رشد استقلال و اعتماد به نفس در سنين كودكي بويژه در سه، چهار سالگي از اهميت بسيار برخوردار است؛ استقلال وقتي در كودك رشد ميكند كه او در انجام دادن آنچه در توان دارد، آزاد باشد. اگر بزرگسالان از كودك بخواهند بيش از تواناييهاي خود بكوشد يا اجازه تجربه و فعاليت و آموختن طبيعي را به كودك ندهند، كودك هرگز اعتماد لازم را به دست نخواهد آورد و به تواناييهاي خود شك خواهد كرد.
كودكان 6 ـ 5 ساله نيز در مرحلهاي قرار دارند كه از ابداع و ابتكار لذت ميبرند، كودكان در اين سن انرژي بسياري دارند كه به آنها اجازه ميدهد شكست را بزودي فراموش كنند يا از آن عبرت گرفته، جهتگيري صحيحتري نسبت به آنچه خواهان انجام دادن آن هستند، داشته باشند.
علاوه بر اينها كودكان در اين سنين علاقهمند به طرحريزي و مسووليتپذيري و انجام دادن فعاليتهاي اجتماعي هستند؛ كودك در هيچ دورهاي اينچنين آماده يادگيري سريع و پذيرفتن فعالانه مسووليت نيست، كودك علاقهمند است و ميتواند با همكاري كودكان ديگر و توجه بزرگسالان به ساختن چيزهايي بپردازد يا براي ساختن يا طرحريزي به كودكان ديگر بپيوندد، همينطور مايل است از بزرگسالان نيز به عنوان سرمشقي مطلوب استفاده كند.
يكي از نكات كليدي براي داشتن فرزنداني متكي به نفس، اين است كه به شدت از مقايسه آنها با ديگران خودداري شود، حتي اگر لازم باشد براي تشويق اقدام به مقايسه شود بايد كودك يا نوجوان با خود مقايسه شود يعني با عملكردش در گذشته و لازم است تفاوتهاي فردي كودك باور و آنگونه كه هستند پذيرفته شوند.
بايد از مقايسه دائمي فرزندان با الگوهاي ايدهآلي كه والدين در ذهنشان ساختهاند و روياي داشتن چنين فرزندي را در سر پروراندهاند خودداري شود. والدين بايد شخصيت، تواناييها و ناتوانيهاي فرزندان را بپذيرند و در جهت شكوفايي استعدادهاي آنها گام بردارند.
كودكان و نوجوانان براي داشتن اعتماد به نفس لازم و دستيابي به موفقيت بيش از هرچيز به امنيت نياز دارند و اين امنيت در سايه اطمينان از توجه و مهرباني خانواده حاصل ميشود؛ بايد با صراحت به كودكان ابراز محبت كرد، والدين در رفتار با فرزندان اعتدال را رعايت كنند، از سختگيريهاي بيمورد اجتناب كنند و هر جا كه لازم باشد با قاطعيت كامل با خواسته آنان مخالفت كنند.
والدين بايد به سخنان آنها توجه نشان دهند و در موقع تحسين بايد فرزندان حس كنند كه حقيقتا مورد توجه هستند نه اينكه مورد يك تحسين فاقد روح و از روي وظيفه قرار گرفتهاند.
بايد والدين و فرزندان با هم دوست باشند و رابطه عميق عاطفي بين آنها برقرار شود تا فرزندان جرات داشته باشند كه در مورد خطاهاي خود با والدين صحبت كنند و كودك بايد بياموزد كه در صورت اشتباه حمايت خانواده را از دست نميدهد و والدين فقط از همان خطاي او ناراحت هستند.
همچنين براي اينكه كودك و نوجوان اعتماد به نفس خود را از دست ندهد تحت هيچ شرايطي نبايد او را با الفاظ تحقيرآميز و توهينآميز مورد خطاب قرار داد؛ چگونگي هشدار دادن به كودك و نوجوان هم حائز اهميت است، نبايد حين تذكر دادن به آنها شخصيت شان زير سوال رود تا احساس حقارت كنند.
در كل از هر كاري كه باعث از بين رفتن يا كاهش اعتماد به نفس كودك و نوجوان ميشود بايد اجتناب كرد، زيرا اين عمل تاثير مستقيمي بر عدم موفقيتهاي آنها دارد و بر عكس هر كاري كه باعث ايجاد اعتماد به نفس و پذيرش مسووليت در آنها ميشود به طور مستقيم در پيشرفت و موفقيت آنها موثر است.
نظر خود را اضافه کنید.