12ـ1. نهی از تفسیر به رأی

در احادیث متعدّد، از اظهار نظر غیر عالمانه و تفسیر آیات بر پایه آرا و اندیشه‏های شخصی و از روی قیاس و استحسان نهی شده است . رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «خدای والا فرموده است: کسی که با رأی ونظر خود، کلام مرا تفسیر کند، به من ایمان نیاورده است. هر کس مرا به آفریده‏هایم شبیه سازد، مرا نشناخته است. و آنکه در آیین من قیاس به کار برد، بر آیین من نیست».(عیون أخبار الرضا علیه‏السلام ، ج 1، ص 116 )
همچنین از آن حضرت است که:«مَن فَسَّرَ القرآنَ بِرَأیهِ فَقَدِ افَتری عَلَی اللّه‏ِ الکَذِب. وَ مَن أَفتَی النّاسَ بِغَیرِ عِلمٍ فَلَعَنتهُ مَلائِکَةُ السَّماواتِ وَالاَءرضِ» کمال الدین ، ج 1 ، ص 256 ؛ ر.ک ، تفسیر عیاشی ، ج 1 ص 17 و 18). هر که قرآن را با رأی و اندیشه خود تفسیر کند، بر خداوند دروغ بسته است. و آن که بدون دانش به مردم فتوا دهد، فرشتگان آسمانها و زمین او را نفرین کنند».
امام امیر المؤمنین علیه‏السلام به زندیقی که مدعی وجود ناسازگاری در قرآن بود، فرمود:
«مبادا قرآن را با رأی خود تفسیر کنی! باید از دانشمندان فرابگیری . زیرا چه بسا تنزیل (ظاهر قرآن) شبیه کلام بشر است؛ در حالی که آن سخن خدا است و تأویل آن مانند تأویل سخن انسان نیست؛ همان گونه که هیچ آفریده‏ای مانند خداوند نیست». (التوحید، ص 264).


13ـ1. ضرورت رجوع به سنت در تفسیر قرآن

از قواعد روش شناختی فهم و تفسیر قرآن ـ که در احادیث آمده ـ ضرورت رجوع به احادیث در تفسیر قرآن است . در حقیقت، قرآن کریم ـ بر پایه آیات و روایات ـ دارای محکم و متشابه، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین، ناسخ و منسوخ، ظاهر و باطن، تأویل و تفسیر می‏باشد، که از رهگذر شبکه دلالت الفاظ، به کلیه مدلولـها و مفاهیم و حقایق آن نمی‏توان دست یافت . از این روی برای استفاده صحیح و کامل از قرآن کریم، خداوند متعال وظیفه تبیین آیات قرآن را بر دوش حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نهاده است.(نحل، آیه 44؛ ر.ک.، جمعه، آیه 2). پس از آن حضرت ، اوصیای ایشان علیهم‏السلام در جایگاه راسخان در علم، به تبیین معارف و حقایق قرآن می‏پردازند. در قرآن کریم،از فردی سخن رفته که شاهد رسالت پیامبر و دارای علم الکتاب است: «قُلْ کَفی باللّه‏ِ شَهیدا بَینی وَ بَینَکم وَ مَن عِندَه عِلمُ الکِتابِ» (رعد، 43 ؛ ر.ک. هود، 17).
برپایه روایات فریقین، مراد از «من عنده علم الکتاب» ، حضرت امیرمؤمنان علیه‏السلام است.( ر.ک: الکافی، ج 1، ص 229، ح 6؛ تفسیر عیاشی ، ج 2، ص 220، ح 76؛ بشارة المصطفی ، ص 194 ؛ تفسیر قرطبی ؛ ج 9، ص 336). گفتنی است که تنها کسی می‏تواند شاهد صدق محتوای رسالت حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله باشد که به همه ابعاد و آفاق معارف قرآن ،اشراف داشته باشد.(مناهج البیان، جزء 1، ص 60 )
در احادیث فراوان، بر دانش کامل اهل بیت علیهم‏السلام به تمامی بخشهای قرآن و ضرورت رجوع به آنان در تفسیر و تأویل قرآن سخن رفته است . در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده می‏شود.

امام صادق علیه‏السلام به ابو حنیفه فرمود:

تو فقیه مردم عراق هستی؟ عرض کرد: آری. فرمود: به چه وسیله به آنها فتوا می‏دهی؟ گفت: با کتاب خدا و سنّت پیامبرش. فرمود : ابو حنیفه! آیا به کتاب خدا - آنگونه که باید - شناخت داری؟ آیا ناسخ را از منسوخ باز می‏شناسی؟ گفت:آری. امام فرمود: «دعوی دانش کردی! وای بر تو! خداوند ،آن دانش قرآن را تنها نزد اهل کتاب - یعنی کسانی که کتاب را برای آنها فرو فرستاده - قرار داده است. وای بر تو! آنچنان علمی تنها نزد افراد ویژه‏ای از ذریّه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏باشد. خداوند تو را میراثدار یک ف از کتاب ننموده است».( علل الشرایع ، ص 89)
یادکرد این نکته ضروری است که تأکید بر ضرورت رجوع به سنت در تفسیر قرآن، به معنای حصر روشهای تفسیری در تفسیر روایی ـ به معنای رایج آن ـ نیست، بلکه مراد آن است که در کنار منبع قرآن و عقل، از سنت و احادیث معصومان علیهم‏السلام نیز باید مدد جست.

2. تعیین و تکوین مبانی تفسیری

از جمله کارکردهای مهم حدیث در تفسیر، استفاده از آن در شکل‏گیری مبانی تفسیر است. منظور از مبانی تفسیر، آن دسته از بنیانها، پیش‏فرضها، باورها، اعتقادات و دغدغه‏های مفسر است که در تفسیر کلام خدا به طور مستقیم یا غیرمستقیم تأثیر می‏گذارد.
هر مفسری مبانی خود را از خاستگاههای ویژه‏ای می‏گیرد و با آن مبانی اقدام به تفسیر قرآن می‏کند. برای نشان دادن نقش مبانی در تفسیر، می‏توان مفسری را در نظر گرفت که در مبانی کلامی واعتقادی خود به امکان رؤیت حسّی باری تعالی، اعتقاد پیدا کرده است. چنین مفسری طبعا از آیه «وُجوهٌ یَومئذ ناضِرة * الی ربّها ناظِرة» ( قیامت، 22 و 23)، تفسیری موافق با عقیده خود عرضه خواهد کرد. همچنین مفسّری که با اعتقاد به عصمت کامل پیامبران به سراغ آیات موهم عدم عصمت برود، از این آیات، تفسیری همسو وهماهنگ با مبنای اعتقادی خود ارائه خواهد کرد.
در یک روش تفسیری مطلوب، مفسّر، مبانی تفسیر قرآن را ،از مجموع احکام و اصول بدیهی عقلی، محکمات قرآن کریم و مسلّمات سنّت بر می‏گیرد . این گونه استفاده از احادیث در تفسیر قرآن را، می‏توان استفاده غیر مستقیم از حدیث در تفسیر دانست.
مثلاً مفسّری در صدد تفسیر آیه شریفه « وَ ما تَشاؤونَ الاّ أَن یَشاءَ اللّه‏ُ» (الانسان، 30) است. در این آیه، از مشیّت خدا و خواست آدمی سخن رفته و پرسشهایی از این دست، فراروی مفسر است: مشیت خدا چیست و نسبت آن با اراده انسان چگونه است؟ آیا مشیت، صفت ذات خداست یا صفت فعل؟ آیا اراده مطلق خدا با اراده و اختیار انسان منافات دارد؟
برای این پرسشها، پاسخهای مناسبی در متون دینی داده شده است. از این روی بایسته است که مفسر با مراجعه به منابع دینی، نخست دیدگاهی دینی در زمینه موضوعات یاد شده به دست آورد، آن‏گاه با تکیه بر آن مبانی برگرفته از کتاب و سنّت، به تفسیر آیه مورد اشاره اقدام کند. یا برای تفسیر آیات مربوط به معاد، لازم است مفسر با مراجعه به محکمات و مسلمات قرآن و حدیث، طرح کلّی معاد از دیدگاه دینی را به دست آورد و سپس با همین مبنا به تفسیر آیات پیرامون معاد بپردازد و در همه جا به مبنای خویش ملتزم باشد. اعتبار مبانیِ برگرفته از کتاب و سنّت، تا آنجاست که هر گاه مفسری با استفاده از آیات محکم و احادیث مسلّم به مبنایی (مثلاً جسمانی و عنصری بودن معاد) معتقد شد، نمی‏تواند به صرف تعارض این مبنا با ظاهر آیه مورد تفسیر، از آن عدول کند. بلکه با توجه به اعتبار و استحکام مبنا، می‏کوشد چنان تفسیری از آیه به دست دهد که با مبنای مورد نظر، تعارض و ناسازگاری نداشته باشد. و در صورت لزوم می‏تواند از ظاهر آیه دست شوید. اخذ مبانی از قرآن و حدیث برای تفسیر آیات معارفی و اعتقادی بسی مهم و اساسی است. زیرا در دیدگاه امامیه برای تفسیر آیات احکام، اساسا نمی‏توان منبعی غیر از کتاب و سنّت مدّ نظر داشت. در حالی که همواره ممکن است مفسری، خواسته یا ناخواسته مبانی فکری و اعتقادی خود را از منابعی غیر از کتاب و سنّت برگیرد و عناصر دینی را با عناصر غیر دینی درهم آمیزد.

3. حدیث در نقش منبع تفسیر

منابع یا مصادر تفسیر، مراجع و مدارکی هستند که مفسر برای تفسیر قرآن، به طور مستقیم به آنها مراجعه می‏کند و تفسیر خود را بدانها مستند می‏سازد. احادیث معصومان، در کنار دیگر مصادر تفسیر، از کارایی قابل توجهی برخوردار است. در وجه سوم کارکرد حدیث در تفسیر، مفسر به تفاسیر روایی و جوامع حدیثی روی می‏آورد و از احادیث معتبری که در ذیل آیات وارده شده بهره می‏جوید. این گونه استفاده از حدیث در تفسیر قرآن را می‏توان کاربرد مستقیم حدیث در تفسیر دانست. برخی از مهمترین کارکردهای حدیث در نقش منبع تفسیر قرآن با ذکر مثال، در پی می‏آید . بدیهی است که این فهرست کامل نیست و با جستجو وتتبع بیشتر، موارد دیگری از کارکردهای حدیث در تفسیر قرآن را می‏توان به فهرست حاضر افزود.

1ـ3. گزارش شأن نزول

شناخت اسباب و زمینه‏های نزول، بستر مناسبی برای فهم یک آیه است. با قرار گرفتن در فضای نزول یک آیه، بهتر می‏توان به مراد واقعی آن دست یافت.بخشی از احادیث تفسیری بیانگر اسباب نزول قرآن است.برای مثال در منابع حدیثی و تاریخی فریقین آمده است که مراد از«الذین آمنوا...» در آیه «إنّما ولیکم اللّه‏ ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة و هم راکعون» (مائده، 55) حضرت امیرمؤمنان علیه‏السلام است که در رکوع نماز، انگشتر خود را در راه خدا انفاق کرد.(1)

2ـ3. بیان مصداق

از کارکردهای مهم حدیث در تفسیر قرآن، بیان مصداق یا مصداقهای مفهوم عامّ قرآنی است. به عنوان مثال در تفسیر «حسنة» در آیه «و منهم من یقول ربّنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار» (البقره، 201) آمده است که امام صادق علیه‏السلام فرمودند: «رضوان خدا و بهشت در آخرت و فراخی معیشت و حسن خلق در دنیا». ( تفسیر العیاشی، ج 1 ،ص 98 ) در حقیقت، «رضوان خدا»، «بهشت در آخرت»، «فراخی معیشت» و «حسن خلق» مصادیق مفهوم «حسنة» هستند.
گاه می‏بینیم که در تفسیر یک آیه، احادیث متعددی با مفاد مختلف وارد شده که ظاهرا با هم تعارض دارند. به این معنا که پذیرش یکی به عنوان تفسیر آیه، مستلزم نفی بقیه است. در حالی که در نگاه ژرف دانسته می‏شود که روایات، بیان مصادیق مفاهیم عام قرآنی هستند. برای نمونه در تفسیر آیه «و تبتل إلیه تبتیلاً» (المزمل، 8) احادیث متعددی ذکر شده که هر کدام به گونه‏ای تبتّل را معنا می‏کند. در حدیثی امام موسی اظم علیه‏السلام فرمود: «تبتّل آن است که هنگام دعا کف دستها را بر گردانی: «التّبُتُّل أَن تُقلِّبَ کَفِّیّکَ فِی الدُّعاءِ اِذا دَعَوتَ».(نورالثقلین، ج 5، ص 449). در حدیث دیگر، امام صادق علیه‏السلام در تفسیر آیه می‏فرماید: «دعا کردن در حالی که با یک انگشت اشاره می‏کنی».(الکافی، ج 2، ص 48 ، ح 3 و ص 481، ح 5).برخی از مفسران معاصر در این زمینه نوشته‏اند: «میان احادیث وارد در تفسیر تبتّل تنافی نیست. زیرا روشن است که تنافی میان دو امر مُثبِت نیست، بلکه تنافی میان امر مُثبِت و نافی است. با این بیان، تنافی این روایات با مستفاد از عبارت قاموس ـ که تبتّل را به معنی انقطاع و اخلاص می‏داند ـ دفع می‏شود. بدین صورت که احادیث، بیانگر مصادیق اخلاص و انقطاع مذکور است».(مناهج البیان، جزء 29، ص 125).

3ـ3. بیان مراد

افزون بربیان مصادیق مفاهیم عام قرآنی، دربرخی احادیث تفسیری، به شرح وایضاح و بیان مراد عبارات وآیات قرآن پرداخته شده است.از امام جواد علیه‏السلام درباره معنای صمد پرسش شد.فرمود: «السَّیِّدُ المَصمودُ اِلَیهِ فِیالقَلیلِ والکَثیرِ».( الکافی، ج 1، ص 123).نمونه دیگر،احادیثی است که شیخ صدوق درتفسیر سوره توحید آورده است.(ر.ک.التوحید، ص 88، باب تفسیر سوره قل هو اللّه‏ احد).همچنین در روایات متعدد، مراد از «الصادقین» در آیه «اتقوا اللّه‏َ وَ کُونوا مَعَ الصّادِقینَ» (توبه،119) بیان گشته که عبارت از ائمه هدی علیهم‏السلام است.(ر.ک.الکافی، ج 1،ص 207 به بعد). درباره فرق «بیان مراد» با «بیان مصداق» باید گفت که لفظ «الصادقین» به تنهایی ممکن است مصادیق متعددی داشته باشد، اما در این دو آیه، تنها امامان معصوم علیهم‏السلام اراده شده‏اند.

4ـ3. رفع تعارض ظاهری آیات

گاه در نگاه نخست، میان برخی آیات تعارض و ناهمخوانی به چشم می‏خورد. با کمک برخی احادیث تفسیری می‏توان به رفع این تعارض پرداخت. برای مثال ممکن است تصور شود که میان آیه «فَانکِحوا ما طابَ لَکُم مَنَ النِّساءِ مَثنی و ثُلاثَ و رُباعَ فَإنْ خِفتُم أَلاّ تَعدِلوا فَواحِدَةً» (النساء، 3) و آیه «وَلَن تَستَطیعوا أَن تَعدِلوا بَینَ النِّساءِ وَلَو حَرَصتُم» (النساء، 129) تعارض وجود دارد. در حالی که از نظر روایات، منظور از عدالت در آیـه نخست، عدالت در هزینه و نفقه، امّا در دوّمی، عدالت در دوست داشتن و مودّت. (تفسیر العیاشی، ج 1، ص 207، ر.ک. مناهج البیان ، جزء 4 ، ص 185).

5ـ3 . تقیید مطلق

برخی احکام و گزاره‏هایِ مطلق قرآن، در احادیث تقیید شده است. به عنوان مثال ، حکم وصیت در آیه «فَإِن کانَ‏لَکُم وَلَدٌ فَلَهنَّ الثُّمنُ مِمّا تَرکتُم مِن بَعدِ وَصیّةٍ تُوصونَ بِها أَو دَینٍ» (نساء،12) به صورت مطلق آمده و ممکن است بر اساس آیه گفته شود که شخص می‏تواند درباره تمامی اموال خود وصیت کند. در حالی که اطلاق وصیت، بر اساس سنّت تقیید خورده و وصیت در باره ثلث اموال نافذ است.( ر.ک.الکافی، ج 7، ص 10 و11).

6ـ3. تخصیص عام

برخی عمومات قرآنی در احادیث تخصیص خورده است. برای نمونه در آیه «وَ لَکُم نِصفُ ما تَرکَ أَزواجُکُم» (نساء، 12)، عبارت «ازواجکم» افاده عام می‏کند و انواع زوج ـ اعم از نکاح دائم و منقطع ـ را شامل است.از آن رو که جمع و مضاف به معرفه است. عموم آیه به وسیله سنّت تخصیص خورده و توارث تنها در ازدواج دائم معتبر است. بر طبق روایت تهذیب الأحکام، عبداللّه‏ بن عمرو گوید: از امام صادق علیه‏السلام در باره متعه (ازدواج موقت) پرسیدم، حضرت فرمود:« از سوی خدا و رسولش برای تو حلال است. گفتم: حدّ آن چیست؟ فرمود: از جمله حدودش آن است که از او ارث نبری و او از تو ارث نبرد».(تهذیب الاحکام، ج 7، ص 265، ح 68).

7ـ3. تبیین مجمل

بسیاری از احکام، معارف اخلاقی و اعتقادی و قصص، در قرآن به صورت مجمل آمده که شرح و تبیین آنها در سنّت آمده است. در قرآن آمده «أَقیمُوا الصَّلاةَ و آتُوا الزَّکاةَ» (البقره، 43) امّا شرایط، چگونگی و جزئیات اقامه نماز و پرداخت زکات در سنّت آمده است. تفصیل داستانهای قرآن مانند: سرگذشت پیامبران، اصحاب کهف، پرندگان ضرت ابراهیم علیه‏السلام در احادیث آمده است. در قرآن آمده: «ولا یَغتَبْ بَعضُکُم بَعضا» (الحجرات، 12) این‏که تعریف غیبت جیست؟ شرایط حرمت آن کدام است؟ در چه مواردی غیبت کردن جایز است و... همه در سنّت آمده است.در قران کریم، بر وجود ولیّ مفترض الطاعة پس از حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله تأکید شده واوصاف وی بیان گشته است. وشخص ولی وامام را حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله معرفی کرده است.در حدیثی به نقل از جابر انصاری آمده است که آن گاه که خداوند آیه «یا ایها الّذینَ آمَنوا أَطیعُوا اللّه‏َ وأَطیُعوا الرَّسولَ و اُولی الأمرِ مِنکم» (نساء،59) را بر پیامبرش نازل کرد، گفتم: ای رسول خدا!خدا و رسولش را شناختیم .اولی الامر که خداوند، طاعت آنان را قرین طاعت تو ساخته ،چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: «ای جابر!آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمین پس از من هستند. نخستینشان علی بن ابی طالب و...». ( کمال الدین، ص 253؛ کفایة الاثر، ص 53؛ مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 242) و همین گونه جزئیات اسما وصفات الهی، معادشناسی و... .

8ـ3. بیان تأویل

در اینجا مراد از تأویل، معانی باطنی آیات است که از ظاهر آیات نمی‏توان بدان معانی دست یافت. بخشی از احادیث تفسیری شیعه ناظر به تأویل آیات قرآن است. در ذیل آیه «وَ إِذ اَخَذَ اللّه‏ُمیثاقَ النَّبیّینَ لَما آتیتُکم مِن کِتابٍ و حِکمةٍ ثمّ جاءَکم رَسولٌ مُصدّقٌ لِما مَعکُم لَتؤمِننَّ به و لَتنصُرُنَّه...» (آل‏عمران، 81 و 82) احادیثی وارد شده که بیانگر تأویل آیه هستند. از جمله امام صادق علیه‏السلام ـ بنا به نقل فیض بن أبی شیبه ـ پس از تلاوت آیه فرمود: «به رسول خدا ایمان می‏آورید و امیرالمؤمنین علیه‏السلام را یاری می‏کنید. گفتم: و امیرالمؤمنین را یاری می‏کنید؟ فرمود: بله، از آدم به بعد. و خداوند هیچ نبیّ یا رسولی مبعوث نمی‏کند، مگر آن که به دنیا بر می‏گردد تا پیشاپیش امیرالمؤمنین علیه‏السلام مبارزه کند». ( تفسیر العیاشی، ج 1 ،ص 181؛ کنزالفوائد، ج 1 ،ص 54 و 55؛ مختصر بصائرالدرجات، ص 32).
نویسنده تفسیر مناهج البیان درباره این روایات نوشته‏اند:«این احادیث، از باب تأویل و باطن است نه از باب تفسیر. و هر یک از تفسیر و تأویل در جایگاه خود حق است و پیداست که این دو، جایگاه واحد ندارند... پس اثبات یک شیئی در ظاهر قرآن با ثبوت شیئی دیگر در تأویل و بطون قرآن، منافات ندارد. و اگر دلیل موثقی بر تأویل و باطن باشد، آن را اخذ می‏کنیم، همچنان که ظاهر را اخذ می‏کنیم».( مناهج البیان، جزء 3، ص 290).
در حدیث زیر تصریح شده که موضوعِ یاری امیر مؤمنان علیه‏السلام تأویل آیه است:
سلام بن مستنیر از امام صادق علیه‏السلام نقل می‏کند که فرمودند: «مخالفان، عنوانی برای خود گذاشته‏اند که خداوند، تنها علی بن ابی طالب علیه‏السلام را بدان نامیده است و تأویل آن نیامده است. گفتم: تأویل آن کی می‏آید؟ فرمود: هر گاه بیاید، خداوند در پیشگاه او (امام علی علیه‏السلام ) پیامبران و مؤمنان را گرد هم می‏آورد تا او را یاری کنند. و این سخن خداست: «و إذ أخذ اللّه‏ میثاق النّبیین...». در آن روز پرچم رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به علی بن ابی طالب داده می‏شود و او پیشوای تمامی مردم خواهد بود. کلیه انسانها در زیر پرچم او خواهند بود و او پیشوای آنها خواهد بود. این تأویل آیه است».( تفسیر العیاشی، ج 1، ص 181).

9ـ3. تفسیر آیات متشابه

ظواهر آیات متشابه مورد نظر نیست و این قبیل آیات، پس از ورود بیان از خارج، در معانی تأویلی ظهور می‏یابند.( ر.ک.نگاهی به علوم قرآنی: ص 125). با استفاده از احادیث وارد در تفسیر آیات متشابه، می‏توان به مدلول آنها دست یافت. برای مثال در تفسیر آیه «وُجوهٌ یَومئذ ناضِرةٌ * إلی ربّها ناظِرةٌ» (قیامت، 22 و 23) امام رضا علیه‏السلام می‏فرمایند: «یعنی چهره‏ها نورانی است و به ثواب پروردگارش نظر می‏کند».(التوحید، ص 116 ح 19) و نیز امیر مؤمنان علیه‏السلام در حدیثی فرموده‏اند: «...این سخن خداست: إلی ربّها ناظرة» مراد از نظر به خدا، نگریستن به ثواب خداوند تبارک و تعالی است».(التوحید، ص 262).

10ـ3. تفسیر موضوعی

در برخی از احادیث تفسیری، با کنار هم قرار دادن آیات پیرامون یک موضوع، به تبیین ابعاد و جوانب آن موضوع قرآنی پرداخته شده است. برای مثال امام صادق علیه‏السلام باره وجوه کفر فرمود: «کفر در کتاب خدا بر پنج وجه است: یک وجه، کفر انکار است و انکار خود بر دو گونه است، و کفر با ترک کردن آن چه خداوند امر کرده، و کفر برائت ،و کفر نعمتها».(الکافی، ج 2، ص 389) در ادامه حدیث ،حضرت با استشهاد به آیات قرآنی به توضیح اقسام کفر پرداخته‏اند.

11ـ3. استخراج مفاهیم دینی از آیات

در پاره‏ای احادیث، برخی مفاهیم دینی با استناد به آیات تعریف شده است. به عنوان نمونه، امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: «تمام زهد میان دو جمله قرآن است. خدای تعالی می‏فرماید: «لکَیلا تَأسَوْا عَلی ما فاتَکُم ولا تَفرَحوا بِما آتاکُم» (حدید، 23) هر که بر گذشته تأسف نخورْد و از آینده شادمان نگشت، دو سوی زهد را برگرفته است».(نهج البلاغه، حکمت439). در حدیث دیگری آمده است که امام سجاد7 فرمود: «زهد ده جزء است: بالاترین درجه زهد، پایین‏ترین درجه ورع است... بدان که زهد در آیه‏ای از کتاب خداست: لکیلا تأسوا...».(الکافی، ج 2، ص 128، ح 4.)

12ـ3. تفسیر واژگانی

برخی از احادیث تفسیری، ناظر به تفسیر واژگانی عبارات قرآنی است. نمونه این نوع احادیث، حدیثی است که در آن امام باقر علیه‏السلام معنای واژه «سبح» را در آیه «إنّ لکَ فی النهارِ سَبحا طَویلاً» (مزمل، 7) بیان می‏فرماید: «منظور آن است که برای خواب و نیازت فراغت طولانی داری». (تفسیر القمی، ج 2، ص 392.)
در حقیقت، در حدیث یاد شده، معنای لغوی « سَبْح» ـ که همان فراغت است ـ بیان شده است.( ر.ک.الصحاح، ج 1، ص 372؛ لسان العرب، ج 2، ص 470).

13ـ3. ظهورگیری

نقش احادیث در مقام ظهورگیری از آیات، قابل ملاحظه است. گاه مفاد یک حدیث، مؤیّدی برای ظهوری از آیه در میان ظهورات دیگر است. برای نمونه درباره تعبیر «عظام» در آیه «أَو کالّذی مرَّ عَلی قَریةٍ...وَانظُر اِلی حِمارکَ وَلنجعلکَ آیةً لِلناسِ وَانظُر إلَی العِظامِ کَیفَ نُنشزُها ثمّ نَکسوها لَحما...» (البقره، 259) دو دیدگاه مطرح است : برخی مراد از عظام را استخوانهای حمار وبرخی استخوانهای فرد مبعوث دانسته‏اند.(مجمع البیان، ج 2، ص 174)
از برخی احادیث استفاده می‏شود که منظور، استخوانهای فرد مبعوث است. بر پایه نقل عیاشی، امام صادق علیه‏السلام فرمود: «... اولین عضوی از او که خداوند آفرید، چشمان او بود، به صورت پوسته نازک تخم‏مرغ. سپس به او گفته شد: «چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز درنگ کردم» سپس چون دید که خورشید غروب نکرده گفت: «یا بخشی از روز» خدا گفت: «بلکه صد سال درنگ کردی پس بنگر به غذایت و نوشیدنی‏ات که تباه نشده است....»پس شروع کرد به نگریستن به استخوانهایش که چگونه برخی به برخی دیگر پیوند می‏خورد و می‏دید که چگونه خون در رگهایش به جریان می‏افتد. پس چون سر پا ایستاد گفت: «می‏دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست».(تفسیر عیاشی، ج 1، ص 140).

14ـ3. تفسیر قرآن به قرآن

در برخی احادیث تفسیری با استناد به آیاتی، معنا و مراد آیه دیگر بیان شده است. از آنجا که نگاه متقابل آیات و نسبت تفسیری آنها با یکدیگر، غالبا برای ما پوشیده است، نمی‏توانیم بگوئیم که مثلاً مراد از ظلم در آیه «انّ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم» (انعام، 82) شرکی است که در آیه «یا بنیّ لا تشرک باللّه‏ انّ الشرک لظلم عظیم» (لقمان، 13) مطرح شده است. دلیل این پوشیدگی، آن است که ظلم مصادیق متعددی دارد و تعیین یک مصداق از آن، نیازمند دلیلی است که در خود آیات وجود ندارد.از سوی دیگر شرک نیز جلوه های گوناگون دارد.
از آنجا که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و وارثان علوم ایشان ـ امامان معصوم علیهم‏السلام ـ به تمامی جوانب قرآن احاطه کامل دارند، می‏توانند چنین تفسیری ارائه دهند. همچنان که در باره آیات یاد شده چنین تفسیری از سوی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وارد شده است.(مجمع البیان، ج 4، ص 327)

15ـ3. تعیین ناسخ و منسوخ

در بخش نخست گفته شد که قرآن دارای ناسخ و منسوخ است. شناخت ناسخ و منسوخ نیازمند علم به زمان نزول آیات است. زیرا برای تحقق نسخ ،تقدم نزول آیه منسوخ ضروری است. این موضوع از متن قرآن بر نمی‏آید و تنها راه شناخت آن، مراجعه به تاریخ نزول و احادیث تفسیری است.
برای مثال، بر اساس احادیث، آیه «فاعفوا و اصفحوا حتّی یأتی اللّه‏ بأمره إنّ اللّه‏ علی کلِّ شیئی قدیر» (البقره، 109) معروف به آیه عفو، با آیه «قاتلوا الّذین لا یؤمنون باللّه‏ ولا بالیوم‏الآخر» (التوبة، ) که به آیه سیف موسوم شده، نسخ گردیده است.(ر .ک . مناهج البیان، جزء 1، ص 308-312)



1 - دراین مورد به آیه «وَامسَحوا برؤوسِکم وَ أرجلکم اِلَی الکَعبینِ» (مائده، 6) اشارت رفته است.
2.برای مطالعه بیشتر ر.ک. فرائد الأصول ، بحث حجیت ظواهر قرآن.
امور مورد نیاز مردم را فرو نگذاشت مگر آن که برای مردم تبیین کرد.تاحدّی که هیچ بنده‏ای نتواند بگوید «کاش در قران در این مورد سخنی بود»، مگر آنکه خداوند در آن مورد، آیه‏ای فرو فرستاده باشد.
1. الکشاف، ج 1، ص 347؛ تاریخ دمشق ، ج 42 ، ص 357 ، ش 8950 ؛ البدایة والنهایة ، ج 7، ص 358؛ معرفة علوم الحدیث ، ص 102 ، ح 25 ؛ شواهد التنزیل ، ج 1 ، ص 226 ، ح 233؛ الدر المنثور ، ج 3 ، ص 105؛ الخصال ، ص 580 ، ح 1 ؛ الیقین ، ص 348 ، ح 127؛ الشافی فی الإمامة ، ج 2 ، ص 217 ؛ الاقتصاد ، ص 198.

علی نقی خدایاری
-دانشجوی دوره دکتری دانشگاه امام صادق علیه‏السلام ،رشته علوم قران وحدیث

 

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام