اشاره
مکه، یک کوه تاریخی دارد و این کوه یک آشنای صمیمی. اگر این کوه از مکه و این آشنا از آن کوه گرفته شود، این شهر میماند با حرارت آتشین، زمینهای سوزان و کوههای افسرده رنگ و سیاهرو. کوه نور را به مکه بدهید و محمد صلیاللهعلیهوآله را در غار حرای آن جای دهید، آن گاه مکه همه چیز میشود؛ مرکز نهضت اسلامی میگردد، بزرگترین شهرهای دنیا را زیر سلطه و نفوذ خود درمیآورد و نیز زیارتگاه میلیاردها انسان در طول قرنها میشود که لبیک گویان به سویش میشتابند و رستاخیز موعود را با جامههای سپید خود در این عالم جلوهگر میسازند.
نور باران کوه نور
اینک در روند نهضتِ پیامبران، از نقطه عطفی باید یاد کرد که زمینهساز تولدی دوباره برای تاریخ، جامعه، دین و فرهنگ است. سخن از برخاستن انسانی است که در دعوت حیاتبخش خود، مرز نمیشناسد. او پرتو مهر گسترده الهی و آورنده پیام عدالت، آزادی و رهایی انسان از نادانی و تاریکی است. محمد صلیاللهعلیهوآله از آنروز که خویشتن را شناخت، از شرک و سلطه و جهل و خرافه و خشونت نفرت داشت و با احساس بیگانگی با وضع موجود، به دگرگونی بنیادی تاریخ، جامعه و انسان میاندیشید. او از هر بدی و پلیدی رویگردان بود؛ به همین دلیل، بخشی از روزهای سال را در کوه نور و غار حرا در خلوت با خدا به مناجات میگذراند. سرانجام آن شبِ شب ستیز فرا رسید و کوه نور با کلام وحی نور باران شد.
مأموریت الهی
بدون تردید روبهرو شدن با فرشته وحی، آمادگی خاصی میطلبد و تا روح شخص بزرگ و نیرومند نباشد، تاب تحمل بار پیامبری و ملاقات با فرشته را نخواهد داشت. «امین قریش» این آمادگی را از راه عبادتهای طولانی، تفکرهای همیشگی و عنایات خاص الهی به دست آورده بود. به نقل بسیاری از تاریخ نگاران سیرهنویس، پیش از بعثت، رؤیاهایی میدید که مانند روز روشن دارای واقعیت بود. تا اینکه فرشته وحی، جبرئیل امین در برابر او قرار گرفت و گفت: «بخوان».
محمد صلیاللهعلیهوآله پاسخ داد: «من توانایی خواندن ندارم». جبرئیل سه بار خواستهاش را تکرار کرد و پس از بار سوم، ناگهان حضرت احساس کرد میتواند لوحی را که در دست فرشته است بخواند و این آیات را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر به شمار میرود، قرائت کند: «بخوان به نام پروردگارت که [موجودات را] آفرید...». در این زمان، محمد صلیاللهعلیهوآله به انجام رسالتی الهی مأمور گردید.
شالوده بعثت
مهمترین عنصری که از ابتدا اصلی بیبدیل در دعوت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بود و علت اصلی ریشه مقاومت قریش و سران مکه در برابر دعوت جدید نیز به شمار میرفت، «اصل توحید» در ابعاد و جنبههای گوناگون آن بود. هر چند در ظاهر ابتدا مضمون این دعوت برای بزرگان قریش چندان آشکار نبود و تصور میشد محمد صلیاللهعلیهوآله به دنبال ریاست خود است، ولی به زودی هدف و انگیزه پیام دعوت آشکار گردید.
رسالت جهانی
از روزی که انسان بر روی زمین خاکی پا نهاده، نبوت آغاز شده است و تا واپسین لحظه زندگی انسان ادامه خواهد داشت. گرچه سلسله پیامبران با خاتم آنها حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله پایان میافته است، ولی رسالت جهانی آن حضرت هیچگاه پایان نخواهد یافت؛ زیرا نیاز انسان به هدایت، همیشگی است. رسالت الهی و هدایت آسمانی همراه با تکامل زندگی اجتماعی روبه کامل شدن بوده، تا به آخرین رسول رسیده است که از هر نظر تأمین کننده تمام خواستههای انسان باشد. رسالت جهانی رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله ، بزرگترین تحول و نقطه عطف تاریخ بشر کنونی است. هیچ حادثهای بزرگتر از آن و هیچ نعمتی عظیمتر از آن برای بشر از طرف خدای سبحان ارزانی نشده است. رسالت حضرت، زمینه ساز ایجاد تحول ژرف و نظم نوین اعتقادی و سیاسی در جامعه بشری به شمار میآید.
اهداف بعثت
الف) تزکیه
یکی از اهداف مهم و اصلی در بعثت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله ، تزکیه است تا انسان را از شرک به توحید و نیز ترک اخلاق و رفتار ناپسند فراخواند. دو گرایش، یکی به سوی فضیلت و دیگری به طرف رذیلت در نهاد انسان قرار داده شده است. دو راهبر نیز او را راهنمایی میکنند؛ یکی به سوی ملکوت و نورانیت و دیگری به سوی تباهی و ظلمت. پیامبر صلیاللهعلیهوآله انسان را به سوی پاکی و پرهیزکاری هدایت میکند و با آموزههای الهی، از آلودگی کفر و نفاق که بدترین آلودگیهاست، نجات میدهد و از پستیها و ذلت گناه و تباه شدن میرهاند. قرآن کریم این هدف اساسی را اینگونه تبیین کرده است: «او خدایی است که از بین مردم پیامبری برانگیخت تا بر آنان آیات خدا را تلاوت کند و آنان را تزکیه نماید و کتاب و معارف به آنان آموزش دهد». نیز در آیهای دیگر، خداوند خطاب به رسول خاتم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «کتاب آسمانی بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیها به سوی نور رهنمود باشی».
ب) تربیت
یکی از مهمترین برنامههای پیامبر گرامی اسلام، تربیت انسانهاست. تربیت به معنای فراهم کردن زمینهها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا کردن استعدادهای انسان در جهت مطلوب است. او باید زمینهها را برای شکوفایی استعدادهای «خلیفه اللّه» شدن آماده کند که ابعاد گوناگونی دارد. او باید انسانها را آماده کند تا از نظر علمی بهترین رابطه را با خدای خود، با همنوع خود، با قوانین و مقررات اجتماعی، با خانواده و با خود داشته باشند تا بتوانند مورد سجده فرشتگان قرار گیرند. یکی از دانشمندان فرانسوی میگوید: «بزرگترین قانون اصلاح و تربیت، همان دقایقی است که به نام وحی، قسمت به قسمت بر محمد صلیاللهعلیهوآله نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشر است». پیامبر والامقام اسلام در مدت کوتاهی، انسانهایی بزرگ مانند علی علیهالسلام ، زهرا علیهاالسلام ، سلمان فارسی، ابوذر، مقداد و... را تربیت کرد.
ج) اتمام حجت
یکی از اهداف بعثت، اتمام حجت بر انسان است؛ زیرا بدون تردید عاقبت انسان به دو مقصد رستگاری و تباهی میانجامد. در فرجام کار بشر، سخن از پاداش و کیفر است. کیفر بدون اتمام حجت، از نظر عقل ناپسند است. باید ابتدا راه از بیراهه مشخص گردد، آنگاه اگر کسی بیراهه رفت و با قهر و غضب الهی مواجه شد، دلیل و برهان برضد خدای سبحان نداشته باشد. قرآن کریم در تشریح علت آشکار شدن راه حق از باطل میفرماید: «تا انسانی که راه تباهی را انتخاب کرده، با آگاهی از عاقبت سوء آن باشد و آنکه راه رستگاری را پیش گرفته نیز با علم و آگاهی باشد». با مبعوث شدن پیامبر خدا، حجت بر مردم تمام شده، زیرا آن حضرت مشعلدار هدایت است. اگر کسی به پیام و دعوت او توجه نکرد و بیراهه رفت و دچار کیفر و عذاب شد، خود بر خویشتن ظلم کرده و از طرف خدا هیچ ستمی اِعمال نشده است.
مبارزه با استبداد و انحصارطلبی، گسترش حق و عدالت، خردورزی و تفکرانگیزی، برابری انسانها و سعادت و نیکبختی بشر، از دیگر اهداف بعثت به شمار میآید.
شباهتهای بعثت و انقلاب اسلامی
الف) تقارن با جاهلیت
هر دو حرکت بعثت و رویداد انقلاب اسلامی ایران، در عصر غلبه جاهلیت و انحطاط اخلاقی بشر اتفاق افتاد. جاهلیت دوران بعثت در میان عرب به اوج خود رسیده بود. قوم عرب در آن هنگام هم گرفتار جهل علمی و فرهنگی و هم غوطهور در فساد اخلاقی بود. اقوام دیگر آن عصر نیز هر چند از نظر علم و فرهنگ و به اصطلاح تمدن، پیشرفتهتر نشان میدادند و قابل مقایسه با عربها نبودند، ولی از نظر انحطاط اخلاقی و روحی و جنگهای خونبار پیدرپی، دستِ کمی از عرب جاهلی نداشتند. این ویژگیهای ناپسند آنچنان پیش میرفت که نزدیک بود بنیاد این اقوام و ملتها را به کلی نابود کند.
اما جاهلیت عصر حاضر، تمام مفاسد اخلاقی و اجتماعی همان روزگار است که با رنگی نو و به صورت صنعتی پدیدار گشته است و بشریت را به نیستی تهدید میکند. بعثت و انقلاب اسلامی، هر دو در زمانی اتفاق افتاد که بشر از نظر اخلاقی و فرهنگی، نهایت نیاز را به یک حرکت الهی فراگیر و هشدار دهنده داشته و دارد. هدف هر دو حرکت اسلامی، این بوده است که با این جاهلیت مبارزه و فساد را از جامعه بشری ریشهکن کنند و با همه عوامل فساد نه تنها در قلمرو اسلام، که در همه جوامع بشری به مقابله برخیزند.
ب) استقلال مکتب
بعثت و انقلاب اسلامی، نه تنها در محیط خود، بلکه در سطح جهان، مکتبی مستقل به شمار میآیند و از همه مکتبهای حاکم بر جهان و حتی از مکتبهای دینی رایج دنیا، جدا هستند. این دو انقلاب کوشیدهاند طرحی نو و نظمی نوین در سطح جهان پدید آورند و به هیچ وجه دنبالهرو مکتبهای بشری، اعم از فلسفی، اقتصادی یا سیاسی نیستند و در همه این زمینهها، خود مکتبی مستقل شمرده میشوند.
ج) قدرت سوم
بعثت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در عرصه گیتی، قدرت سومی میان ایران و روم به شمار میرفت. این قدرت کاملاً مستقل و جدای از هرگونه وابستگی به قدرتهای دیگر بود. انقلاب اسلامی ایران نیز میان قدرتهای جهان و عمدتا میان بلوک شرق و غرب، قدرت مستقل یا قدرت سوم شمرده میشود. این قدرت الهی و اسلامی، مانند قدرت صدر اسلام روی پای خود ایستاده است و از هیچ یک از ابرقدرتها کمک نمیگیرد و کاملاً متکی به خود است. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله هم از دو ابرقدرت عصر خود کمک نگرفت و مانند سیاستمداران و سیاستبازان جهان نبود که با یک قدرت سازش کند و کنار بیاید تا در پناه و یاری آن از آسیب و گزند قدرت دیگر در امان بماند. انقلاب اسلامی ایران همچنین نیست و اینک در سطح جهان، به عنوان قدرتی مستقل و جدا از ابرقدرتها شناخته میشود.
د) تشکیل حکومت الهی
یکی از جنبههای تشابه میان بعثت و انقلاب اسلامی آن است که هر دو حرکت، بر اساس دین، حکومت تأسیس کردند؛ حکومتی بسیار نیرومند با همه اسباب و لوازم و ضوابط آن. آنها با اینکار، دین را از کُنج معابد بیرون آوردند و به صحنه اجتماع کشانیدند.
جهان هرگز انتظار آن را نداشت که دست کم در عصر حاضر، دین بتواند قدرت سیاسی را به دست گیرد. اما شاهد بودیم که اسلام در آغاز ظهور و در عصر انقلاب، در بین بهت و حیرت جهانیان، حکومت «اللّه» را بر پایه قوانین الهی و دستورات قرآنی استوار کرد. شخص رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و جانشینانش در آن زمان و نیز شخص امام خمینی رحمهالله و جانشین ایشان مقام معظم رهبری، با قدرت تمام، زمام امر دین و سیاست را به دست گرفتند و حتی در جنگ و صلح که عنصری اجتنابناپذیر در عرصه سیاست و حکومت است، با ایفا کردن نقشی بزرگ، سرانجام پیروز و سرفراز از غائله بیرون آمدند.
ه) مشابهت در زمان
بعثت و انقلاب اسلامی ایران، دوران مهجوری را پیمودند و سپس شکوفا و پیروز گردیدند. در صدر اسلام، اختناق مکه، از هر نظر عرصه را بر مسلمانها و بر شخص پیامبر تنگ کرده بود؛ به طوری که مسلمانان در چند گروه ناچار شدند به حبشه و بعد به مدینه هجرت کنند. خود رسولاکرم صلیاللهعلیهوآله نیز از مکه هجرت کرد تا بعدها پیروزمندانه به زادگاه خود بازگردد. انقلاب اسلامی هم دوران خفقان پیش از هجرت امام خمینی رحمهالله و پس از آن را پشت سر گذاشت و سرانجام امام در دوران هجرت پیروز شد و با چنین پیروزی به وطن بازگشت.
پیامبر گرامی اسلام از بعثت تا هجرت سیزده سال دوران خفقان را طی کرد و پس از هجرت، ده سال حیات داشت و از اسلام حمایت میکرد و آنگاه جان به جان آفرین تسلیم نمود. امام خمینی رحمهالله نیز از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷، حدودا چهارده سال با خفقان و تبعید خود و یارانش مواجه بود و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی هم، ده سال انقلاب را هدایت و راهنمایی کرد و آنگاه چشم از جهان فرو بست.
نظر خود را اضافه کنید.