این حکایات از آیت الله میرزا جهانگیر خان قشقایی می باشد.

جمعی از اصحاب خان از جمله ملا محمّد علی خوانساری از ملازمان خدمتش که در مجلسی حاضر بوده است حکایت کردند:

یکی از مریدان مقدّس خان همسایه‌یی ساز زن داشت که تعلیم ساز می‌کرد و اکثر صدای تار و کمانچه و سنتور از خانة او بلند بود. چون با دستگاه ظلّ السّلطان و شاهزادگان و بزرگان وقت ارتباط داشت احدی از ملاها و متشرّعین محل جرأت نهی و ممانعت او را نداشتند. بنده فراموش کرده‌ام گویا اسم این شخص را (نوّاب سنتوری) می‌گفتند؟

در یکی از ایام که خان به منزل آن مرد رفته بود هنگامة مشق و تعلیم تار بیش از همه روز آوازه داشت. مرد مقدّس به تصور اینکه خان به علت حرام بودن موسیقی از شنیدن این صدا رنج می‌برد، سخت به قلق و اضطراب افتاد و چاره نمی‌دانست! خان چون ناراحتی او را دید ابتدا از در مسئلة فقهی درآمد: بر فرض که استماع غنا حرام باشد. سماعش حرمت شرعی ندارد یعنی اگر به عمد و اختیار گوش ندهی و آواز تغنّی بدون قصد از جایی بگوش شما برسد حرام نیست، وانگهی موضوع غنا و حدود حرمت و اباحة آن از معضلات فقهی است و هر آوازی را غناء و هر تغنّی را حرام نمی‌توان دانست!

مقداری از این مسائل گفته شد باز آثار ناراحتی از وجنات آن مرد هویدا بود.

در این موقع خان به او گفت برو در خانة این ساز زن را آهسته بزن و به وی بگو فلان سیم تار را سست بسته‌یی و فلان پرده‌اش ناساز است. استاد سازنده که این سخن را از همسایة خشک مقدّس شنید بی‌اندازه تعجّب کرد و گفت خواهش دارم اندکی صبر کنی تا تار خود را وارسی کنم. در مراجعت تعجبش بیشتر بود که دانست ایرادی بسیار بجا بر وی گرفته است. با تواضع و التماسی که مخصوص طالبان کمال است پرسید این مایه مهارت و استادی از کجاست که این نوع خرده‌گیری و دقیقه سنجی را جز از بزرگترین اساتید فنّ انتظار نتوان داشت!

مرد مقدّس گفت من خود از این هنر سر رشته ندارم، مهمانی در منزل من است که این پیغام را داد.

استاد نوازنده فوراً به خانه برگشته سر و صدا را خاموش و به شاگردان سفارش کرد که هان پنجه به مضراب نبرید که بزرگترین استادان فنّ امروز در همسایگی ماست. بیش از این آبروی ما ریخته نشود، و خود لباس بر تن مرتب ساخته با ادب پیش آمد و اجازة شرفیابی خواست، بخیال اینکه واقعاً یکی از تار زنهای درجه اول دنیا را خواهد دید. به محض اینکه چشمش به جهان دانش و اخلاق جهانگیرخان افتاد که از پیش هم او را دیده بود و به قیاس سایر پیشوایان علمی و مذهبی پیش خود تصوّر کرده بود، پیش وی به دو زانوی ادب نشسته سر در قدمش نهاد و به توبه و استغفار درآمد که اگر پیشوا و راهنمای مذهب تو باشی من بندة مطیع فرمانبردارم.

«رای آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی»

راه ارتزاق من از این هنر است، اگر دستور بفرمایید به ترک این عمل خواهم گفت هر چند کار به گدایی بکشد. خان او را با تفقّد و دلداری چنان راهنمایی کرد که نه او بزحمت گدایی افتاد و نه همسایگان دیگر از دست وی بزحمت و عذاب بودند.[۵]

منبع : همایی : تاریخ اصفهان، صص۲۶۹-۲۷۱

 

 


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام