واژه «زيبايى» بر اساس تعريف دانشوران لغت، عبارت است از نظم و هماهنگى كه همراه با عظمت و پاكى، در شيئى وجود دارد و عقل و تخيل و تمايلات عالى انسان را تحريك مىكند و لذت و انبساط پديد مىآورد(1). چنان كه برخى ديگر مىگويند: «زيبايى به معناى شكوه و زينتى است كه بر تصاوير و معانى واقع مىشود». و حالتى است كه در شخص يا شىء زيبا وجود دارد. از ديدگاه فلاسفه، جمال و زيبايى، صفتى است كه در اشيا مورد ملاحظه قرار مىگيرد و حالت رضايت و شادمانى را در درون آدمى به وجود مىآورد(2).
به گزارش شفقنا، عنايتاللَّه شريفى در شماره ی 7 مجله ی مکتب اسلام در سال 87 نوشت: ابنسينا - فيلسوف مسلمان - ده قرن پيش بر اين باور است كه زيبايى و شكوه هر چيزى عبارت است از اينكه به گونهاى باشد كه بايد باشد(3). استاد محمدتقى جعفرى، زيبايى را نمودى نگارين و شفاف بر روى كمال مىداند كه عبارت است از قرار گرفتن يك موضوع در مجراى بايستگىها و شايستگىهاى مربوط به خود(4).
بنابراين، زيبايى، وصف و حالت موجود در خارج و عالَم عين و وجود است كه با ايجاد رابطه بصرى و لمسى، توسط انسان درك مىشود و احساس خوشايند آن در درون آدمى سبب ايجاد حالت رضايت و سُرور مىگردد. اين چنين حالت روحىيى، برگرفته از فطرتِ رو به كمال بشر بوده و حالتى نسبى و اضافى است.
اقسام زيبايىها در قرآن
وقتى با ديده انديشه به عالَم وجود مىنگريم، دو نوع زيبايى را مىيابيم. يكى زيبايىهايى كه بدون تصرف آدمى در سطوح جهان هستى زيباست. ديگر آن كه پديدههايى كه با خلاقيت خدادادى انسان و به كوشش او به وجود مىآيند. مىخواهيم به بررسى زيبايى از ديدگاه قرآن در دو گونه آن بپردازيم:
1. زيبايىهاى وجودى
بىشك هر انسانى، آنگاه كه به تماشاى صحنههاى مختلف عالم هستى مىپردازد، از ديدن پارهاى از آنها چنان لذت مىبرد كه درصدد تكرار آن لذت و سُرور برمىآيد.
كانت مىگويد: «از تماشاى دو منظره، هرگز سير نخواهم شد، آسمان لاجوردين پرستاره كه تجسمى از يگانگى دارد و وجدان آدمى كه شگفتىهايش قابل توصيف نيست».
ويكتور هوگو نيز مىگويد: «در دنيا تماشاگاهى بزرگ وجود دارد كه دريا ناميده مىشود. تماشاگاهى بزرگتر وجود دارد كه آسمان ناميده مىشود و تماشاگاهى عظيمتر از آن، كه وجدان آدمى ناميده مىشود».
قرآن مجيد بارها زيبايىهاى وجودى عالم هستى را يادآور مىشود و به ترسيم تصويرى گويا و زنده از آن مبادرت مىورزد و پيامد آن، هدف نظارهكردن آنها را گوشزد مىنمايد.
مهمترين زيبايىهاى وجودى از ديدگاه قرآن
زيبايى آسمان و ستارگان
در چندين مورد از آيات قرآن، به زيبايى آسمان و آراستن آن به ستارگان تصريح شده است و خداوند عمل زيباسازى آن را بهطور مستقيم به خود نسبت مىدهد و با برقرارى رابطه زيبايى ميان آسمان و ستارگان و تشبيههاى گوناگون، به نگريستن و توجه به اين زيبايى تأكيد مىورزد:
كانت مىگويد: «از تماشاى دو منظره، هرگز سير نخواهم شد، آسمان لاجوردين پرستاره كه تجسمى از يگانگى دارد و وجدان آدمى كه شگفتىهايش قابل توصيف نيست».
«إنّا زَيَّنَا السَّماء الدُّنيا بِزينَةِ الكواكب(5)».
«به راستى، آسمان دنيا را به زيور ستارگان آراستيم».
«...و زَيَّنَا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابيحَ و حِفظاً ذلِكَ تقديرُ العزيزِ العليم(6)».
«...و ما آسمان دنيا را به چراغها (ستارگان) آراستيم و آن را به خوبى حفظ كرديم، اين است اندازهآفرينى آن پيروزمند دانا».
«و لَقَدْ جَعَلْنا فِى السَّماءِ بُرُوجاً و زَيَّنّاها لِلنّاظِرينَ(7)».
«و به يقين، در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى بينندگان آراستيم».
«أفَلَمْ يَنْظُروا إلَى السَّماءِ فَوْقَهُم كَيْفَ بَنَيْناها و زَيَّنّاها و ما لَها مِنْ فُروجٍ(8)».
«آيا به آسمان بالاى سرشان نظاره نمىكردند كه چگونه آن را ساخته و زيبا گردانديم و هيچ شكافى در آن وجود ندارد؟».
خداوند متعال در اين آيات، انسان را به تفكر در زيبايى آسمان - به ويژه - آن زمان كه ستارگان همچون چراغهاى زيبا در آن مىدرخشند فرامىخواند. اصل خلقت آسمانِ بدون شكاف و آراسته به ستارگان، تنها براى حفظ و نفعرسانى نيست، بلكه بدين منظور است كه هر بينندهاى هنگام تماشاى آن سُرورِ لذتبخش حاصل از زيبايىاش را در خويش بيابد و از آن احساس لذت نمايد تا اصل تكوُّن آن و آراستن آن به برجها و چراغها او را به تفكر و شناخت آفريدگار آنها واصل نمايد.
زيبايى خلقت انسان
زيباترين زيبايىهاى عالم هستى، زيبايى خلقت انسان است. خداوند در سوره «تين» پس از آوردن سوگندهاى چهارگانه (سوگند به انجير و زيتون، طور سينين و شهر امن (مكه) مىفرمايد: «لَقَد خَلَقْنَا الإنسانَ فى أحْسَنِ تَقْويمٍ». «هرآينه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريدهايم».
بهترين و زيباترين تقويم، با گستردگى مفهومى خود، اين مطلب را بيان مىكند كه خداوند انسان را موزون و شايسته آفريد. بنابراين، دو جهت اصيل انسانى يعنى جسمى و روحى، در زيباترين شكل موزونى آفريده شده است. عظمت تقارن زيبايى خلقت فيزيكى و روحى انسان تا آنجاست كه تاكنون هيچ تحقيق بشرى ادعا نكرده است كه بر همه عظمت فعاليتهاى مغزى و روانىِ انسان احاطه دارد. در دو سوره ديگر آمده است: «...و صَوَّرَكُم فَأحْسَنَ صُوَرَكُمْ...(9)». «...و صورت شما را كشيد و اين صورتگرى را زيبا و نيكو انجام داد...».
چه در مقايسه با صورت ديگر جانوران و چه از جهت نيكويى، خلقت انسان و تناسب و هماهنگى ميان اندامش، زيباترين تصوير را برايش ايجاد كرده است كه اگر با نگاه طبيعى و بدون غبار به آن بنگريم، نوعى نيكويى و زيبايى كلّى را در آن مىيابيم.
زيبايى حركت حيوانات
قرآن مجيد علاوه بر فوايد حيوانات براى انسان، به زيبايى حركت آنان مىپردازد: «و لَكُم فِيها جَمالٌ حينَ تُرِيحونَ و حين تَسْرَحونَ(10)». «و در آنها براى شما منظره زيبايى است كه در هنگام شامگاهان آنها را به جايگاه خود برمىگردانيد و صبحگاهان كه آنها را به چرا مىبريد».
منظره جالب و زيباى حركت دستهجمعى گوسفندان و چهارپايان به سوى چراگاه، سپس بازگشتشان به سوى استراحتگاه، بيانگر يك حالت روانى تحقق يافته در انسانِ نظارهگر بر آنهاست كه از دو نوع حركت دستهجمعى ايجاد شده است.
در آيهاى ديگر مىفرمايد: «و الخَيْلَ و البِغالَ و الحَميرَ لِتَرْكَبوها و زينة و يَخلُقُ ما لا تَعْلَمون(11)». «و همچنين اسبها و استرها و الاغها را آفريد تا بر آنها سوار شويد و هم مايه زينت شما باشد و چيزهايى مىآفريند كه شما نمىدانيد».
اين آيه نيز زينتبودن اين حيوانات را براى انسان - آن هنگام كه بر آنها سوار مىشود - تصوير مىكند و اين نوعى از زيبايى است كه در زندگى اجتماعى ظاهر مىگردد؛ زيرا سواره به حركت درآمدن، نشاط و وقار بيشترى دارد. البته با بيان اين نكته در پايان اين آيه كه مَرْكبهاى ديگر در آينده مىآفريند و در اختيار بشر قرار مىدهد نيز به زيبايىِ آنچه در آينده خلق مىكند اشاره مىكند: «و يخلق ما لا تعلمون».
اميرالمؤمنين علىعليه السلام به توصيف طاووس پرداخته است و آن را از شگفتانگيزترين پرندگان در آفرينش معرفى مىكند؛ زيرا پرهايش همچون دستهگلى است كه از شكوفههاى رنگارنگ گلهاى بهارى فراهم آمده است و...
زيبايى منظرههاى زمين
در آيات متعددى از قرآن، درباره زيبايى منظرههاى زمين سخن به ميان آمده است كه خداوند انسانها را به اين مناظر زيبا توجه مىدهد و به تفكر و دقت در آن فرامىخواند: «....و أنزَلَ لَكُم مِنَ السَّماءِ مآءً فَأنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ....(12)». «...و براى شما از آسمان، آبى فرستاد و به وسيله آن آب، باغهايى سُرورانگيز رويانيديم....».
در اين آيه، نمودهاى زيبايى زمين به وسيله گلها، درختان و چمنزارها و ديگر روييدنىها، به خداوند نسبت داده شده است تا سبب سرور و بهجت انسان بيننده آنها شود. در آيه ديگرى نيز مىفرمايد: «ألَمْ تَرَ أنَّ اللَّهَ أنزل مِنَ السَّماءِ مآءً فَتُصبحُ الأرضُ مُخْضَرَّة إنَّ اللَّه لَطيفٌ خَبيرٌ(13)». «آيا نديدى كه خداوند از آسمان، آب فرستاد و زمين سبز و خرم گشت؟ بىشك خداوند لطيف و آگاه است».
فرستادن آب از آسمان و به دنبال آن، سبز و خرمشدن زمين، لطفى از سوى خداوند به شمار رفته است. مولاى سخن - اميرالمؤمنينعليه السلام - در سخنى زيبا، زينت زمين را اينگونه بيان مىكند:
«پس زمين به وسيله باغهاى زيبا، همگان را به سرور و شادى دعوت كرده است. با لباس نازك گلبرگها كه بر خود پوشيد، هر بينندهاى را به شگفتى واداشت و با زينت و زيورى كه از گل و بندِ گلهاى گوناگون، فخركنان خود را آراست، هر بينندهاى را به وجد مىآورد».
در برخى از آيات نيز به جنبه ديگرى از زيبايى زمين اشاره شده است كه: شما انسانها در زمينهاى هموار، قصرها ساختيد و از كوهها خانهها براى خويش تراشيديد. اين سخن اشارهاى است كه به وجود آوردن آنچه كه زينت و زيور به حساب مىآيد از ديدگاه قرآنى جايز است. اما در پايان آيه به اين نكته توجه مىدهد كه با به يادآوردن اين نعمتهاى خداوندى، در زمين، كار زشت انجام ندهيد و فساد نكنيد تا خلق و ابداع زيبايى، مطلوببودن خويش را از دست ندهد.
زيبايى دريا
هر انسانى كه به دريا مىنگرد و يا از آنچه در اعماق اقيانوسها وجود دارد اطلاع داشته باشد، به زيبايى آن اذعان مىكند و ما مىخواهيم بگوييم در شيوه بيان نيز به اين زيبايىها توجه شده است و بر جواز استفاده اين زينتها اشاره مىكند: «و هو الّذى سَخَّرَ البَحرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طريّاً و تَسْتَخْرِجوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها....(14)». «و او خدايى است كه شما را بر دريا مسلط كرد تا از گوشت تازه بخوريد و وسايل زينت را كه مىپوشيد از آن بيرون بياوريد....».
در اين آيه براى مسلطساختن انسان بر دريا، دو علت و غايت ذكر شده است: استفاده از ماهيان دريا و استخراج مواد زينتى. آبهاى نيلگون درياها - آنگاه كه كشتىهاى غولپيكر بر روى آن به حركت درمىآيند - براى هر بينندهاى در عين زيبايى، نشانهاى براى تعظيم در برابر قدرت لايزال الهى است و آيه، آنها را غرض و هدف از خلقت و تسخير دريا معرفى مىكند.
توصيف افعال به زيبايى
در قرآن مجيد پارهاى از افعال، به زيبايى و شكوه توصيف شدهاند تا انسان را از زيبايىهاى ظاهرى عبور دهد و او را به زيبايىهاى حيات معقول رهنمون گردد و در سير تكاملى خويش، به اين وصفهاى زيبا دست يابد؛ كه مهمترين آنها عبارتاند از:
زيبايى ايمان
ايمان؛ مصدر فعل باب اِفعال و از ريشه «امن» مىباشد. در لغت به معناى امنيتيافتن و در اصطلاح به معناى جاىگيرشدن اعتقاد در قلب يا تصديق چيزى با اطمينان و وثوق به چيزى يا كسى است كه در هر دو معنا مفهوم ايمنى در كار است. امام رضاعليه السلام در تعريف ايمان مىفرمايد: «الإيمان معرفة بالقلب و قول باللسان و عمل بالأركان(15)»: «ايمان عبارت است از شناخت قلبى و اقرار زبانى و پاىبندى به مقتضاى آن در مقام عمل». در آيات و روايات فراوانى به توصيف ايمان و نتيجههاى ايمان و نتيجههاى اثربخش آن توجه شده است. يكى از ويژگىهاى مهم ايمان، زيبايى و آراستهشدن دلهايى است كه با عمق جان از آن برخوردار هستند. خداوند در قرآن مىفرمايد: «...و لكنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إلَيْكُمُ الإيمانَ و زَيَّنَهُ فى قُلُوبِكُم و كَرَّهَ إلَيْكُمُ الكفر و الفُسوقَ و العِصْيان...(16)». «...ولى خداوند ايمان را به دلهاىتان دوستداشتنى قرار داد و ايمان را در دلهاى شما با زيبايى بياراست و كفر و فسوق و معصيت را براى شما زشت و كراهتبار ساخت...».
منظور از محبوب و زيبا قراردادن ايمان، اين است كه ايمان را به جمالى آراسته است كه قلبهاى ايشان را به سوى خويش جذب مىكند؛ به گونهاى كه از عصيان و كفر و زشتى كه در مقابل ايمان است دورى مىگزينند(17).
از آن جا كه خداوند داراى حكمت بىانتهاست و مىخواهد تكامل انسانى را تحقّق بخشد، زمينههاى آن را فراهم ساخته است. به اين معنا كه ايمان را كه سبب تكامل بشر است، در قلبهاى ايشان «دوستداشتنى» قرار مىدهد. آتش عشقطلبى و حقيقتجويى را درون جانها شعلهور مىسازد و روح او را همگام با دستورهاى دينى پرورش مىدهد. بنابراين، زيبايىخواهىِ انسان، او را به سوى پذيرش صفات و كارهاى زيبا پيش مىبرد. از اينرو ترسيم درست و حقيقى از خداوند و دستورهايش هر انسانى را كه غبار غفلت بر قلبش نشسته باشد، به سوى خويش فرامىخواند. در مقابل، درك زشتى و كفر و كارهاى آلودهساز، با ضمير زيباياب انسان سازگار است و انسان را به نفرت نسبت به آنها دعوت مىكند.
زيبايى بخشش
قرآن مجيد درباره زيبايىِ بخشش و گذشت از ديگران مىفرمايد: «...إنَّ السّاعَةَ لآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الجَميل....(18)». «...بىشك روز رستاخيز فراخواهد رسيد، با عفو و بخشش زيبا از لغزشهاى مردمان...».
در اين آيه به پيامبرصلى الله عليه وآله فرمان داده مىشود كه در برابر لجاجت، خطاكارى و مخالفتهاى پارهاى از مردمان، ملايمت و محبت نشان بده و از گناهان ايشان درگذر و آنها را با بخششى زيبا كه توأم با سرزنش و ملامت نباشد، مورد لطف خود قرار بده. بنابراين همانطور كه امام رضاعليه السلام در تفسير اين آيه فرمودهاند، عفو و بخششِ زيبا آن گذشتى است كه همراه مؤاخذه و سرزنش نباشد: «العفو من غير عتاب»: «عفو و بخشش بدون سرزنش، جميل است(19)».
بردبارى زيبا
در قرآن مجيد در توصيف صبر به زيبايى و فرمان به آن مىخوانيم:
«فَاصْبِرْ صَبْراً جَميلاً(20)»: «بنابراين، صبرى زيبا پيشه كن».
استقامت زيبا آن است كه به هيچكس غير خدا شكوه نكنى، به گونهاى كه غير او كسى از مصيبت و گرفتارى تو باخبر نشود. صبر جميل و زيبا به معناى شكيبايى زيبا و قابل توجه است كه داراى تداوم باشد و نااميدى در آن راه نيابد و همراه بىتابى و شكايت و آه و ناله نگردد.
علاّمه محمد تقى جعفرى درباره زيبايىِ بردبارى مىنويسد:
«اگرچه زيبايى تحمل و شكيبايى، نمود نقاشى و ترسيمى و منظر طبيعى ندارد ولى از آن زيبايى برخوردار است كه هرگونه زيبايى را معنا و محتوا مىبخشد. انسان بردبار و شكيبا كه درونى آرام و واقعنگر دارد و از آن اضطراب و تلاطمها كه در ارتباط با نمودهاى جهان عينى، تأثير ناهنجار مىگذارد، به دور است. در اين حالت است كه زيباها زيبايى خود را با بهترين وجه براى انسان نمودار مىسازند». بنابراين دستيابى به روحى زيبا، دستاورد انجام كارهاى زيبا و برگيرى ويژگىهاى زيباست(21)».
بر اين اساس، همچنين «صبر زيبا» آن است كه انسان از حوادث دشوار زندگى نهراسد و پيمانه صبرش لبريز نگردد و سخنى كه نشاندهنده ناسپاسى، كفران، بىتابى و جزع و فزع است، بر زبان جارى نسازد؛ چرا كه در سايه چنين صبرى آن حوادث نيز اسباب تكامل او را فراهم مىسازند.
جدايى و مفارقت زيبا
خداوند در قرآن مجيد به پيامبرش دستور مىدهد: «واصْبِرْ على ما يَقولونَ و اهْجُرْهُم هَجْراً جَميلاً(22)». «به آنچه مىگويند بردبار باش و از آنان دورى گزين. دورى و جدايى زيبا».
اين زيبايى هنگامى است كه انسان نمىتواند براى اشخاص منحرف و كجرو كارى انجام دهد و آنان را به راه راست هدايت كند پس از آنان دورى مىگزيند. در اين جدايى نه تنها از اصول و قواعد انسانى تعدّى نمىكند و دردى به دردهاى خود و انسان يا گروهى كه از آنان جدا مىشود نمىافزايد، بلكه اين كار را براى آگاهساختن و تحصيل اعتدال روحى براى آن انسان يا گروه انجام مىدهد.
روح چنين انسانى از نوعى زيبايى عالى برخوردار است. تحصيل چنين زيبايى بسيار دشوار است و مىتوان گفت كمتر كسى توانايى به دستآوردن اين زيبايى ملكوتى را دارد؛ حتى برخى از شخصيتهاى چشمگير تاريخ را مىبينيم كه به جهت ناراحتى از شخص يا گروهى نه تنها نتوانسته است با آنها جدايى و مفارقت زيبا داشته باشد، بلكه همه انسانها را متهم ساخته و به نوعى بدبينى شديد دچار شده است. در تاريخ بشريت تنها يك نفر را مىبينيم كه داراى چنين روح زيبايى بوده است و او امام علىعليه السلام است كه در لحظات واپسين زندگى به جاى ابراز بدبينى به انسانها و تحقير و اهانت به آنان، با جملات گوناگون، نهايت احترام و تعظيم را به مقام انسانيت به جا مىآورد. از جمله:«لا اُلْفِيَنَّكُم يا بنى عبدالمطلب تَخُوضُونَ فى دِماءِ المُسْلِمينَ. يَقولونَ قُتِلَ علىٌ! قُتِلَ علىٌ!». «نبينم شما را اى فرزندان عبدالمطلب! كه در خون مسلمانان فرو رويد و كشتهشدن مرا بهانه بياوريد و بگوييد: على كشته شد! على كشته شد!».
***
آنچه در مورد زيبايى جدايى گفتيم، مربوط به جايى بود كه خودِ زندگى نيز بشر را به سوى جدايى سوق مىداد. علاوه بر اينها، در قرآن مجيد نيز به مواردى از جدايى زيبا اشاره شده است. از باب نمونه، وقتى مردانى كه داراى قدرت زيادى هستند و بدينگونه همسرانشان را مورد ظلم قرار مىدهند گوشزد مىكند كه يا همسر را بهطور شايسته نگهداريد و يا با نيكى و احترام رهايش كنيد. چنان كه مىفرمايد:
«...و سَرِّحوهُنَّ سَراحاً جَميلاً(23)»: «...به صورت شايسته و زيبا زنان مطلّقه را رها كنيد».
واژه «سراح جميل» به معناى رهاساختن همراه با محبت و احترام و ترك هرگونه خشونت و ستم و بىاحترامى است. وقتى دو همسر به اين نتيجه رسيدند كه نمىتوانند با يكديگر زندگى موفقى داشته باشند و تصميم به جدايى گرفتند، باز هم نبايد هرگونه بىمهرى، ظلم، بدگويى و خشونت را براى خود جايز بدانند و جدايى خويش را زشت و زننده كنند، بلكه اگر پيوندها همراه با صلح و صفا زيباست، جدايىهاى همراه با تفاهم و اصول نيز زيبا خواهد بود.
يكى از آثار مهم جدايى زيبا و همراه با احترام اين است كه امكان و زمينه برگشت به زندگى را در آنان فراهم مىسازد؛ زيرا گاه ممكن است در آينده اين زن و مرد بار ديگر به فكر تجديد زندگى مشترك بيافتند. در اين صورت اگر با بدرفتارى شديد از يكديگر جدا شده باشند، راه بازگشت را به روى خود بستهاند و در صورت بازگشت هم زمينه فكرى و عاطفى مناسبى ندارند. اما اگر با احترام و رعايت عواطف انسانى از يكديگر جدا شده باشند مىتوانند دوباره با يكديگر پيوند زناشويىِ موفق ببندند.
پي نوشت ها:
1) ابراهيم مصطفى و ديگران، المجمع الوسيط، ص 136.
2) حسين انورى، فرهنگ بزرگ سخن، ج 2، ص 136.
3) محمد عماره، اسلام و هنرهاى زيبا، ترجمه مجيد احمدى، ص 15.
4) زيبايى و هنر از ديدگاه اسلام، ص 73.
5) صافّات: 6.
6) فصّلت: 12.
7) حجر: 16.
8) سوره ق: 6.
9) غافر: 64 و تغابن: 3.
10) نحل: 6.
11) نحل: 8.
12) نمل: 60.
13) حج: 63.
14) نحل: 16.
15) صدوق، عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 226.
16) حجرات: 7.
17) سيد محمدحسين طباطبايى، تفسير الميزان، ج 18، ص 313.
18) حجر: 85.
19) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 71، ص 93، حديث 56.
20) معارج: 5.
21) زيبايى و هنر از ديدگاه اسلام، ص 128.
22) مزّمّل: 10.
23) احزاب: 49.
نظر خود را اضافه کنید.