ديدن خداوند با چهرههاي متفاوت !
وهابيها در « مسألة رؤيت خدا » ، به حدّي راه افراط را پيش گرفتهاند که بهت و حيرت هر انسان عاقلي را متوجه خود ميکند .
ابن تيميّه معتقد است خداوند متعال در روز قيامت ، با قيافة مبدّل پيش مردم ميآيد و خود را معرفي ميکند و ميگويد : من خداي شما هستم ولي مردم در جواب ميگويند : ما تو را نميشناسيم و از تو به خدا پناه ميبريم ! اگر خداي ما بيايد ، ما او را ميشناسيم . سپس خداوند با قيافة اصلي خودش پيش آنها ميآيد و خود را معرفي ميکند . آنها ميگويند : بله ، تو خداي ما هستي و سپس به دنبال خدا ، به سوي بهشت روانه ميگردند1 ! !
نقد :
آيا اين سخن وهابيها ، براي هر مسلماني که اندک آشنايي با آموزه هاي اسلامي داشته باشد ، قابل قبول و تحمل است ؟
آيا وهابيها با اين سخن که لازمهاش متّهم نمودن خداوند به کاري است که حتي از يک انسان معقول و موجّه هم سر نميزند ، در حقيقت بازي گرفتن خدا نيست ؟ ! !
خداوند به چه منظوري اين کار را انجام ميدهد ؟ آيا ميخواهد در برابر بندگانش فيلم بازي کند و خودش را مضحکة آنان قرار دهد ! ؟
سؤال ديگر اين كه براي بار دوم که خداوند با چهرة اصلي ظاهر ميشود ، چه مشخصات خدايي در او وجود دارد که مردم او را به عنوان خدا ميشناسند ؟
آيا مردم او را قبلاً در دنيا ديدهاند که در قيامت او را با چهرة اصلياش ميشناسند ! اگر ديدهاند ، چگونه و درکجا ديدهاند ؟
شايد صريحترين آيهاي كه در قرآن كريم ، بر نفي امكان رؤيت خدا دلالت دارد ، اين آية شريفه است كه ميفرمايد :
( لا تُدْرِكُهُ الأَبْصارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصارَ وَهُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ ) ( 2 ) ؛ « چشمها او را نميبينند ولي او همة چشمها را ميبيند و او بخشنده ( انواع نعمتها ، و باخبر از دقايق موجودات ، ) و آگاه ( از همه ) چيز است » .
اين آيه ، به طور صريح بيان ميكند كه خداوند ، همة چشمها را ميبيند و بر آنها احاطة علمي دارد ، در حالي كه چشمها به ديدن او نايل نميشوند .
ظاهراً مقصود از اين كه چشمها خدا را نميبينند ، نديدن به وسيلة چشم است كه به نفي رؤيت حسّي بازميگردد و شايد جمع بودن « ابصار ؛ چشمها » ، به اين مطلب اشاره داردكه با وجود تنوّع چشمها ، هيچ چشمي به رؤيت خداوند دست نمييابد .
آية ديگري كه صريحاً امكان رؤيت حسّي خداوند را نفي ميكند ، در سورة اعراف است كه ميفرمايد :
( وَلَمَّا جاءَ مُوسي لِمِيقاتِنا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي ) ( 3 ) ؛ و چون موسي به ميعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت ، عرض كرد : « پروردگارا ، خود را به من بنماي تا بر تو بنگرم . » فرمود : « هرگز مرا نخواهي ديد . »
با توجه به آيات ديگر قرآن ، روشن ميشود حضرت موسي (عليه السلام) با درخواست خود ، در واقع تقاضاي گروهي از جاهلان بني اسرائيل را مطرح كرده است و خداوند در پاسخ او با تأكيد فراوان اعلام ميكند : « هرگز مرا نخواهي ديد . »
اين گونه آيات كه دلالت صريحي بر نفي رؤيت دارند ، در حكم محكماتي است كه بايد آيات متشابهي را كه ممكن است در نگاه اوّل مفيد امكان رؤيت باشند ، در ساية آنها معنا كرد .
1 . بغية المرتاد ، ص453 ؛ مجمو ع الفتاوي ، ج 6 ، ص492 و حادي الارواح ، ج1 ، ص207 .
2 . انعام : 106
3 . اعراف : 143
برچسب ها:
وهابیت ،فرقه ضاله وهابی ،دیدن خداوند ،خدا با چهرهای متفاوت وهابیت
نظر خود را اضافه کنید.