ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

مردوك خداى بزرگ جهان !؟

همانگونه كه در پيش اشاره شد مردوك خداى بزرگ و با عظمت مردم بابل محسوب مى شد و او را خداى خدايان مى خواندند. حتى كورش كبير چون بر كشور بابل دست يافت در برابر مردوك تعظيم نمود و براى او احترام فراوان از خود نشان داد. چون دولت بابل بر همه بين النهرين دست يافت خدايان آن سرزمين تحت الشعاع خداى بابل ، مردوك ، قرار گرفتند و مردوك خداى همگان از كار درآمد و افسانه هاى آفرينش و طوفان نوح را به وى ارتباط دادند. تمام مناصب خدايان به مردوك انتقال يافت و عيد روز اول سال همه خدايان بحضور مردوك شرفياب مى شدند و در برابر او زانو مى زدند تا فرمان او صادر و سرنوشت كائنات در اين روز سال جديد روشن و معلوم گردد. مردم سال جديد را جشن گرفته و آن را مقدس ترين عيدها مى شمردند. بطور كلى بايد گفت كه مردوك خداى بزرگ قرن ششم پيش از ((م )) بود. بخت نصر، مردوك را خداى واحد يكتاى شخصى خودش مى شناخت و هيچيك از پادشاهان در بين النهرين مانند بخت نصر يكتاپرستى را رواج نداده است و ايشان بودند كه هنگام جلوس به سلطنت دعائى زيبا براى مردوك گفته است .

چگونه مردوك خداى خدايان شد؟
در رابطه با مردوك كه از چه راهى به مقام خدائى خدايان دست يافت گفته اند: در ابتداى آفرينش ((تيامات )) الهه اقيانوس طغيان و سركشى كرد و خدايان رابه وحشت انداخت . آنها آنو را كانديد نمودند تا تيامات را هلاك كند، اما آنو در برابر تيامات نتوانست از خود قدرتى نشان دهد و از معركه روى برگردانيد. در اين موقع بود كه مردوك مرد ميدان مبارزه با تيامات شد و قد برافراشت و بر تيامات پيروز شد و خدايان را نجات داد. وى براى دريا حدودى معين نمود وانسان را از خاك رس خلق كرد تا بنده باشد و خدايان را نگهدارى نمايد. آنو فرمانواى خدايان استعفا كرد و مقام او به مردوك رسيد و مردوك شهريار خدايان شد و الواح قضا و قدر را كه در دست انليل بود، بدست گرفت . بپاس اين پيروزى كه نصيب مردوك شده بود، هر سال در بابل در موقع تجديد سال عيد گرفته مى شد و آن عيد را ((دوازك )) مى گفتند كه گويا اين عيد منشاء عيد نوروز ايرانيان قديم است . ((اِآ)) پدر مردوك نام خودش را بفرزندش داد و مردوك صاحب دانش ‍ پدر شد. و به اين ترتيب همه مناصب خدايان تثليث بمردوك انتقال يافت . (1)
اقوام آشور در حالى كه خدايان ديگر را متحد مى شمردند. داراى يك خداى اصلى بودند. اين خدا كه آشور نام داشت ، مقام و عنوانى برابر با خداى بابليان مردوك داشت . آشوريان وظيفه دينى داشتند كه كشورگشائى نمايند و مردم را به اطاعت خداى آشور درآورند. و هر چه بيشتر در تعذيب اسيران و شكنجه شكست خوردگان موفق مى شدند. خود را ثواب كارتر و در نزد آشور خداى خود عزيزتر گمان مى كردند. (2)

تكاليف دينى و وظيفه مذهبى مردم بابل و آشور
در تكاليف دينى و وظائف مذهبى از اعصار كهن و انسان بدوى ماقبل تاريخ و آدميان عصر تاريخ يك سلسله دستورات و فرامين بعنوان دستور عملى وجود داشته كه مردم آن ازمنه را وادار به انجام آن دستورات مى كرده است . مردم بابل و آشور و نينوا نيز از اين قانون مستثنى نبوده اند.
بابليان و آشوريان سياستشان بر پايه حكومت روحانيان استوار و برقرار بود. قدرت از خدا يا خدايان سرچشمه مى گرفت و پادشاه نماينده خدا در زمين بود و وظيفه اش نگاهدارى از خدايان بود. در باور و اعتقاد مردم اين سرزمين اين بود كه خدايان موجوداتى توانا و جاويدان و داراى صفات بشرى و ساكن آسمانها و دور از دست آدميان ولى محتاج بعبادت و خدمت و ميزبانى مردم زمين هستند. و هدف خدايان از آفريدن آدميان هم همين بود. براى هر شهرى خدائى بود كه آن خدا با زن و فرزندش در آن جا سكونت داشت و مردم شهر او را بعنوان خداى شهر خود به رسميت مى شناختند. زيرا اگر آن خدا در آن شهر اقامت نمى داشت اثرى از آن شهر و مردمش باقى نمى ماند. نماينده خدا در زمين پادشاه بود كه تكليفش ساختن معبد و قربانى نمودن و كشورگشائى و بدست آوردن غنايم جهت تزيين معابد بود. جنگ ميان دو شهر جنگ ميان دو خدا تلقى مى گرديد و سربازان پيروز، خداى شهر مغلوب را با خود مى بردند و مدتى او را در اسارت نگاه مى داشتند. چنانكه خدائى از خدايان بابل در حدود يكهزار سال در كشور عيلام يا خوزستان اسير بود. سرانجام آن خداى زندانى گناه بندگان را عفو كرد و قواى كلده بر عيلام پيروز شدند و خداى خود را به بابل بازگردانيدند. يكى از تكاليف واجبه بر آدميان قربانى انسان در پيشگاه الهى براى جلب رضايت او بود. گر چه گاهى هم بجاى آدميان گوسفندى را قربانى مى كردند.
ماسون اورسل مى نويسد كه قربانى كار اساسى آئين است . حيوان قربانى ، بدل و قائم مقام مؤ من است كه خدا آن حيوان را بجاى انسان مى خورد. در يكى از اشعار مذهبى آمده است كه بره جانشين و فديه آدمى است ؛ وى (آدمى ) بره اى را بجاى جان خود بخشيده است و سر بره را بجاى سر خود تقديم به پيشگاه خداى خود كرده است .
يكى ديگر از تكاليف دينى بابليان و كلا آدميان و ديگر اقوام آن اعصار ساختن معابد بود. زيرا خدايان هم به خانه و معبد محتاج بودند. پس شاه يا يكى از روحانيان خوابى مى ديد و به ساختن معبدى ماءمور مى شد.

زن دادن مردم به خدايان خود !
و نيز يكى ديگر از تكاليف مردم آن اعصار اين بود كه خدايان خود را زن بدهند. غالبا اين زنان از فرزندان و دختران پادشاهان بودند. مانند دختر سارگون پادشاه پرقدرت و نيرومند آشور كه او را به حباله نكاح يكى از خدايان درآوردند و آن دختر زيبا را در حجله ويژه اى بر محلى بسيار بلند خواباندند و بر اين باور بودند كه شب هنگام خدا به ملاقات همسر خود مى آيد. نبونيد از طرف خداى شهر ((اور)) (اين شهر زادگاه حضرت ابراهيم (عليه السلام ) است ) ماءمور شد كه زنى براى خداى شهر ((اور)) فراهم نمايد. اين پادشاه در يكى از كتيبه هاى بدست آمده اينگونه مى گويد:
ابتداء در رابطه با دختران خاندان سلطنتى استخاره كردم بد آمد. بار دوم از خداى پرسيدم اگر يكى از دختران خودم را تقديم بدارم چگونه است ؟ در پاسخ آثار مساعد پديدار شد و جواب مثبت داده شد. پس دوشيزه را تقديم كردم و در بالاترين برج معروف ((زيگورات )) حجله آماده شد. (3)

پی نوشته ها :

1 ) تاريخ مختصر اديان بزرگ – ص 233-230 خلاصه شده .
2 ) تاريخ مختصر اديان بزرگ ص 235.
3 ) تاريخ مختصر اديان ص 252 و 253.


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام