وادى عقيق

وادى به معناى مسيل و سرزمين گود ميان دو كوه يا تپه است.«وادى عقيق‏»،نام يكى‏از منزلگاههايى است كه امام حسين‏«ع‏»پس از خروج از مكه از آن گذشته و به سوى‏«ذات عرق‏»رفته است.در اين محل برخى براى حج محرم مى‏شدند و به مكه نزديكتر ازذو الحليفه بوده است. (1)
وارث

ارث برنده،ميراث دار،كسى كه مال،خانه،زمين،صفات يا افتخاراتى را از پدر يااجداد و گذشتگان به ارث مى‏برد.هم نام زيارتنامه‏اى است معروف،كه سيد الشهدا«ع‏»رابا آن زيارت مى‏كنند.مرحوم‏«ابن قولويه‏»سند آن را به جابر جعفى از اصحاب امام صادق‏عليه السلام رسانده كه وى آن را از آن حضرت روايت كرده است و با جمله‏«السلام عليك‏يا وارث آدم صفوة الله...»شروع مى‏شود. (2) و هم لقب سيد الشهدا«ع‏»است كه در ادعيه وزيارات،از آن حضرت به عنوان وارث آدم،وارث نوح،وارث ابراهيم،وارث موسى،وارث عيسى،وارث محمد،وارث على،و وارث حسين...ياد شده است. (3) وراثت‏حسين بن على‏«ع‏»از انبيا و اوصيا،براى آن است كه خط جهاد در راه حق و مبارزه با باطل و ستم و طاغوت،سر لوحه دعوت همه انبياى الهى بوده است و«كربلا»

تجلى اين خط ممتد درگيرى حق و باطل است.«عاشورا،حضور مجدد آدم و نوح وابراهيم و موسى و عيسى-على نبينا و آله و عليهم السلام-است در قله فريادگرى وهدايت.اين كه حسين را وارث آدم‏«ع‏»مى‏خوانيم و زيارت‏«وارث‏»را با سلام بر آن‏پيمبران الهى آغاز مى‏كنيم براى همين است،يعنى نقطه اتصال همه حركتهاى الهى وانقلابهاى خدايى،به صورت تجسم دوباره آدم و نوح و ابراهيم و اسماعيل و موسى وعيسى و محمد و على و فاطمه و امام حسن(عليهم السلام)در لحظه‏هاى خورشيدى‏عاشورا و واقعيت‏سرشار كربلا....» (4) در متن زيارتنامه‏ها نيز به وارث بودن حسين بن على‏«ع‏»نسبت به خط انبيا اشاره شده‏است:از جمله: «اكرمته بطيب الولادة و اعطيته مواريث الانبياء» (5) و بر اساس آيه‏«لقدارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط...» (6) چون بر پايى‏قسط و عدالت اجتماعى، رسالت همه انبيا و ميراث مشترك رسولان الهى است،حسين بن‏على‏«ع‏»هم كه وارث همه انبياست،پس وارث خط قسط و عدل آنان نيز مى‏باشد و قيام‏كربلا،از جمله دعوت به عدل و مبارزه با بى عدالتى و ستم را هم در سرلوحه دعوت واهداف خويش دارد.از اين رو،منكرهاى اجتماعى و اقتصادى را هم بايد در شمارمنكراتى كه آن حضرت براى مقابله با آنها قيام كرد، به حساب آوريم،كه لازمه وراثت‏عدل و قسط انبياست.
واعظ

موعظه كننده،سخنران،اندرزگو،كسى كه در مجالس حسينى و در مناسبتهاى مختلف‏دينى به منبر رفته و به موعظه و صحبت مى‏پردازد و در پايان هم مصيبت‏مى‏خواند.منبرى.اين لقب، همواره با احترام آميخته بوده است و خود واعظ،اهل‏تعهد و وارستگيهاى اخلاقى و تاثير گذارى در نفوس و دلهاى مستمعين بوده است.

لقب واعظ،در آغاز نام تعدادى از خطباى گذشته به كار مى‏رفته است،مثل واعظ كاشفى، واعظ قزوينى و....
ا واقصه

نام يكى از منازل مسير مكه به كوفه كه تا كوفه سه روز راه بوده است.حسين بن‏على‏«ع‏»در سفر كربلا از اين منزل هم عبور كرده است.به اين نام،جاهاى ديگرى در راه‏مكه و در يمامه وجود دارد. (7) در آنجا مناره‏اى بوده است از شاخ شكارهاى صحرايى وسمهاى آنها كه كه ملكشاه سلجوقى آن را ساخته بود. (8)
واقعه حره

واقعه حره،قيام مردم مدينه بر ضد حكومت‏يزيد بود.پس از شهادت حسين بن‏على‏«ع‏»،ظلم و فسق يزيد فراگيرتر و آشكارتر شد و مردم فساد دستگاه حاكم و ظلم‏عمال او را ديدند و در مدينه،آگاهان از اوضاع،مردم را به زشتكاريهاى حكام آگاه‏ساختند.والى مدينه در آن زمان، «عثمان بن محمد بن ابى سفيان‏»بود.اهل مدينه عليه اوشوريدند و او و مروان و ديگر امويان را از مدينه بيرون كردند و با«عبد الله بن حنظله‏»

بيعت كردند.خبر قيام مردم مدينه،با گزارش مروان به گوش يزيد رسيد.وى سپاهى انبوه‏را تحت فرمان‏«مسلم به عقبه‏» (9) به مدينه گسيل داشت. (10) مهاجمان در منطقه‏«حره واقم‏»

فرود آمده،به مدينه تاختند و سه روز به كشتار و غارت پرداخته و به نواميس مسلمانان‏تجاوز كردند.مردم به حرم پيامبر«ص‏»پناه بردند.لشكريان يزيد،حرمت‏حرم را نگه‏نداشتند و با اسبها به داخل حرم آمدند و مردم را قتل عام كردند.كشتگان اين واقعه هزاران‏نفر بودند.از جمله‏«عبد الله بن جعفر نيز در اين حادثه شهيد شد.واقعه حره در 28 ذيحجه‏سال 63 هجرى اتفاق افتاد.يزيد،دو ماه نيم پس از اين حادثه مرد. (11) اين قيام كه به قيام حره،حره واقم،قيام اهل مدينه و...هم معروف است،از پيامدهاى‏حادثه عاشورا محسوب مى‏شود و افشاگريهاى اهل بيت و اقامه عزا در مدينه و انگيزشهاى‏زينب كبرى،در بذر پاشى آن مؤثر بوده است. (12) «حره‏»به سرزمينهاى پر سنگلاخ كه پر از سنگهاى سياه و سوخته باشد گفته مى‏شد. درمناطقى از جمله اطراف مدينه از اين حره‏ها وجود داشت و براى هر كدام نام بخصوصى‏هم بود،به تناسب كسانى كه در آن منطقه مى‏زيستند. (13) هم اكنون نيز در مدينه بزرگ،بقاياى اندكى از آنها به چشم مى‏خورد.
وداع آخر الوداع
وفا

از الفباى فرهنگ عاشورا«وفا»است و در قاموس شهداى كربلا جايگاه بلندى دارد.

وفا به معناى عمل به پيمان و ايستادگى بر سر قول و عهد و عمل به وظايف انسانى واسلامى در قبال ديگرى،بخصوص‏«امام‏»و از برترين خصلتها و نشانه جوانمردى،خداباورى،شرافت نفس و صدق و راستى است.به فرموده على‏«ع‏»:«اشرف الخلايق‏الوفاء». (14) عاشورا،صحنه وفا از يك سو و بى وفايى از سوى ديگر بود.سيد الشهدا«ع‏»در مسيركوفه،پس از شنيدن خبر شهادت نماينده‏اش قيس بن مسهر،با خواندن آيه‏«رجال صدقواما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا»(احزاب/23)

مقام وفاى او را بر شمرد.شب عاشورا نيز،ياران خويش را صادقترين و با وفاترين ياران‏معرفى كرد(لا اعلم اصحابا اوفى و لا خيرا من اصحابى...).آنان نيز در چند نبوت،وقتى‏امام يعت‏خويش را برداشت و از آنان خواست كه بروند،يكصدا اعلام وفادارى كردند وامام خويش را تنها نگذاشتند.عباس بن على‏«ع‏»امان نامه دشمن را رد كرد و برادر را تنهانگذاشت.روز عاشورا نيز با لب تشنه به فرات رفت،اما با ياد عطش سيد الشهدا و اطفال،آب ننوشيد.

بر خلاف جمعى از كوفيان كه بى‏وفايى كردند و پس از نامه نوشتن و دعوت كردن،به‏جنگ آن حضرت آمدند،عده‏اى هم جان بر سر پيمان باختند و فداى حسين‏«ع‏»شدند:وعلى الارواح التى حلت بفنائك...» (15) امام حسين‏«ع‏»در خطبه‏هاى طول راه و روز عاشورابه‏«غدر»، «خذلان‏»،«نقض عهد»«خلع بيعت‏»،«نكث‏»«غرور»،و...كوفيان اشاره كرده،آنان را بر نقض بيعت و پيمان شكنى نكوهش كرده است.

سيد الشهدا«ع‏»،خود بر پيمان خويش با خدا وفا كرد.در زيارتنامه او به تعبيراتى‏همچون‏«اشهد انك قد بلغت و نصحت و وفيت و اوفيت‏» (16) بر مى‏خوريم.از زيارتنامه‏حضرت عباس‏«ع‏»نيز مى‏خوانيم:«و اشهد انك...ممن وفى ببيعته و استجاب له دعوته‏و اطاع ولاة امره...» (17) و عاشورائيان ميثاق با خون شهدا مى‏بندند كه راه و پيامشان رافراموش نكنند.

مبادا عهد خود را واگذاريم امام خويش را تنها گذاريم
وقف

در اصطلاح شرعى عبارت است از«تحبيس مال و تسبيل منفعت و ثمره‏»،يعنى منافع‏زمين، ملك يا وسيله‏اى را به خاطر خدا براى مقصود معينى و استفاده خاصى اختصاص‏دهند و با نگهداشتن دائمى اصل مال،بهره‏ورى از منافع آن در جهت‏خيرات و خدمات‏صرف شود و نوعى كمك رسانى و خير انديشى نسبت به مردم است،با انگيزه‏هاى دينى.

چنين مال يا زمين يا جنسى را«موقوفه‏»مى‏نامند.منافع و استفاده از موقوفات،بايدطبق وقفنامه و نظر واقف انجام گيرد و تخلف از آن گناه و خيانت است.وقف،نوعى صدقه جاريه است كه براى دراز مدت،عموم مردم از آن بهره‏مند مى‏شوند و حتى‏پس از فوت واقف نيز، ثواب آن به روح او مى‏رسد.همواره افراد متمكن براى‏باقى گذاشتن خيرات،اقدام به وقف مى‏كردند و از همين رهگذر،مساجد،مدارس،تكيه‏ها،آب انبارها،كتابها،كتابخانه‏ها، بيمارستانها و امور خيريه بسيار پديد مى‏آمد.

براى اداره موقوفه‏هايى كه وقف مساجد،مدارس،حرمها،زيارتگاهها و اقشار خاصى‏شده، تشكيلات ادارى پيدا شد تا آنها در مورد خود صرف شود و از حيف و ميل و سوءاستفاده جلوگيرى گردد. (18) علاقه‏مندان به اهل بيت و ائمه،بويژه محبان سيد الشهدا«ع‏»،مال و املاك بسيارى را درطول تاريخ بر اساس اين سنت‏حسنه،وقف ابا عبد الله‏«ع‏»كرده‏اند كه در آمد حاصله از اين‏املاك،صرف امام حسين‏«ع‏»و برپايى مجالس عزاى حسينى،نوحه خوانى،بنا و تعميرحرمها و بقاع متبركه،زوار و خدام آن حضرت،كمك به بينوايان و اطعام مستمندان ومحرومان مى‏شود.موقوفات امام حسين‏«ع‏»،بودجه مردمى عظيمى است كه هميشه وهمه جا پشتوانه زنده نگهداشتن نام و ياد عاشورا و اهل بيت‏«ع‏»بوده است.به بركت‏مجالس حسينى و تبليغات دينى كه در آنها مى‏شود،اسلام و احكام الهى زنده مى‏ماند وجانبازيها و ايثارگريهاى حسين بن على‏«ع‏»و يارانش،به مردم درس عزت و آزادگى‏مى‏دهد.اين گونه وقفها، كه با صدق نيت و خلوص و اعتقادى پاك انجام مى‏گيرد و تامين‏كننده هزينه بسيارى از مراسم و سنتهاى دينى است،هم روحيه ياريگرى و مردم‏دوستى وحب اهل بيت را تقويت مى‏كند و هم نشانه خلوص و عشق به خاندان پيامبر«ص‏»است وهميشه ارزش و داست‏خاصى داشته است.وقف،گاهى در حال حيات اشخاص انجام‏مى‏گيرد،گاهى وصيت مى‏كنند كه پس از فوتشان بخشى از مال،صرف عزادارى امام‏حسين‏«ع‏»يا امور خيريه ديگر شود.مبناى چنين كار خيرى،احاديثى است كه تشويق به‏انجام كارهايى مى‏كند كه سود آن به مردم مى‏رسد.از قبيل:«اذا مات ابن آدم انقطع عمله الامن ثلاث:صدقة جارية،و علم ينتفع به او ولد صالح يدعو له‏» (19) و همين فرهنگ،سبب پديدآمدن مدرسه‏هاى عظيم و كتابخانه‏هاى غنى و مساجد و حسينيه‏ها و مراسم پر شكوه گشته‏است.در آنچه به موقوفات ابا عبد الله‏«ع‏»و عاشورا مربوط مى‏شود،نكات جالبى وجوددارد كه مشاركت مردمى را در هزينه اقامه مجالس عزا براى آن حضرت مى‏رساند.دربرخى وقفنامه‏ها مثلا در آمد املاكى در كاشان وقف شده است‏«براى تعزيه حضرت‏خامس آل عبا...كه همه ساله به مصرف تعزيه‏دارى آن سرور رسيده شود،از پول‏روضه خوان و آش و حلوا و تنباكو و قهوه و چاى به هر نحو كه صلاح دانند...». (20)
وليد بن عتبه

والى مدينه هنگام مرگ معاويه بود.يزيد نامه به او نوشت و ضمن خبر دادن مرگ‏معاويه،از او خواست كه از امام حسين‏«ع‏»بيعت بگيرد و اگر نپذيرفت،گردنش را بزند.

بيعت گرفتن از حسين‏«ع‏»براى وليد دشوار بود و مى‏خواست با او عاقلانه و بدون‏خشونت رفتار كند.اما با مشورتى كه با«مروان حكم‏»انجام داد،مروان موضع متزلزل وليدرا به مسخره گرفت و بر آشفت و او را تحريك كرد كه شبانه امام را به دار الاماره احضاركند.سيد الشهدا«ع‏»شبانه به دار الاماره رفت.گفتگوهايى ميان امام و والى مدينه و وليدانجام گرفت و امام،بدون بيعت از آنجا خارج شد. (21)
وهب بن عبد الله كلبى

از شهداى كربلاست،مادر و همسرش نيز در كربلا بودند و به شهادت رسيدند.وهب‏كه اهل كوفه بود،در كربلا در ركاب امام حسين‏«ع‏»حضور داشت.روز عاشورا پس از حرو برير،به ميدان رفت.مادرش مشوق او در عزيمت به ميدان بود.وقتى پس از مقدارى‏جنگ،نزد مادرش برگشت كه:آيا راضى شدى؟گفت:وقتى راضى مى‏شوم كه در ركاب‏حسين‏«ع‏»به شهادت برسى.دوباره رفت و جنگيد،همسرش هم چوبى بر گرفت و به‏ميدان رفت.وهب آن قدر جنگيد تا شهيد شد.همسرش به بالين او رفت و خون ازچهره‏اش پاك كرد.شمر كه شاهد صحنه بود،به غلامش دستور داد تا با چوبى زن را به‏شهادت برساند.همسر وهب،اولين زنى بود كه از سپاه حسين‏«ع‏»به شهادت رسيد. (22) دربرخى منابع ماجرايى مشابه اين ولى با تفاوتهايى در باره عبد الله بن عمير كلبى نقل شده و«ام وهب‏»را همسر او دانسته‏اند.
ويرانه شام خرابه شام

پى‏نوشتها

1-مقتل الحسين،مقرم،ص 204،به نقل از معجم البلدان.

2-مفاتيح الجنان و بحار الانوار،ج 101،ص 163.

3-مفاتيح الجنان:زيارت مطلقه سوم،زيارت وارث،زيارت امام حسين روز عرفه.

4-قيام جاودانه،محمد رضا حكيمى،نقل از چشمه خورشيد،ج 1،ص 330.

5-مفاتيح الجنان،زيارت امام حسين در عيد فطر و قربان(ص 48).

6-حديد،آيه 25.

7-لغت نامه،دهخدا.

8-آثار البلاد،زكرياى قزوينى،ص 336(چاپ امير كبير).

9-مسرف بن عقبه.

10-مروج الذهب،مسعودى،ج 3،ص 69.

11-منتهى الآمال،محدث قمى،ج 2،ص 35(چاپ جاويدان)در حالات امام سجاد«ع‏».

12-براى تفصيل بيشتر قضيه ر.ك:«واقعه حره در تاريخ‏»،محمد جواد چنارانى،تاريخ الاسلام، ذهبى،ج 5،حوادث‏سال 68 هجرى.

13-دائرة المعارف الاسلامية،ج 7،ص 363.

14-غرر الحكم.

15-زيارت عاشورا،مفاتيح الجنان،ص 458.

16-زيارت مطلقه امام حسين،مفاتيح الجنان،ص 423.

17-مفاتيح الجنان،ص 435.

18-در زمينه وقف ر.ك:«مقدمه‏اى بر فرهنگ وقف‏».ابو سعيد احمد بن سلمان،«تاريخچه وقف در اسلام‏»،محمودشهابى،سلسله گزارشهاى‏«نگاهى به جايگاه وقف در جامعه ما»،روزنامه كيهان،10 اسفند 72،به بعد،«وقف‏»ميراث‏جاويدان‏»،فصلنامه سازمان اوقاف و امور خيريه.

19-نهج الفصاحه،ص 46.

20-وقف،ميراث جاويدان(مجله)،شماره 6،ص 142.

21-حياة الامام الحسين،ج 2،ص 250.

22-بحار الانوار،ج 45،ص 17.


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام