آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و همه زنان و مردان مبدا قابلى واحد داشته ، چه این که مبدا فاعلى همه آنها خداى یگانه و یکتاست و هیچ مزیتى براى مرد نسبت به زن در اصل آفرینش نیست ، و اگر برخى از روایات عهده دار اثبات این مزیت اند، یا از لحاظ سند نارسا و یا از جهت دلالت ناتمام اند، و اگر فرضا از هر دو جهت تام باشند چون مساءله مورد بحث یک امر تعبدى محض نیست ، نمى توان آن را نظیر مسائل فقهى صرف با یک دلیل ظنى غیر قطعى ثابت کرد، مگر در حد مظنه و گمان که سودمند به حال مسائل علمى نخواهد بود.


همانگونه که قبلا اشاره شد اصل در تاءسیس خانواده بر اساس مهر و رافت و گرایش و جاذبه همانا زن است چنانکه اصل در تشکیل خانواده از لحاظ مدیریت و تاءمین هزینه و تعهد کارهاى اجرایى و سرپرستى و دفاع از حوزه تدبیر خانواده مرد است ؛ مطلب دوم نیازى به اثبات ندارد زیرا شواهد قرآنى مانند الرجال قوامون على النساء و… بر این امر گواهى مى دهد و سیره رایجه مسلمین نیز آن را تایید مى کند، عمده اثبات مطلب اول است . و چون تحلیل عمیق هر مطلب مرهون تبیین مبادى تصورى آن است چنانکه در گرو پذیرش مبادى تصدیقى آن است ، تاکید بر این نکته را لازم مى داند که یکى از مهمترین مبادى تصورى مساله فوق تمایز بین مهر عاطفى و انس ‍ عقلى از یک سو و گرایش غریزى و شهوت حیوانى از سمت دیگر است تا اساس خانواده بر محور دوستى انسانى و عقلى تاءمین گردد نه بر مدار شهوت جنسى ، و نقش زن به عنوان مظهر جمال الهى در چهره انسان روشن شود نه به عنوان عامل رفع شهوت به صورت یک جنس ماده .
بنیان مهر و عطوفت خانواده
شوق و علاقه بین دو چیز، یک پیوند خاص و جودى است و حقیقت هستى نیز داراى مراتب تشکیکى است از این جهت اشتیاق و کشش در تمام ذرات هستى هست لیکن در هر مرتبه ، حکم خاص همان درجه را دارد گاهى به صورت جذب و دفع در نهاد گوهرهاى کان ظهور دارد و زمانى به صورت اخذ و اعطا و مانند آن در گیاههاى رستنى جلوه مى نماید و گاهى به عنوان شهوت و غضب در حیوانهاى غیر معلم پدید مى آید و گاهى به صورت میل و نفرت در حیوانهاى تربیت شده و برخى از افراد تربیت نشده انسانى ظهور مى کند و آنگاه فاصله هاى طولانى را طى مى نماید تا به صورت تولى و تبرى و حب فى الله و بغض فى الله و… تجلى نماید. آنچه در این مساءله مهم است توجه به این نکته است که آیا راز آفرینش زن و مرد و سر گرایش این دو به هم و انگیزه تاءسیس خانواده و تربیت انسان کامل همانا گرایش جنسى است که هدفى جز اطفاء نائره شهوت نداشته و در حیوانات وحشى نیز بیش از انسان یافت مى شود و جاهلیت جدید چونان جاهلیت کهن به آن دامن مى زند، و یا راز انعطاف زن و مرد و هدف تشکیل حوزه رحامت و پرورش مسجود فرشتگان و جلوه خلیفة اللهى و جامع جلال و جمال و همه اسماء خداوندى همانا گرایش عقلى و مهر قلبى و انس ‍ اسمائى است تا بتواند ملائکه تربیت نماید و فرشتگان فراوانى را به خدمت بگیرد و راز بسیارى از اسرار آفرینش را حل نماید؟ چون گرایش ‍ جنسى در حیوانهاى نر و ماده نیز یافت مى شود و درباره آفرینش حیوان ماده انگیزه ویژه اى مگر همان راز عمومى خلقت و کیفیت خلق زوجین از هر جنس گیاهى و حیوانى مطرح نیست .
بنابراین راز اصیل آفرینش زن چیزى غیر از گرایش غریزى و اطفاء نائره شهوت خواهد بود که خداوند آن را آرامش زن و مرد بیان کرده و اصالت را در ایجاد این آرامش به زن داده و او را در این امر رواین اصل دانسته و مرد را مجذوب مهر زن معرفى کرده است . ضمن آن که حقیقت هر دو را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازى از لحاظ مبدا قابلى آفرینش بین آنها قائل نشده است . در سوره اعراف مى فرماید:
هو الذى خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها (۱)
منظور از نفس واحده همان حقیقت واحده و گوهر واحد است . یعنى مبدا قابلى همه شما انسانها یک حقیقت است و در این امر هیچ فرقى بین زن و مرد نیست چنانکه هیچ امتیازى بین انسان اولى و غیر اولى نیست و این گونه از تعبیرها همانند تعبیر به بنى آدم است که شامل همه انسانها حتى حضرت آدم علیه السلام نیز خواهد شد نظیر آیه ذریه :
و اذ اخذ ربک من بنى آدم من ظهور هم ذریتهم … (۲)
و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ، ذریه آنان را برگرفت …
که این اخذ میثاق اختصاصى به فرزندان آدم ندارد بلکه شامل آن حضرت هم خواهد بود.
کلمه نفس در آیه مزبور تانیث سماعى و مجازى دارد نه حقیقى و تاءنیث کلمه واحده به همین لحاظ است و معناى نفس واحده همانا حقیقت واحد اصل فارد است .
منظور از ازدواج در این آیه نیز زن است که همسر مرد است . و بهترین تعبیر از زن کلمه زوج است نه زوجه که جمع آن ازواج است نه زوجات . و تعبیر از زن به کلمه زوجه فصیح نیست بلکه راغب در مفردات آن را لغت ردیئه دانسته و به همین خاطر در هیچ قسمت از قرآن از زن به عنوان زوجه و از زنان دنیا یا آخرت به عنوان زوجات یاد نشده بلکه فقط به عنوان زوج و ازواج یاد شده است .
چون عنوان زن با تعبیر زوج مطرح شده قهرا مرد به عنوان شوهر از آیه استفاده مى شود و ضمیر مذکر لیسکن ، به مرد بر مى گردد یعنى مرد بدون آفرینش زن سکینت و آرامش ندارد و نیازمند به انیس است .
مرجع ضمیر مؤ نث – الیها – نفس واحده نیست و بلکه به زوج بر مى گردد یعنى زن و مفاد آن چنین مى شود که گرایش انسى مرد به زن است و بدون آن ماءنوس نیست و با وى انس گرفته و آرام مى شود.
در سوره روم نیز مى فرماید:
و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمد ان فى ذلک لایات لقوم یتفکرون (۳)
و از نشانه هاى او این که از خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى ، در این نعمت براى مردمى که مى اندیشند نشانه هایى است .
مطالبى که از این آیه کریمه استنباط مى شود غیر از آنچه از آیه سوره اعراف استظهار شد عبارت است از:
۱ – تمام زنها از لحاظ گوهر هستى و اصل مبدا قابلى همتاى مردان اند و خلقت هیچ زنى جداى از خلقت مرد نیست ، البته مساءله طینت حکم جدایى دارد که طینت اولیاى الهى از غیر آنها ممتاز است ، و آن بحث ، اختصاصى به زن یا مرد ندارد، و در این همتایى بین نخستین انسان و انسانهاى بعدى فرقى نیست چنانکه در این جهت امتیازى بین اولیا و دیگران نیست .
۲ – تمام زنها از لحاظ حقیقت از سنخ گوهر مردان اند نظیر آنچه که درباره رسول اکرم صلى الله علیه و آله تعبیر شده است که :
لقد من الله على المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم (۴)
خداوند منت نهاد بر مؤ منین آنگاه که در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیخت و…
لقد جاء کم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم (۵)
پیامبرى از خودتان به سوى شما آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید.
البته تفاوت فراوانى بین وجود نورانى نبى اکرم صلى الله علیه و آله و دیگران وجود دارد لیکن آنها باعث نمى شود که وجود مبارک رسول گرامى صلى الله علیه و آله نوعى جداى از نوع متعارف انسان باشد، چنانکه وجود نورانى حضرت فاطمه زهرا علیه السلام داراى امتیازهاى فراوانى است که در غیر انبیا و ائمه علیه السلام یافت نمى شود و این تمایزهاى معنوى مانع وحدت نوعى آن حضرت با زنان و مردان دیگر نخواهد بود.
۳ – منشاء گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن همانا مودت و رحمتى است که خداوند بین آنها قرار داده و این مودت الهى و رحمت خدایى غیر از گرایش غریزى نر و ماده است که در حیوانها هم موجود است ، و در قرآن کریم از گرایش شهوى حیوان ها به عنوان آیه الهى یاد نشده و روى آن اصرارى دیده نمى شود.
آنچه در حدیث زرارة از حضرت امام صادق علیه السلام رسیده نیز همین معنا را تایید مى نماید که اصالت در گرایش مرد به زن همان محبت الهى است زیرا مساءله شهوت جنسى بعد از انس انسانى حضرت آدم به حوا به او داده شد و در مرتبه قبلى که سخن از مهر قلبى است سخن از غریزه شهوى اصلا مطرح نبوده و نیست . و از این رهگذر زن محبوب رسول اکرم صلى الله علیه و آله واقع شده است که فرمود: حبب الى من دنیاکم النساء و الطیب و قرة عینى فى الصلاة ، (۶) و در پرتو همین نگرش است که حضرت امام باقر علیه السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل نموده است : ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله تعالى من التزویج (۷) و حضرت امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله نقل فرموده است : من تزوج احرز نصف دینه …، (۸) و حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است : اکثر الخیر فى النساء (۹)
دو دیدگاه متفاوت
اگر جریان هماهنگى زن و مرد با بصیرت ملکوتى مشاهده شود حکم آن همین است که بیان شد و اگر با نگاه ملکى دیده شود حکمش آن است که انسان کامل یعنى حضرت على بن ابیطالب علیه السلام جامع و جلال و جمال الهى مى فرماید: حیاء یرتفع ، و عورات تجتمع ، اشبه شى ء بالجنون ، الاصرار علیه هرم ، الافاقة منه ندم … (۱۰) یعنى هنگام زناشویى حیا و شرم رخت بر مى بندد و عورتها با هم جمع مى شوند، شبیه ترین چیز به دیوانگى است ، اصرار بر آن مایه پیرى است و به هوش آمدن از آن با پشیمانى همراه است …و چیزى که مایه ارتفاع شرم و پایه پشیمانى و نزدیک به جنون است سنت نخواهد بود، بلکه همان سکینت و مودت و رحمت که جاذبه اى الهى بین مرد و زن است و اساس تشکیل حوزه رحامت و تاءسیس سلسله ارحام و محارم و تاءمین روابط مهرآمیز خانوادگى و زمینه ساختار نظام برین انسانى است که سنت دیرین انبیا و بویژه خاتم صلى الله علیه و آله آنهاست . از این رهگذر بعضى از فقهاى گرانقدر اسلام پیمان نکاح را یک عقد معاوضى بین دو نفر به نام زن و شوهر ندانسته بلکه آن را یک معاهده مشوب به عبادت مى دانند و لزوم عقد نکاح را که از عقود لازمه است همانند عقد بیع ، اجاره و…نمى دانند و شرط خیار را در آن باطل مى شمارند.
توضیح مطلب آن است که در بطلان عقد نکاح به وسیله شرط خیار بین فقها اختلاف است ، زیرا لزوم عقدهاى لازم دو قسم است : قسم اول لزوم حقى و قسم دوم لزوم حکمى . در قسم اول چون لزوم عقد حق طرفین معامله است گذشته از آن که با خیارهاى تاءسیس شده از طرف شرع اسلام همانند خیار مجلس ، خیار حیوان با قیود خاصه اش قابل فسخ است ، با خیارهاى تنفیذى که اصل آن در بین عقلا سابقه دارد مانند خیار تغذر تسلیم ، خیار تبعض صفقه و…قابل فسخ مى باشد، و نیز با شرط خیار بدون ظهور یکى از اسباب یاد شده صلاحیت فسخ را دارد، و گذشته از همه اینها مى توان آن را با تقایل طرفین اقاله و منحل کرد، چون حق طرفین است و با تراضى آنان صلاحیت انحلال را دارد. و اما قسم دوم چون لزوم در آن حق طرفین نیست بلکه حکم خداست نه حق محض متعاملین ، لذا جز در مورد تجویز شرع نظیر طلاق یا ظهور عیب مایه فسخ نمى توان آن را منحل کرد. از این جهت اقاله پذیر نخواهد بود پس نمى توان در آن شرط خیار کرد. غرض ‍ آن که نظر برخى از فقها، درباره بطلان شرط خیار در عقد نکاح آن است که در آن شائبه عبادت وجود دارد نه آن که صرف عقد معاوضى باشد. (۱۱) و ضمن آن که براى بطلان شرط خیار به اجماع استدلال مى شود به بعضى از وجوه اعتبارى نیز تمسک مى شود مانند آن که شرط خیار سبب ابتذال زن و هتک حیثیت اوست .
نگرش اسلام به زن و تنظیم حقوق او و این که حیثیت وى جنبه حق الله دارد نه حق الناس و هتک حرمت او براى احدى روا نیست و همگان موظف به پاسدارى از مقام زن هستند، در خلال احکام دینى مشهود است . مثلا اگر کسى به حیثیت وى تجاوز کرده و ناموس او را هتک کند باید محدود شود و هیچ چیزى مایه سقوط حد زانى نیست نه رضایت همسر و نه رضایت خود زن . زیرا ناموس او جنبه حق الله دارد و نظیر مال نیست که اگر به سرقت رفت و مسروق منه رضایت داد حد ساقط گردد ولى تمدن غرب یا شرق مادیگرا ناموس زن را همچون کالا مى دانند لذا با تراضى زن یا رضایت همسر، متهم تبرئه مى شود و پرونده مختوم اعلام مى گردد، نظیر آنچه در جاهلیت کهن رواج داشت . ولى با آمدن دین حنیف اسلام نه جا براى جاهلیت جدید است و نه مجال براى جاهلیت قدیم :
قل جاء الحق و ما یبدى الباطل و ما یعید (۱۲)
بگو: حق آمد و دیگر باطل از سر نمى گیرد و بر نمى گردد.
در پایان به عنوان حسن ختام سخن انسان کامل حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام که از انسان کامل دیگر جامع جلال و جمال الهى یعنى حضرت فاطمه زهرا علیه السلام نقل فرموده است بازگو مى شود: حضرت على علیه السلام در حدیث اربعمائه بعد از این که فرمود در مراسم تجهیز مرده ها گفتار خوب داشته باشید چنین گفته است : فان فاطمة بنت محمد صلى الله علیه و آله لما قبض ابوها ساعد تها جمیع بنات بنى هاشم فقالت : دعوا التعداد و علیکم بالدعاء (۱۳) یعنى حضرت زهرا علیه السلام بعد از ارتحال رسول اکرم صلى الله علیه و آله به زنان بنى هاشم که او را در ماتم یارى مى کردند و زینتها را رها کرده و لباس سوگ در بر نموده و مرثیه مى خواندند، فرمود این حالت را رها کنید و بر شماست که دعا و نیایش ‍ نمایید. هدف در نقل این حدیث آن است که حضرت على علیه السلام معصوم بوده و تمام گفته هاى او حجت است ولى براى تثبیت مطلب به سخن معصوم دیگر تمسک مى کند و آن ، حضرت زهرا علیه السلام است و انسان معصوم تمام رفتار و گفتار و نوشتار و قیام و قعود او حجت خداست و از این جهت فرقى بین زن و مرد نیست و همانطورى که سنت امامان معصوم علیه السلام حجت است سنت حضرت زهرا علیه السلام نیز حجت شرعى و سند فقهى خواهد بود و اگر زن راه فراگیرى علوم و معارف را پیش گیرد و زینت دنیا را رها کند، چون مرد سیره و سخنش حجت است و اگر مرد راه علوم الهى را رها کند و به زیور دنیا سرگرم شود همانند زنهایى از این گونه خواهد بود. و سر این تقسیم همانا غلبه خارجى است که در اثر نارسایى تعلیم و تربیت نظامهاى غیر اسلامى به نسلهاى دیگر منتقل شده است . از اینجا معلوم مى شود و صف ذاتى و لا یتغیر زن این نیست که سرگرم حلیه و زیور بوده و در احتجاجهاى عقلى و مناظره هاى علمى و نیز مخاصمه هاى دفاعى غایب و محروم باشد پس آیه مبارکه :
او من ینشا فى الحلیة و هو فى الخصام غیر مبین (۱۴)
آیا کسى که در زیور پرورش یافته ، و در بحث و مجادله بیان روشن ندارد؟!
در صدد تبیین حقیقت نوعى زن و بیان فصل مقوم وى نیست که با تغییر نظام تربیتى دگرگون نشود.
اکنون که جلالت زن و عظمت آفرینش وى روشن شد و جمال مهرآمیز وى در پرتو جلال فرزانگى او آشکار شد، رسالت وى که همانا ارائه جلال الهى در کسوت جمال دلپذیر رافت و عاطفه است معلوم خواهد شد، چنانکه رسالت مرد همانا ارائه جمال دلجو در جامه جلال خردمندى است ، از این لحاظ کتاب حاضر به : زن در آینه جلال و جمال ، نامیده شده است گرچه جلال و جمال از سنخ مفهوم اند نه ماهیت و تحدید ماهوى آنها میسور نیست ولى همانطورى که جمال ظاهر با حواس ظاهر درک مى شود جمال باطن نیز با حواس باطن ادراک خواهد شد. پایان سخن بهشتیان آغاز کتاب خداست که : الحمدلله رب العالمین .
قم اسفند ۱۳۶۹ عبدالله جوادى آملى .


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام