اشاره: ‏

پاسداشت نيکان و ماندگار ساختن ياد و سيرت بزرگمردان، جايگاه ويژه اي در اديان توحيدي دارد. کتابهاي آسماني، آکنده از سرگذشت و خاطره پيامبران و فرستادگان خداوند است؛ سفيراني که در طول تاريخ بشريت، پا به پاي انسانها حرکت کرده و پيام خداوند را به فرزندان آدم رسانده اند. خداوند کريم، همواره از مجاهدتها و مقاومتهاي پيامبران ياد مي کند و بزرگيهاي آنان را مي ستايد و ياد آنان را بر زبان مؤمنان، تازه مي دارد. ملتهاي پاک سرشت، کساني را که براي جامعه بشري خدمت کرده و کاروان انساني را گامي به پيش برده اند، بزرگ مي دارند و جايگاه والايي براي آنان در نظر مي گيرند و براي بهره وري بيشتر از ميراث پيشينيان و پيوند نسل امروز با نسل ديروز، يادشان را گرامي مي دارند و نامشان را ماندگار مي سازند، تا افزون بر ابراز حق شناسي، ميراث علمي و فرهنگي آنان از گزندها در امان بماند و براي نسلهاي فردا، مايه هاي تشويق و پرورش اراده ملي و مذهبي را به وديعت نهد. ملتي سرفراز مي شود و راه سعادت و کمال را مي پويد که گذشته خود را، بزرگان خود را، افتخار آفرينان خود را بر تارک جامعه خود قرار دهد و از گذشته خود عبرت بگيرد و پيروزيها و شکستها را دقيق مطالعه کند و بزرگان اهل انديشه و ابتکار خود را بسان مشعلي فراراه حال و آينده خويش قرار دهد. بسيارند آنان که بر امت اسلامي حق دارند و هر يک به سهم خود خشتي بر اين بنياد نهاده و کاروان امت را تا بدين منزل رهبري کرده و به آن شکوه و عظمت بخشيده و با دسيسه ها در افتاده اند. دراين ميان، نقش امام خميني (ره) بسيار برجسته و رخشان و روح افزاست و بايستگي ماندگار ساختن آن بزرگمرد براي ادامه رسالت و شفاف شدن نشانه هاي راهش بسي حياتي است. اينک درآغاز بيست وسومين سالروز رحلت ملکوتي آن اما م عارف، فقيه، فيلسوف و مجتهد حکيم، مروري بر برخي انديشه هاي والا و گرانسنگ و ماندگار ايشان خواهيم داشت؛

1- نگاهي به جايگاه مردم در انديشه امام خميني (ره): ‏

يکي از دستاوردهاي بزرگ قيام حضرت امام خميني (ره) که در واقع پيروزي نهضت اسلامي و تحکيم ارکان نظام را به دنبال داشت، جذب اقشار مختلف مردم بود که با اعتقادي کامل و ايماني خالص وارد مبارزات انقلابي شدند و با هدايت خداوند بزرگ و راهبري حضرت
امام (ره)، دست استعمار و دخالتهاي بيگانگان در امور داخلي کشور را از بين بردند. مردمداري حضرت امام (ره) سبب شد تا در اولين مرحله شروع انقلاب به آگاه سازي مردم بپردازند و موجي از مخالفتها و مبارزات اجتماعي را عليه دشمنان ايران اسلامي به راه بيندازند. اين راهبرد امام امت آنچنان به ثمر نشست که تداوم انقلاب و نظام ديني را هم تضمين کرد. بايد در نظر داشت حکومتداري و شيوه هايي که امام راحل (ره) براي ارج نهادن به حضور و نقش مردم در عرصه هاي سياسي واجتماعي به کار بردند دقيقاً در قالب مفاهيم و موازين اسلامي و ديني بوده است. بايد بر اين نکته تأکيد نمود که در حاکميت ديني، آنچه در رأس همه امور قرار مي گيرد ايجاد تفاهم بين دولت و ملت است، يعني نه دولت، خود را از مردم جدا بداند و نه مردم اين گونه باشند و همه اين حدود و وظايف نيز از سوي شرع مقدس تعيين شده است. امير مؤمنان حضرت علي (ع) فرمود: «عليکم بالاحسان الي العباد والعدل في البلاد تأمنوا عند قيام الاشهاد.» (بر شما باد احسان و خدمت به مردم و پياده کردن عدالت در شهرها، تا در روز قيامت راحت باشيد.)
آموزه هاي ديني ما به واسطه اينکه همه
جانبه نگر هستند شاخصه اي را براي يک نظام قرار داده اند که در سايه آن سعادت، عزت و افتخار، رفاه و آزادي برآورده مي شود و رضايت عمومي ايجاد مي گردد. امام خميني (ره) عاشق مردم بود و هميشه به فکر سعادت مردم بود. رهبر فقيد انقلاب اسلامي، آنچه را که سبب جدايي دولت و ملت است به طور مکرر معرفي مي کردند که از آن جمله است؛ حب جاه و مال از سوي دولتمردان که يک آفت بزرگ براي استحکام رابطه عاطفي مردم و دولت محسوب مي شود. در انديشه حضرت
امام (ره)، شيوه هاي پست عوام فريب غربي نسبت به جلب افکار عمومي، هرگز جايگاهي نداشت، بلکه آنچه تعيين کننده بود حضور آگاهانه و عقيده راسخ انسانهاي مؤمن اعم از زن و مرد و پير و جوان در سرنوشت کشور بود.

2- حکومت اسلامي در انديشه

امام خميني (ره)‏:
يکي از مهم ترين آثار امام خميني (ره) که انديشه سياسي ايشان و نظريه ولايت فقيه به صورت مبسوط در آن مطرح شده، کتاب ولايت فقيه يا حکومت اسلامي است. اين کتاب، مجموعه سيزده جلسه درس است که امام خميني (ره) در فاصله 13 ذي قعده 1389 هـ. ق تا 2 ذي الحجه 1389 ( 1/11/1348 تا 20/11/1348 هـ. ش) ايراد نموده است. ‏در مقدمه کتاب مباحثي چون ضرورت و بداهت ولايت فقيه، نقش استعمار در معرفي نادرست اسلام، خودباختگي افراد جامعه در برابر پيشرفتهاي مادي غرب و ضرورت تشکيل حکومت به عنوان جزء اساسي ولايت مطرح شده است. در اين قسمت، امام خميني (ره) وجود ولايت فقيه را امري بديهي و ضروري دانسته و مي‌ نويسد: «ولايت فقيه از موضوعاتي است که تصور آنها موجب تصديق مي ‏شود و چندان به برهان احتياج ندارند. به اين معني که هرکس عقايد و احکام اسلام را، حتي اجمالاً، دريافته باشد، چون به ولايت فقيه برسد و آن را به تصور آورد، بي‌ درنگ تصديق خواهد کرد و آن را ضروري و بديهي خواهد شناخت... » ‏
ايجاد حکومت اسلامي، آرمان ملت مسلمان ايران در طول تاريخ بوده است و در قرن اخير، اقدامات مؤثري ازسوي مردم جهت دستيابي به اين آرمان ديرينه صورت گرفت. سقوط رژيم دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهي در ايران توسط مردم مسلمان، که به انگيزه برپايي حکومت اسلامي صورت گرفت‏، خود بهترين دليل بر آگاهي و پذيرش مردم و استقبال آنان از نظام ولايت فقيه بود. با پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل نظام اسلامي بر مبناي ولايت فقيه، تئوري حکومت اسلامي آن گونه که امام خميني (ره) ارائه نموده بود، عينيت ‏يافت. در جمهوري اسلامي و به ميمنت انقلاب اسلامي که بر پايه سه رکن رهبري فقيه عادل زمان و حضور گسترده ملت مسلمان و با تکيه بر مکتب اسلام به پيروزي رسيد، نظريه ولايت فقيه در چارچوب نظام جمهوري اسلامي و با تصويب قانون اساسي شکل گرفت و واقعيت پيدا کرد. حکومت ولايت فقيه، حکومت قوانين الهي بر همه مردم است.

3- اصلاح جامعه و فرهنگ از ديدگاه

امام خميني (ره): ‏
از نگاه امام خميني (ره) بايد اصلاح يک جامعه را از اصلاح فرهنگي آن جامعه آغاز کرد. انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام نيز در پي تجديد حيات معنوي و فرهنگي انسان و جامعه بوده و هست. اين شيوه اصلاح فرهنگي امام، الگويي از تحول فرهنگي در پرتو تعهد فرهنگي را به جهان امروز عرضه نمود. از ديدگاه امام
خميني (ره) فرهنگ، اساس سعادت يا شقاوت يک ملت است و رستگاري هر جامعه از راه اصلاح و احياي فرهنگي امکان پذير است. از نگاه امام، فرهنگ داراي دو ساحت اصلي است؛ نخست بُعد فردي فرهنگ که با انسان و سعادت او ارتباط دارد و ديگري بُعد اجتماعي فرهنگ که در عرصه حيات اجتماعي انسان ها حضور دارد.
به هر روي با اين نگاه، فرهنگ موضوعي است ويژه انسان و ارتباطي وثيق با هدايت و تربيت او دارد. از نگاه ايشان، فرهنگ سازنده و پيشرو در حوزه هاي فردي و اجتماعي سبب هدايت انسان ها و جامعه و تربيت الهي هردو خواهد شد. ايشان با توجه به هردو بُعد فردي و اجتماعي فرهنگ، تأثيراتي عميق بر هر دو ساحت فرهنگ اسلامي - ايراني گذاشته اند، به گونه اي که الگوي تحول فرهنگي ايران پس از انقلاب اسلامي مي تواند به تنهايي موضوع تحقيقي جامع و فراگير باشد. ايشان در بُعد فردي مسائل فرهنگي سال ها به خودسازي و تربيت خويش و ديگران پرداختند و در قالب سلوک اخلاقي و عرفان عملي اسلام نمونه اي از انسان تربيت يافته الهي را به جهان امروز معرفي نمودند.
جوانان بسياري نيز در اين نظام تربيتي که امام احياگر آن بود، رشد يافتند و سير الي الله خويش را با مراد خود پيمودند و به عناصر اصلي انقلاب اسلامي تبديل شدند. در ابعاد اجتماعي نيز تئوري اصلاح فرهنگي امام در قالب انقلاب اسلامي معرفي و تبيين شده است.
از نگاه امام، فرهنگ مطلوب يک جامعه بايد حاوي چند ويژگي زير باشد؛داراي يک نظام تربيتي براي رشد و تعالي انسان باشد ـ فعال، پيش رو و روزآمد باشد و هيچ گاه دچار تحجر، انفعال و غرب زدگي نشود ـ با محوريت فرهنگ خودي تأمين کننده استقلال فرهنگي باشد.

4- نگرش عرفاني امام خميني (ره) به مسئله مهدويت:‏

از ديد عرفاني، امام خميني (ره)، حضرت
صاحب‌ الزمان (عج) را انسان کامل، صاحب ولايت مطلقه الهي و ختم ولايت، حجت حق و خليفه خداوند بر روي زمين مي ‌داند که از همان نور واحد محمدي (ص) آفريده شده و بر اساس اراده خدا صاحب کمالات فراوان، بويژه قدرت تصرف و تدبير در امور جهان و انسانها مي ‌باشد. از ديد سياسي و نيز ديني، حضرت صاحب الامر (عج) به واسطه مقامات ديني خود، داراي وظيفه تداوم رسالت
انبياء (ع)، تشکيل حکومت جهاني براي اجراي عدالت جهاني و ريشه ‌کني ظلم و به حاکميت رساندن مستضعفين در روي جهان مي‌باشد، که اين امر اهميت سياسي عدالت ‌گستري و تحقق حاکميت عدل واقعي را نشان مي‌ دهد. امام خميني (ره) در جنبه سياسي، ضمن اينکه خود را يک منتظر و پيرو واقعي حضرت صاحب الزمان (عج) مي‌ داند، با تلقي منحرفانه در باره انتظار، به شدت مخالفت مي ‌کند. عمده اين تلقي ‌هاي انحرافي، مخالف مبارزه با ظلم و ستم در زمان غيبت و سکوت و حتي کمک به گسترش ظلم هستند و براي اين فکر، مستندات هم ارائه مي‌ دهند! امام خميني (ره) ضمن اثبات بطلان آنها، تلاش براي تشکيل حکومت در زمان غيبت را ضروري عقل و حتي شرع اسلام
مي ‌داند، زيرا اين مسئله ضامن اجراي احکام شريعت مي‌ باشد و نيز تأکيد دارد که حفظ وجود افراد و هويت جهادي مسلمين يعني دفاع نيز تنها با تشکيل حکومت ميسر مي ‌شود که اين، هم سيره پيامبر و ديگر ائمه عليهم السلام بوده و هم مورد تأييد حضرت صاحب الامر (عج) است که معناي واقعي انتظار نيز همين است. نگرش امام خميني (ره) به مهدويت در ابعاد گوناگون آن، با رويکرد ديني، سياسي و عرفاني ايشان ارتباط مستقيم دارد. يعني مسئله مهدويت صرفاً يک موضوع تاريخي يا سياسي نيست، بلکه ريشه در باورهاي ديني امام خميني (ره) دارد که اين باورها ريشه در اصول اساسي نبوت و بالأخص امامت و تداوم آن تا آخرالزمان دارد. به بيان ديگر ضرورت اکمال دين و اتمام نعمت و ويژگي جامعيت دين اسلام و تداوم امامت، ارتباط با زنده و حاضر بودن حضرت مهدي (عج) تا ظهور آن حضرت در زمان معين شده از سوي خدا دارد که يکي از مهمترين اهداف اين امر، تحقق حاکميت الهي و بسط عدالت واقعي در روي زمين است. از اين رو نگرش امام خميني (ره) به مهدويت با انديشه‌ هاي عرفاني و سياسي شيعه در باره امامان ارتباط مستقيم پيدا مي ‌کند. زيرا در اين انديشه، امام
معصوم (ع) به عنوان انسان کامل و حجت حق بر روي زمين و صاحب ولايت تامه بر جهانيان است و نيز تنها اوست که مي‌ تواند با تشکيل حکومت عدل الهي، عدالت را اجرا کرده، حق مظلومان را از ظالمان ستانده و زمينه اجراي احکام و حدود الهي را فراهم نمايد.

5- انديشه سيا سي حضرت امام خميني (ره):

سخن در باره انديشه سياسي حضرت امام (ره) بسيار مشکل يا غير ممکن است و هيچ گاه
نمي ‌توان به صورت گسترده و کامل در باره تفکرات سياسي ايشان اظهار نظر کرد؛ چرا که زمينه فعاليت ‌ها و مبارزات وي محدود به دايره‌ اي خاص نبود و بر اساس انديشه هاي اسلامي به سرتاسر جهان گسترش يافت. او در ژرفاي فلسفه عرفاني اش در گسترده ‌ترين آفاق به سوي خدا حرکت مي‌ کرد و با شناخت اسلامي از مسئله استضعاف و استکبار، دردهاي مستضعفان را در امتيازهاي مستکبران مي ديد.
وي براي انسان رنج کشيده - با هر گرايشي - اندوهگين مي‌شد؛ ولي اين احساس اندوه تنها عواطف صرف نبود. بلکه همواره براي محو اين دردها فعاليت کرد.او اسلام را در وجدان مسلمانان در سطح رهبري و مردم به عنوان مسئله ‌اي مطرح ساخت که در هر زمينه‌ اي خلأهاي فکري انسان را به انديشه اسلامي فرا‌خوانده و روحيه عاطفي انسان را با ژرفاي روحي عاطفه در اسلام پيوند زده و بشريت را با قوانيني فعال به حرکت درمي آورد. انديشه در اسلام - همان طور که معاني روحي را به سوي ارزش‌ هاي انساني در زندگي سوق
مي دهد- به سياست نيز توجه دارد.

6- ارزشها از منظر امام خميني (ره):‏

سعادت و عظمت، همين طور ذلت و انحطاط
ملت‏ ها تا حدود زيادي به ذهنيات و تصوراتي بستگي دارد که به طور آگاه و ناآگاه در ضمير افراد هر ملت نقش گرفته است. مللي که خود را بر سرنوشت خويش حاکم مي‏شناسند و قادر مي ‏دانند که بر دنياي اطراف خويش تأثير بگذارند و آن را به ميل خويش تغيير دهند معمولاً بر مشکلات فائق
مي‏ آيند و موجبات رفاه و آسايش و پيشرفت خود را فراهم مي ‏سازند. به عکس، مللي که خود را بازيچه ضعيف و زبون تقدير دانسته، عوامل خارج وجود جمعي انسانها را دليل و علت شرايط خاص زندگي خويش مي‏ شناسند، لاجرم دستخوش تزلزل،
بي هدفي و عدم تحرک بوده و در شرايط نامساعد به قعر پستي و مذلت فرو مي‏ افتند و با مسائل
بي شمار اجتماعي مثل فقر، جهل، بيماري، فساد و گسستگي روابط اجتماعي روبه‌رو مي‏ شوند. به همين ترتيب بررسي ارزشها يعني ضوابط انتخاب و قضاوت راجع به پديده ‏هاي مختلف حيات اجتماعي
مي ‏تواند به شناخت صحيح‏ تر روابط علّي در ساحت اجتماعي و فرهنگي کمک کند و علل موفقيت يا شکست ملت‏ ها را در تأمين آرمانهاي علّي و شخصي مشخص سازد. توجه و تأکيد نسبت به ارزشها، که در روان آگاه و ناخودآگاه افراد هر ملت قرار مي‏ گيرد، مسائل ديگري را نيز مطرح مي ‏کند. بررسي دوام نسبي ارزشها در طول زمان نشان
مي ‏دهد که هر ملت تا چه حد و اندازه تابع تجربيات تاريخي ـ فرهنگي خود بوده‏ و درس هايي که از اين تجربيات آموخته است.
به علاوه معلوم مي ‏شود که تغيير و تحول اجتماعي، براي آنکه دوام يابد و ريشه بدواند، بايد به زبان ارزشهاي مورد قبول جامعه ترجمه شود و مورد حمايت کل نظام فرهنگي قرار گيرد.
بر همين اساس است که حضرت امام (ره) ارزشها را به ارزش‏ هاي الهي و شيطاني (مادي) طبقه ‏بندي مي ‏نمايد و معتقد است که مبناي ارزش ها در زمان طاغوت بر اساس ارزش هاي مادي بودند ولي ارزش هاي انقلاب اسلامي، بر اساس ارزش هاي الهي مي‏ باشد و اگر ارزش ها بر اساس امور مادي استوار باشد، عيب بزرگ اين ارزش‏ ها اين است که مبدأ ارزش از خود ارزش بالاتر خواهد بود. از نظر حضرت امام (ره) آنچه مبناست، ارزش هاي الهي است که راه به سوي انبياء و ائمه عليهم السلام دارد و ايشان؛ ايمان، تقوا، علم و مکارم اخلاق و همين طور هر آنچه را که منشأ آن، نشأت گرفته از وحي و خداوند باشد، از اصول ارزشي اسلام
مي‏ داند. از طرفي، حضرت امام (ره) معتقد است که حفظ ارزش ها مشکل است و بدون تحمل

سختي ها، احيا و حفظ ارزش‏ هاي اسلامي

غير ممکن است و بايد به راه هاي ذيل براي حفظ ارزش‏ ها تمسک جست. اين راهها عبارتند از؛
امر به معروف و نهي از منکر که به صورت نظارت همگاني عمل مي ‏کند - تمسک به روحانيت؛ که مقصود حضرت امام (ره) از روحانيت، علماي پاک و متعهد و مبارز است - دوري جستن از تجمل گرايي و رفاه طلبي - ساده زيستي - بازگشت به خويشتن و همين طور دوري جستن از هواي نفس.

سخن آخر: ‏

شا يان ذکر است که مقام معظم رهبري، گفتمان دهه چهارم انقلاب را گفتمان پيشرفت و عدالت نام نهاده است و اين يعني درک و شناخت عميق و پايبندي به آرمان اصلي امام (ره) از يک طرف، و اشراف و احاطه بر وضعيت کشور در ابعاد مختلف آن از طرف ديگر. اکنون هر کس، هر جا که هست، اگر دلداده امام خميني (ره) است و اگر خود را مريد آن پير فرزانه مي داند، بايد در جهت اثبات کارآمدي نظام تلاش کند.
آرامش و ثبات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و رواني، نظام توليد اقتصادي پيشرفته و ساختار اداري پر تحرک و عاري از فساد و رانت، کاهش بيکاري، مهار تورم، رفاه اقتصادي،عدالت اجتماعي و کاهش شکاف طبقاتي، شهرها و روستاهاي توسعه يافته، نظام اجتماعي با همبستگي بالا، ساختار سياسي توسعه يافته و اخلاق مدار و در کل، توسعه
همه جانبه متوازن و مطرح ايران به عنوان الگوي يک کشور پيشرفته مسلمان با نظام ديني کارآمد يعني تحقق آرمان اصلي حضرت امام (ره). هر کس در اين راه قدم بردارد، در خط امام (ره) قرار دارد و هر کس در اين مسير دچار قصور و تقصير شود، از راه امام (ره) دور مي شود.

اسدالله افشار‏


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام