‏اى که مى‏گفت: «خداوند اهل این خانه را از بزرگوارى خالى نمى‏گذارد.»
گرچه دوره حکومت عمر بن عبدالعزیز خیلى کوتاه بود و بیش از دو سال و اندى به طول نیانجامید، ولى او نیز غاصب خلافت بود. امام باقر (ع) درباره‏اش فرمود: «اهل زمین از مرگ او مى‏گریند، ولى اهل آسمان او را لعن مى‏کنند، چون او در جاى‏گاه رهبرى نشسته بود که مخصوص ماست.»
مدتى از دوران امامت امام محمد باقر (ع) نیز هم‏زمان با خلافت هشام بن عبدالملک، این عنصر خودکامه و کثیف، بود. وى مردى دوراندیش، سخت‏دل، ستم‏گر، بخیل و درشت‏خو بود. آن حضرت در این دوره سختى‏هاى بسیار کشید. یک بار هشام، امام باقر (ع) را به دمشق احضار کرد و به باد سرزنش گرفت. هنگامى که امام پاسخ وى را گفت، ناراحت شد و دستور داد آن حضرت را به زندان انداختند، اما ایشان در زندان توجه بسیارى را به سوى خود جلب کرد و هشام از این مسئله وحشت کرد و دستور بازگشت امام را به مدینه صادر نمود.
امام باقر (ع) با اتخاذ شیوه تقیّه در برابر خلفاى اموى، تشیّع را از حوادث هولناک به ساحل نجات رهنمون کرد؛ آن‏گونه که مى‏فرمود: «تقیّه از دین من و پدران من است. هر که تقیّه نکند دین ندارد». آن حضرت در سایه تقیّه به کادر سازى و بازسازى و گسترش تشیّع پرداخت و به همین سبب برادرش زید را از قیام بازداشت و فرمود: «از خدا بترس درباره خودت که فردا در کُناسَه کوفه به دار آویخته شوى.»
امام باقر (ع) با حفظ موضع تقیّه، به تربیت و آموزش شیعیان مى‏پرداخت و در شرایط خفقان و وحشت، اصلاحات فرهنگى را مقدم بر مبارزه بى‏حاصل مى‏دانست، ولى آن حضرت هیچ‏گاه از ادعاى پیشوایى بر جامعه اسلامى دست بر نداشت و حقوق الهى خود را بیان مى‏کرد، آن‏گونه که مى‏فرمود: «ما خلیفه خدا، نگه‏دارنده علم خداوند، وارثان وحى خدا و حاملان کتاب خدا هستیم. پیروى از ما واجب و دوستى ما ایمان و کینه‏ورزى به ما کفر است. دوست‏دار ما در بهشت و غضب کننده به ما در دوزخ است. ما خاندان رحمت، شاخه نبوت، معدن دانش، محل رفت و آمد ملائکه و پایگاه وحى الهى هستیم.

در اواخر عمر پر برکت امام باقر (ع)، حکومت هشام بن عبدالملک به انتها رسیده و حکومت ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک آغاز شده بود.
اموى‏ها، مفاهیم مکتب را به یک‏سو نهادند و مظاهر رذالت و پستى را آشکارا و با فسق و فجور در کاخ‏ها و حرم‏سراهاى خود و هر جا که بودند، پى گرفتند. این وضعیت بیشتر مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده بود و آنها نیز بنا به «الناس على دین ملوکهم» غرق در لذت‏هاى مادى و وسوسه‏هاى دنیایى و ارتکاب همه گونه منکرات شده بودند.
حکّام اموى، شیوه خشونت و شکنجه و ظلم و کشتار بى‏گناهان و نیکان و حیف و میل اموال را براى پاى‏گیرى حکومتشان و در راه کاخ‏ها و شهوت‏رانى‏هایشان، در پیش گرفتند. شیعیان علوى بیشترین ضرر از این سیاست وحشیانه متحمل شدند، زیرا تنها گناهشان این بود که پیوند عمیقى با مردم داشتند و شایستگى جانشینى پیامبر خدا (ص) در آنها وجود داشت. به فرموده امام محمد باقر (ع) وضعیت جامعه آن روز به حدّى براى شیعیان تنگ و طاقت‏فرسا بود که انسان آرزو مى‏کرد به او زندیق و ملحد گفته شود، ولى برچسب شیعه بر او نزنند.
آن حضرت در چنین فضاى آمیخته با ظلم و فسادى پا به عرصه وجود گذاشت. «پدرش در حالى دار فانى را وداع گفت که فقط چهل سال عمر داشت و پس از وى، هم‏چنان‏که گفتیم، مدت هجده سال زنده ماند و نسبت به سرنوشت اسلام و شیعیان و ستم‏دیدگان در صورت ادامه روش جفا کارانه حکّام زورگو، بسیار نگران بود. حوادث گذشته و برخوردهایى که با پدرانش شده بود و خیانت و زبونى مردم در لحظات حساس، به وى آموخته بود که خود را از سیاست و سیاست‏مداران کنار بکشد.»
هشام، یکى از زمام‏داران اموى از موقعیت امام باقر (ع) و فرزند عزیز او حضرت صادق (ع)، سخت بیمناک بود. از این‏رو براى اعمال حاکمیت خویش و شکستن موقعیت اجتماعى امام (ع) در برابر دستگاه خلافت، به حاکم مدینه دستور داد آن دو بزرگوار را به شام اعزام کنند. هشام از این کار دو هدف را تعقیب مى‏کرد:
۱ - تضعیف روحیه امام (ع)؛ ۲ - آماده کردن فضاى جامعه براى هر کارى که مقتضى بداند.
«در تاریخ آورده‏اند که قبل از ورود امام (ع) به شام، هشام به مجلسیان و حاشیه‏نشینان خود دستورهاى لازم را براى روبرو شدن با امام (ع) دیکته کرده بود. امام باقر (ع) وارد شد و بر خلاف سنّت معمول - که هر تازه واردى باید به خلیفه، آن‏هم به ذکر لقب مخصوص «امیرالمؤمنین» سلام دهد - به همه حاضران رو کرد و فرمود: السلام علیکم. آن‏گاه بدون این‏که منتظر اجازه بماند نشست. از این رفتار، آتش کینه و حسد در دل هشام زبانه کشید و برنامه را شروع کرد.
شما، اولاد على (ع) همیشه وحدت مسلمانان را شکسته و با دعوت به سوى خود میان آنان رخنه و نفاق مى‏افکنید و از روى نادانى خود را پیشوا و امام پنداشته‏اید. لختى از این یاوه‏ها گفت و ساکت شد. پس از او نوکرانش هر یک سخنى گفته و امام (ع) را مورد تهمت و ملامت قرار دادند. امام باقر (ع) در تمام این مدت خاموش و آرام نشسته بود. پس از این‏که همه سکوت کردند، برخاست و رو به حضار، پس از حمد و ثناى خداوند و درود بر پیامبر در جملاتى کوتاه، سردرگمى و بى‏هدفى آن جمع را به رخشان کشید، موقعیت خود و سابقه افتخارآمیز خاندانش را روشن ساخت و فرمود:
اى مردم! به کجا مى‏روید و چه سرانجامى برایتان در نظر گرفته‏اند؟! به وسیله ما بود که خداوند گذشتگان شما را هدایت کرد و به دست ما نیز مُهر پایان به کار شما خواهند زد. اگر شما را امروز دولتى مستعجل است، ما را دولتى دیرینه خواهد بود و پس از دولت ما کسى را دولتى نیست. ماییم اهل عاقبت که خداوند فرمود: عاقبت از آن صاحبان تقواست.
سخنان کوتاه و کوبنده امام (ع) به قدرى خشم هشام را بر انگیخت که چاره‏اى جز اعمال خشونت و زور ندید، از این‏رو دستور داد امام (ع) را به زندان بیفکنند.
«امام (ع) در زندان نیز به روشن‏گرى و بیان حقایق پرداخت و اطرافیان را تحت تأثیر قرار داد. مأموران، وضعیت به وجود آمده را به هشام گزارش کردند. این موضوع براى دستگاهى که در طول ده‏ها سال شام را از دسترس تبلیغات علوى دور نگه‏داشته بود قابل تحمل نبود. فرمان داد امام (ع) و همراهانش را از زندان بیرون آورده، با مراقبت‏ها و سخت‏گیرى‏ها [ى بسیار ]رهسپار مدینه گردانند. قبلاً نیز دستورات لازم صادر شده بود که در شهرهاى بین راه کسى حق ندارد با این قافله مغضوب، معامله کند و به آنان نان و آب بفروشد... .»

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام