فهرست مطلب

 

 

تاسوعا

روز نهم ماه محرم.تاسوعاى سال 61 هجرى امام حسين و يارانش در محاصره‏نيروهاى كوفه بودند.روزى بود كه آب را به روى اهل بيت و ياران امام بسته بودند،راههاهمه تحت كنترل بود تا كسى به امام نپيوندد.تهديدهاى سپاه عمر سعد،جدى‏تر و حالت‏تهاجمى آنان به سوى خيمه‏ها بيشتر مى‏شد.عصر روز پنجشنبه تاسوعا،ابن سعد بادستورى كه از ابن زياد دريافت كرده بود،آماده جنگ با حسين‏«ع‏»شد.گروهى از سپاه‏كوفه به سوى خيمه‏گاه امام تاختند. امام كنار خيمه‏اش نشسته و به شمشير تكيه داده بود.

زينب،صداى همهمه مهاجمان را شنيد.امام را(كه خواب،چشمانش را ربوده بود)بيداركرد. سيد الشهدا،خوابى را كه آن لحظه ديده بود نقل كرد كه رسول خدا«ص‏»به او فرمود:

پيش ما مى‏آيى.حسين‏«ع‏»برادرش عباس را همراه جمعى جلو فرستاد تا از هدف‏مهاجمان آگاه شوند.چون فهميدند كه به قصد جنگ يا گرفتن بيعت آمده‏اند،به دستورامام،آن شب را مهلت طلبيدند تا به عبادت و نماز بپردازند.و درگيرى به فردا موكول شد. (1) امام صادق‏«ع‏»در باره محاصره شدن سيد الشهدا در روز عاشورا فرموده است:

«تاسوعا يوم حوصر فيه الحسين و اصحابه بكربلاء و اجتمع عليه خيل اهل الشام و اناخواعليه و فرح ابن مرجانة و عمر بن سعد بتوافر الخيل و كثرتها و استضعفوا فيه الحسين واصحابه و ايقنوا انه لا ياتى الحسين ناصر و لا يمده اهل العراق.» (2) تاسوعا روزى است كه حسين‏«ع‏»و اصحاب او در كربلا محاصره شدند و سپاه شاميان بر ضد آنان گرد آمد.ابن‏زياد و عمر سعد نيز از فراهم آمدن آن همه سواران خوشحال شدند و آن روز،حسين‏«ع‏»

و يارانش را ناتوان شمردند و يقين كردند كه ديگر براى او ياورى نخواهد آمد و عراقيان‏نيز او را پشتيبانى نخواهند كرد.
تاكتيكهاى نظامى،تبليغى

در نهضت عاشورا به يك سرى تاكتيكهاى نظامى و تبليغى بر مى‏خوريم كه از سوى‏حسين بن على‏«ع‏»انجام گرفته است.شيوه‏هاى نظامى بطور عمده يا حالت دفاعى داشته‏است،يا تهاجمى.روشهاى تبليغى نيز بطور عمده جهت آگاهانيدن مردم و پيامرسانى وبهره‏بردارى بيشتر از اين حركت بوده است،چه آنچه زمان خود آن حضرت و توسطخود او انجام گرفته است،يا پس از شهادتش.در اينكه آن حضرت در قيام كربلا بعنوان‏يك مبارز مسلط به همه فنون رزمى و تاكتيكهاى نظامى و دفاعى و تبليغى عمل كرده‏است،شكى نيست.آنچه مطرح مى‏شود،تنها نمونه‏هايى است كه از تامل بر حوادث اين‏نهضت به نظر مى‏رسد و ديريت‏شگفت و نظم و تدبير آن حضرت را در آن حادثه كه‏آميخته‏اى از احساسات و عواطف و تعقل است،نشان مى‏دهد.

تاكتيكهاى نظامى 1-«حفاظت‏شخصى‏»:سيد الشهدا«ع‏»هنگام ديدار با والى مدينه‏«وليد بن عتبه‏»پس ازمرگ معاويه،با همراه داشتن گروه محافظ از جوانان بنى هاشم نزد والى رفت. جمعى ازياران،خويشان و پيروان خود را مسلحانه همراه برد،در حالى كه شمشيرها را آخته زيرلباسها پنهان كرده بودند و به آنان سفارش كرد كه بيرون در بمانند و اگر صداى امام ازدرون به مددخواهى بلند شد،به داخل بريزند و طبق فرمان امام،عمل كنند. (3) اين تدبيرايمنى را براى پيشگيرى از هر نوع خطر و سوء قصد وليد انجام داد.گروه همراه را تا سى‏نفر نوشته‏اند. (4) 2-«گزارشگر اطلاعاتى‏»:چون ابا عبد الله‏«ع‏»به اتفاق خانواده و همراهان از مدينه به‏سوى مكه حركت كرد،برادرش محمد حنفيه را در مدينه باقى گذاشت تا حركتهاى‏حكومتى را بعنوان يك گزارشگر اطلاعاتى به امام خبر دهد و آنچه را در مدينه مى‏گذرد،بى كم و كاست به آن حضرت برساند.او تعبير«عين‏»(مامور اطلاعاتى)در باره محمدحنفيه به كار برده است:«اما انت فلا عليك ان تقيم بالمدينة فتكون لى عينا عليهم لا تخفى‏عنى شيئا من امورهم‏». (5) 3-«خنثى كردن توطئه ترور»:به امام خبر رسيده بود كه يزيد، گروهى را تحت فرمان‏عمرو بن سعيد اشدق براى ترور يا دستگيرى وى به مكه فرستاده است. حضرت براى‏خنثى كردن توطئه ترور و نيز براى حفظ حرمت‏حرم خدا و براى اينكه خونش در مكه‏ريخته نشود،حج را به عمره تبديل كرد و روز هشتم ذى حجه از مكه خارج شد. (6) 4-«جمع‏آورى اطلاعات‏»:از آنجا كه آگاهى از وضعيت دشمن و مردم هوادار، درتصميم‏گيريهاى يك پيشوا نقش مؤثر دارد،سيد الشهدا«ع‏»پيوسته مى‏كوشيد از اوضاع‏داخلى كوفه اطلاعات كافى داشته باشد.اين اطلاعات را از جمله از راههاى زير به دست‏مى‏آورد:

الف:استنطاق و پرسش از مسافرانى كه از كوفه مى‏آمدند و بعنوان شاهدان عينى‏جريانات،از آنجا خبر مى‏دادند.نمونه‏هايى همچون بشر بن غالب كه در ذات‏عرق با امام برخورد كرد،يا فرزدق در يكى ديگر از منزلگاهها.

ب:مكاتبات و نامه‏نگارى با پيروان خود در كوفه،بصره و يمن(مناطقى كه درمحبت به اهل بيت،ريشه‏دارتر بودند)و گزارشهاى مكتوب از اوضاع آن مناطق‏و حمايت مردمى و نصرت در قيام را جويا مى‏شدند و حتى اين آگاهيها را درمواقع لزوم،به سربازان دشمن كه راه را بر او مى‏گرفتند يا با او به نبردبرمى‏خاستند،اعلام مى‏فرمود.

5-«مصادره‏»:در مسير راه عراق،كاروانى تجارتى از يمن به سوى شام مى‏رفت وبراى يزيد، اجناس قيمتى مى‏برد.وقتى امام حسين‏«ع‏»در منزلگاه تنعيم به آن كاروان‏برخورد،كالاهاى آن را مصادره كرد تا راه براى وابستگان به يزيد،ناامن شود.به افرادكاروان هم فرمود:هر كس بخواهد با ما به عراق بيايد،كرايه كاملش را خواهيم داد و با اورفتار خوب خواهيم داشت و هر كس هم بخواهد جدا شود،كرايه‏اش را تا اينجامى‏پردازيم.برخى جدا شدند،بعضى هم همراه امام آمدند. (7) به اين شيوه،هم ضربه‏اقتصادى به حكومت‏يزيد زد و هم از افراد دشمن،جذب نيرو كرد.

6-«جذب نيرو»:سيد الشهدا«ع‏»از هر فرصتى براى جذب نيرو به جبهه حق بهره‏مى‏گرفت. يكى از آن موارد متعدد،ملاقاتى بود كه با«زهير بن قين‏»در منزلگاه زرودداشت.زهير كه ابتدا از رو به رو شدن با امام،گريزان بود،پس از اين ديدار به امام پيوست‏و در عاشورا هم حماسه آفريد و شهيد شد.

7-«تصفيه نيرو»:امام حسين‏«ع‏»چندين بار در طول راه كربلا با پيشگويى از وضع‏آينده و شهادت خود و همراهان،افراد بى‏انگيزه و غير مطيع و دنياپرست را كه به اميدغنيمت همراه شده بودند تصفيه كرد،تا گروه زبده و عاشق شهادت و خالص و برخورداراز انضباط و اطاعت محض از فرماندهى و رهبرى براى حضور در ميدان نبرد بمانند.درمنزلگاه زباله و شب عاشورا،نمونه‏هايى از اين تصفيه‏ها بود.در منزل زباله برخى‏برگشتند، (8) اما شب عاشورا كسى نرفت.

8-«آرايش اردوگاه‏»:وقتى در سرزمين كربلا فرود آمد،دستور داد چادرها را نزديك‏به هم بزنند،طنابهاى خيمه‏ها را از لابه‏لاى هم بگذرانند،در مقابل خيمه‏ها حضور داشته‏باشند و با دشمن از يك طرف مواجه شوند،در حالى كه خيمه‏ها سمت راست و چپ وپشت‏سرشان باشد: «امر باطناب البيوت فقربت‏حتى دخل بعضها فى بعض و جعلوها وراء ظهورهم ليكون الحرب من وجه واحد و امر بحطب و قصب كانوا اجمعوه وراء البيوت‏فطرح ذلك فى خندق جعلوه و القوا فيه النار و قال:لا نؤتى من وراءنا» (9) 9-«سازماندهى‏»:امام حسين‏«ع‏»صبح روز عاشورا اصحاب را سازماندهى كرد،نمازصبح خوانده شد.زهير بن قين را،فرمانده جناح راست و حبيب بن مظاهر را فرمانده جناح‏چپ قرار داد،پرچم را به دست عباس سپرد،چادرها را پشت‏سر خويش قرار دادند،درگودالى كه پشت چادرها به صورت خندق حفر كرده بودند، هيزم و نى ريختند.گودال،مثل نهر آبى بود كه شب عاشورا براى پيشگيرى از حمله دشمن از پشت‏سر كنده بودند ودر آن آتش افروختند. (10) 10-«ايجاد مانع‏»:در روز عاشورا،نيروهايى از دشمن مى‏خواستند از پشت‏خطدفاعى،از لا به لاى خيمه‏ها حمله كنند(طناب خيمه‏ها يكى از موانع بود)و سه،چهار نفراز ياران امام در آن منطقه به دفاع پرداخته بودند.عمر سعد دستور داد خيمه‏ها را آتش‏بزنند.امام حسين‏«ع‏»فرمود:بگذاريد آتش بزنند(البته خيمه‏ها خالى اصحاب و...بود).

در اين صورت ديگر نخواهند توانست از لا به لاى خيمه‏ها بر شما شبيخون بزنند و چنان‏شد. (11) اين تاكتيك،حتى در مورد انتخاب جاى مناسب براى خيمه‏زدن نيز جلوه‏گر بود.درقسمتى فرود آمد كه تپه‏هايى داشت و آنها بعنوان موانع طبيعى براى جلوگيرى يا كنترل‏حمله دشمن از سمت چپ قرارگاه امام بود.حفر خندق در پشت‏خيمه‏ها و آتش‏افروختن در آنها نيز بعنوان ايجاد مانع به كار گرفته شد.

11-مهلت‏خواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآن.گر چه اين را مى‏توان‏بعنوان امرى عبادى و معنوى به حساب آورد،ليكن با توجه به نقش روحيه معنوى‏رزمندگان،اين مهلت‏خواهى براى شعله‏ور ساختن بعد معنوى و تقويت روحيه رزمى وشهادت‏طلبانه در نيروهاى تحت امر،تاثير بسزايى داشت و يك تاكتيك نظامى محسوب‏مى‏شد،بويژه نشان دادن جايگاه ياران در بهشت،آنان را بى‏تاب شهادت ساخت و برخى‏مانند برير،شوخى مى‏كردند.

12-در آخرين لحظات بى‏ياورى و غربت‏سيد الشهدا«ع‏»كه پياده مى‏جنگيد،بازمواظب بود تا تير دشمن به او اصابت نكند و در پى لحظات غفلت دشمن بود تا حمله كندو بر جمع سپاه دشمن حمله مى‏برد. (12) 13-«پوشش براى پيوستن به امام‏»:تعدادى از شهداى كربلا كه از ياران امام بودند،ازكسانى بودند كه همراه سپاه كوفه و عمر سعد،به كربلا آمدند و آنجا به حسين بن على‏«ع‏»

پيوستند و با كوفيان جنگيدند.اين تاكتيك نشان‏دهنده كنترل شديد اطراف كوفه و ممانعت‏از پيوستن هواداران به سيد الشهدا«ع‏»است،بگونه‏اى كه براى برخى از شيعيان انقلابى،هيچ راهى نمانده بود،جز آنكه در پوشش سپاه كوفه،خود را به خط درگيرى رسانده، به‏امام ملحق شوند.

14-طرز آرايش جبهه و استقرار نيروها و نصب چادرها در كربلا به صورت نعلى‏شكل بود،تا هم تسلط بر مجموعه مواضع خودى باشد و هم خود در وسط اين شكل‏قرار گيرد و هم امكان محاصره شدن توسط سپاه كوفه را سلب كند.

خصوصيات منطقه عمليات در كربلا به صورت زير بوده است: (13) -نزديك رودخانه دجله و فرات-دجله در سمت چپ و فرات در سمت راست كربلا-از نظر آب و هوايى در منطقه خشك و گرم عراق قرار گرفته و در ضلع شمال‏شرقى،ايران قرار دارد و در جنوب غربى،حجاز واقع شده است.

-منطقه،رملى و نيمه جنگلى است.

-در حاشيه نهر علقمه،نخلستانى قرار دارد.

-داراى تپه ماهور و پستى و بلنديهاى بسيار-نهر علقمه از فرات منشعب شده است و در نزديكى اردوگاه حسينى قرار دارد.

-موسم تابستان با گرماى مخصوص منطقه.

-كربلا در حاشيه فرات و قبرستان يهود قرار گرفته است.

-از نظر اهميت جغرافيايى،نقطه كور،منزوى و فراموش شده،فاقد هر گونه امتياز واهميت ويژه سياسى،فرهنگى،نظامى و اقتصادى است.

خصوصيات حركت زمينى سيد الشهداء«ع‏»: (14) (عقب‏نشينى تاكتيكى-در زمان غير قابل پيش‏بينى)

1-بهره‏گيرى از زمين جهت ايجاد جنگ روانى‏2-انتخاب كميت زمين براى به دست‏گيرى ابتكار عمل در جنگ‏3-در اختيار گرفتن زمان و سلب آن از دشمن‏4-ايجاد توازن دفاعى‏5-تجزيه نيرو و تغيير جهت دشمن به سمت ضعف‏6-به هم زدن نظم تشكيلاتى و ايجاد تغيير در قرارگاه جنگى دشمن‏7-سلب اختيار از دشمن و به دست گرفتن ابتكار حركت‏8-اخلال در سيستم تصميم‏گيرى فرماندهان نظامى‏9-عقب‏نشينى تاكتيكى‏10-به دست گرفتن ابتكار عمل در زمين‏11-به موضع انفعالى كشيدن دشمن‏12-استفاده از پوشش طبيعى و تصنعى زمين و بهره‏گيرى از آن جهت استتار و اختفاء13-جلوگيرى از تمركز قوا هنگام حمله دشمن و ايجاد فاصله جغرافيايى بين‏فرماندهى،تداركات و ارتباطات‏14-ايجاد شتابزدگى در تصميم‏گيرى نظامى و كندى در عمل دشمن‏15-سلب هر گونه بهره‏گيرى استراتژيك از زمين(از دشمن)

16-افزايش محدوديت در ميدان عمل و كاهش شديد ميزان كارآيى دشمن‏17-تعيين هت‏حمله و نوع آرايش جنگى دشمن به وسيله زمين‏18-به دست گرفتن ابتكار عمل در سازماندهى و تجديد سازمان از لحاظ كمى و كيفى‏19-تعيين نوع بهره‏ورى از زمين براى دشمن(به صورت مطلوب)

20-موضعگيرى و آرايش مطلوب در دفع حمله‏21-احراز آمادگى در هر شرايطى تا هر زمان و سلب آمادگى از دشمن به وسيله زمين‏22-بدون حركت و صرف انرژى،آرايش دشمن را براى چند ساعت به صورت‏جنگ روانى بر هم زد. (15) .

مختصات جبهه جنگى حضرت ابا عبد الله الحسين‏«ع‏»: (16) 1-نام عمليات:هيهات منا الذله‏2-سال عمليات:61 هجرى قمرى‏3-ماه عمليات:محرم الحرام‏4-روز عمليات:جمعه دهم محرم‏5-نوع عمليات(جنگ):جهاد ابتدايى‏6-استراتژى حركت و حمله:افشاى چهره نفاق-تشكيل حكومت‏7-موضع جنگى:دفاعى‏8-طول جبهه دفاعى(قطر نعل):180 متر9-طول محور عمليات:360 متر10-فاصله خيمه‏ها:2 متر11-تعداد خيمه‏ها:60 عدد12-تركيب كيفيت نيرو:بنى هاشم،ياران،زنان،كودكان‏13-وضعيت روحى و روانى: عاشقانى حفاظت‏پيشه‏14-تعداد سواره نظام:32 نفر15-تعداد پياده نظام:40 نفر16-تعداد كل نيروهاى رزمى:72 نفر17-فرمانده كل قوا:سيد الشهدا حسين بن على‏«ع‏»

18-پرچمدار لشكر:ابو الفضل العباس‏«ع‏»

19-فرمانده سمت راست:زهير بن قين‏20-فرمانده سمت چپ:حبيب بن مظاهر21-وضعيت تداركات:محاصره كامل‏22-وضعيت تجهيزات:كمبود شديد23-وضعيت آب و آذوقه: محاصره(تشنگى-گرسنگى)

24-موقعيت جغرافيايى:قتلگاه‏25-زمان و ساعت‏شروع حمله:دو ساعت گذشته از روز(8 صبح)

26-رمز عمليات:لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم‏27-نوع آرايش جنگى: ساعتى-مثلثى-نعلى‏28-تعداد بر هم زدن آرايش دشمن:در سه مرحله كه مرحله چهارم به جنگ تن به تن انجاميد29-طول مدت عمليات:8 ساعت‏30-پايان عمليات:غروب آفتاب همان روز مختصات جبهه جنگى يزيد بن معاويه :

1-نام جنگ و عمليات:بيعت ظالمانه‏2-استراتژى عمليات:محو كامل اسلام ناب محمدى‏«ص‏» 3-تركيب كيفيت نيرو:مردان مجهز و آماده‏4-موقعيت جغرافيايى: استراتژيك‏ترين منطقه‏5-وضعيت روحى و روانى:در خواب كامل سياسى‏6-تعداد سواره نظام:به علت كثرت آنان،نامعلوم‏7-تعداد پياده نظام:به علت كثرت آنان،نامعلوم‏8-كل نيروى رزمى:000/30 نفر9-فرمانده كل لشكر:عمر سعد10-پرچمدار لشكر:دريد،غلام عمر سعد11-فرمانده سواره نظام:عروة بن قيس احمصى‏12-فرمانده پياده نظام:شبث بن ربعى‏13-فرمانده ستون سمت راست:عمرو بن حجاج‏14-فرمانده ستون سمت چپ:شمر بن ذى الجوشن‏15-وضعيت تداركات:سريع،بموقع،فوق العاده‏16-وضعيت تجهيزات:به ميزان چند ماه‏17-وضعيت آب:مسلط بر رود فرات‏18-وضعيت آذوقه:به ميزان چند ماه‏19-نوع جنگ:تهاجمى‏20-موازنه قوا:برترى كمى(400 نفر مقابل 1 نفر)

21-خط مشى سياسى فرهنگى:نفاق‏22-رمز اول عمليات:لشكر خدا بپا خيزيد23-رمز دوم عمليات:پرتاب تير توسط عمر سعد24-تعداد آرايش:سه عدد25-آرايش اول:مدور،پله چپ و راست(پياده سنگين)

26-آرايش دوم:ستون سمت چپ،سواره سنگين‏27-آرايش سوم:ستون سمت راست،سواره سنگين‏28-تن به تن:خطى،بسيجى،عمومى،سواره 29-رعايت قوانين جنگى:نقض كامل (17) روشهاى روانى،تبليغى روشهايى كه از سوى سيد الشهدا«ع‏»در طول نهضت و در روز عاشورا،و نيز توسطخانواده او به كار گرفته شد،هم مايه ماندگارى نهضت و مصونيت چهره آن است، هم‏عامل روحيه‏بخشى به ياران شركت كننده در آن حماسه،كه امام را با همه هستى يارى‏كردند،و هم مايه تزلزل در انگيزه سپاه كوفه و موجب ضعف يا رسوايى يا خنثى شدن‏تبليغات دشمن گشته است،كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

1-«نامشروع دانستن خلافت‏يزيد»:امام حسين‏«ع‏»با اين موضع،در افكارهواداران يزيد،ايجاد تزلزل كرد و با امتناع آشكار از بيعت و اعلان آن،جو سكوت‏را شكست.

2-«شهود صحنه‏»:با همراه بردن زنان و كودكان در سفر كربلا،به عنوان عاملان ثبت‏وقايع و شاهدان زنده كه همه صحنه‏ها را ديده‏اند،از تحريف و مسخ چهره واقعه‏جلوگيرى كرد.به علاوه حضور زنان و كودكان در قافله حسينى،تاثير عاطفى و برانگيزنده‏افكار بر ضد امويان در طول سفر داشت،حتى پس از شهادت و در دوران اسارت.

3-نامه‏نگارى و پيام‏رسانى به بزرگان كوفه و بصره و سران قبايل و اعزام نماينده به‏كوفه و تماس با پايگاه هواداران به عنوان يك كار تشكيلاتى.

4-«سنجش افكار»:محاسبه زمينه اقدام در كوفه،از راه اعزام مسلم بن عقيل به آنجا وارزيابى وضعيت هواداران و نويسندگان دعوتنامه‏ها و درخواست از مسلم براى گزارش‏دقيق از اوضاع كوفه و ميزان تعهد و وفاى مردم.

5-«مشروعيت نهضت‏»:آن حضرت،حركت‏سياسى خود بر ضد حكومت را به‏تكليف شرعى و امر به معروف و نهى از منكر و احياى سنت پيامبر«ص‏»پيوند داد،تاضمن مشروعيت بخشيدن به قيام خود،تعريضى به نامشروع بودن خلافت و تعارض آن‏با سنت نبوى داشته باشد.

6-«بهره‏گيرى عاطفى‏»:از آنجا كه حسين بن على‏«ع‏»را مردم به عنوان فرزند پيامبر وفاطمه‏«ع‏»مى‏شناختند،وى از اين موقعيت و زمينه عاطفى خود در دلها،چه براى جذب‏نيروى يارى دهنده،چه براى سلب انگيزه جنگ از دشمن و چه براى افشاگرى نسبت به‏ماهيت‏سلطه حاكم استفاده كرد.اين شيوه،هم توسط خود امام،هم از طريق حضرت‏زينب، امام سجاد و ساير اهل بيت انجام مى‏گرفت.حتى پوشيدن برد،زره و عمامه‏پيامبر«ص‏»و برگرفتن ذو الفقار و يادآورى خويشاوندى خود با پيامبر خدا نيز،در تحريك‏عواطف دينى نيروهاى دشمن مؤثر بوده و به عنوان يك شيوه تبليغاتى و روانى قابل توجه‏است.

7-«اتمام حجت‏»:براى بستن راه هر گونه عذر و بهانه و توجيه و تاويل،آن حضرت‏مكرر اقدام به‏«اتمام حجت‏»كرد،هم براى بازداشتن دشمن از كشتن او،هم براى پيوستن‏افراد به جبهه حق.در اين اتمام حجت،گاهى هم تكيه روى حسب و نسب خويش‏مى‏كرد.مثلا در خطبه صبح عاشورا،براى متزلزل ساختن انگيزه دشمن،بر اين نسب تاكيدمى‏شد كه:«فانسبونى فانظروا من انا؟...الست...الست...» (18) بنگريد كه من كيستم؟آيامن آن نيستم كه...اينها هر شبهه‏اى را رفع و دفع مى‏كرد و دشمن را خلع سلاح مى‏نمود.

8-«آماده سازى‏»:ياران و اهل بيت‏خود را از نظر روانى آماده مى‏ساخت كه با حادثه‏عاشورا شجاعانه رو به رو شوند و با سخنان و خطابه‏ها،روحيه شهادت‏طلبى در ياران،وصبر و تحمل در بستگان ايجاد مى‏كرد و هر گونه‏«ابهام‏»در مسير و هدف و سرانجام رامى‏زدود.

9-«جذب عاطفى‏»:برخوردى كه در گرماى نيمروز،با سپاه تشنه حر داشت و همه راسيراب كرد،سپس برگزارى نماز جماعت به امامت‏سيد الشهدا«ع‏»و اقتداى آنان به‏حضرت،آنگاه سخنرانى توجيهى و تبيينى براى سپاه دشمن،در واقع نوعى آميختن لطف‏و نوازش با روشنگرى و تبيين،نقش مهمى در جذب عاطفى آنان داشت.سرانجام هم‏حر،به امام پيوست.

10-«جبران كميت با كيفيت‏»:گر چه ياران آن حضرت در كربلا اندك بودند،اما اين‏كميت اندك را،با كيفيت بالا و روحيه والا در ياران خويش جبران كرد،چه در سخنان‏طول راه،چه ميثاق شب عاشورا و اعلام ايستادگى ياران تا پاى جان و نيز نشان دادن‏جايگاه اصحاب خود در بهشت،به آن جمع حاضر.

11-«تقويت بعد معنوى‏»:مهلت‏خواهى شب عاشورا و سپرى كردن آن شب با انس‏با خدا و تلاوت و عبادت و زمزمه‏هايى كه از خيمه‏ها برمى‏خاست،همه به عنوان عامل‏معنوى و تقويت روحى در شب قبل از عمليات مؤثر بود و ياران در صبح عاشورا بى‏تاب‏شهادت بودند و شوخى مى‏كردند و ميان خود و بهشت،فاصله‏اى جز تحمل ضربت‏شمشيرها نمى‏ديدند.

12-«خطابه با دشمن‏»:در عاشورا،استفاده از صداى بلند و رسا و القاى خطابه‏هاى‏مهم خطاب به نيروهاى دشمن،آن هم در ميدان كربلا و توسط خود امام و ياران‏برگزيده‏اش،نوعى اتمام حجت و سخن آخر بود،براى ايجاد تزلزل در دشمن و بستن راه‏توجيه در آينده و تلاش جهت بيدار ساختن وجدانهاى خفته.

13-«رجز»:استفاده از رجزهاى حماسى توسط امام و يارانش در درگيريهاى تن به‏تن يا عمومى.خواندن رجز،هم رزمنده را تقويت روحى مى‏كرد،هم دشمن را تحقيرمى‏نمود و هم مبين انگيزه و انديشه و ايمان جنگجوى حسينى بود.

14-«افشاگريهاى اسرا»:پس از عاشورا،اسيران اهل بيت‏«ع‏»،از تجمعهاى مردمى دركوفه، مجلس ابن زياد،شام،دمشق،حتى مجلس يزيد،استفاده كرده،پيام خون شهدا رامى‏رساندند، ضمن معرفى خود و امام حسين‏«ع‏»،بر ضد حكام افشاگرى مى‏كردند.اين‏شيوه را،چه در خطبه‏ها و چه در سخنانى كه در برخوردهاى متفرقه ابراز مى‏شد،به كارمى‏گرفتند.

15-«مجالس ياد»:اهل بيت،پس از بازگشت از سفر كربلا به مدينه،مجالس عزا وسوگوارى برپاداشتند و پيوسته از حادثه عاشورا و فجايع سپاه كوفه ياد مى‏كردند.

بارزترين آنها ياد كردن امام سجاد«ع‏»از حسين و شهادت او با لب تشنه بود،هنگام‏نوشيدن آب،يا ديدن صحنه ذبح گوسفند.

16-«فرهنگ گريه و نوحه‏»:امامان شيعه تاكيد فراوان كردند كه مظلوميت اهل بيت وحادثه عاشورا همواره ياد شود و زنده بماند.اين فرهنگ ياد و يادآورى در قالب مفاهيمى‏همچون: گريه،نوحه‏خوانى،مرثيه سرودن،زيارت،تربت‏سيد الشهدا«ع‏»،كام‏گيرى با آب‏فرات و تربت،ياد كردن از عطش حسين هنگام آب نوشيدن،برگزارى مجالس عزادارى‏براى اهل بيت و...شكل گرفت.اين فرهنگ،تاكنون هم سبب زنده ماندن و جاودانه شدن‏آن حماسه گشته است. در مجموع حركت عاشورا،چه از بعد نظرى و چه عملى،روشها و محورهايى موردتوجه قرار گرفته است تا:

-پيام نهضت به همه رسانده شود-در دراز مدت،منافقان نفوذى در تشكيلات حكومتى و پستهاى كليدى معرفى وافشا گردند-امر به معروف و نهى از منكر و اصلاح فساد اجتماعى، زنده شود-راه مبارزه سياسى فرهنگى براى نسلهاى آينده ترسيم گردد«سنت احياگرى‏»نسبت به حادثه كربلا نيز از سوى امامان شيعه و پيروان عاشورا،درطول تاريخ شيعه،آن پيامها را مطرح ساخته و آن حماسه را زنده نگهداشته و عظيمترين‏عامل برانگيزنده،وحدت‏بخش،راهنما و جهت‏ده را پديد آورده است.اوجگيرى روحيه‏شهادت‏طلبى و افزايش شناخت و آگاهى سياسى و به وحدت رسيدن نيروهاى معتقد به‏ولايت و رهبرى ائمه،از آثار اين تحول است.
تباكى

خود را به گريه زدن،خود را گريان نشان دادن،خود را شبيه گريه‏كننده ساختن،حالت‏گريه به خود گرفتن.در راه احياى عاشورا و سوگوارى بر عزاى حسين‏«ع‏»،هم گريستن،هم گرياندن و هم حالت گريه داشتن ثواب دارد.حتى اگر كسى نگريد يا گريه‏اش نيايد،گرفتن اين حالت،هم در خود شخص حالت اندوه و تحسر ايجاد مى‏كند،هم به مجلس‏عزا،چهره و رنگ غم مى‏بخشد.تباكى،همسويى با داغداران سوگ عاشوراست و مثل‏گريستن و گرياندن است.در حديث امام صادق‏«ع‏»است:«من انشد فى الحسين شعرافتباكى فله الجنة‏» (19) هر كه در باره حسين،شعرى بگويد و تباكى كند،بهشت براى اوست.

در حديثى هم كه سيد بن طاووس نقل كرده،چنين است:«من تباكى فله الجنة‏» (20) و درحديث قدسى آمده است:«يا موسى!ما من عبد من عبيدى فى ذلك الزمان بكى او تباكى‏و تعزى على ولد المصطفى الا و كانت له الجنة ثابتا فيها» (21) اى موسى هر يك از بندگانم كه‏در زمان شهادت فرزند مصطفى‏«ص‏»گريه كند يا حالت گريه به خود گيرد و بر مصيبت‏سبط پيامبر تعزيت گويد،همواره در بهشت‏خواهد بود.

البته غير از تباكى در مصيبت ابا عبد الله الحسين‏«ع‏»،حالت گريه به خود گرفتن درمناجات و دعا و از خوف خدا نيز مطلوب است و اين از نمونه‏هاى روانى تاثير ظاهر درباطن است. رسول خدا«ص‏»در اين زمينه به ابوذر غفارى فرمود:«يا اباذر!من استطاع ان‏يبكى فليبك،و من لم يستطع فليشعر قلبه الحزن و ليتباك،ان القلب القاسى بعيد من‏الله‏» (22) هر كه مى‏تواند گريه كند،پس بگريد و هر كه نتواند،پس در دل خويش حزن قراردهد و تباكى كند، همانا قلب قساوت گرفته،از خداوند دور است.امام صادق‏«ع‏»در باره‏گريه بر گناه خويش و از خوف خدا مى‏فرمايد:«ان لم يجئك البكاء فتباك،فان خرج‏منك مثل راس الذباب فبخ بخ‏» (23) اگر گريه‏ات نمى‏آيد،خود را به حالت گريه درآور،پس‏اگر به اندازه سر مگسى اشك بيرون آمد، پس مرحبا به تو.
تحريفهاى عاشورا

نهضت عاشورايى امام حسين‏«ع‏»،با انگيزه امر به معروف و نهى از منكر و براى نجات‏اسلام و مبارزه با طغيان بود.اهداف و آرمانهاى مقدس،چهره‏هاى متعالى و درخشان وانگيزه‏هايى اجتماعى و سياسى داشت.آن همه تشويق براى گريه بر سيد الشهدا وعزادارى براى سيد مظلومان نيز،براى زنده نگهداشتن اين مكتب جهاد و شهادت و حفظ‏ارزشها بود.متاسفانه در طول تاريخ،تحريفهايى چه در انگيزه‏ها و اهداف،چه درچهره‏هاى حماسه‏ساز و چه در برنامه‏هاى مربوط به عاشورا انجام شد.

تحريفهاى عاشورا،برخى به‏«محتوا»بر مى‏گردد،برخى به‏«شكل‏»و برخى به‏«افراد».

كتابهايى كه به عنوان مقتل نوشته شد و روضه‏هايى كه براى عاشورا گفته و خوانده شد، گاهى چون با انگيزه گرياندن مستمعين بود،آميخته به مطالب ضعيف،غير مستند و احيانادروغ گشت.علاقه‏اى كه به چهره‏هاى عاشورايى وجود داشت،سبب شد در حوادث آن‏حماسه،غلوها و مبالغه‏هايى نقل شود كه غير عقلى و باور نكردنى است.آمار و ارقام‏كشته‏ها و برخى حوادثى كه بظاهر غم‏انگيز و سوزناك بود،بر اصل واقعه افزوده شد.

انگيزه آن حماسه اجتماعى و خونين نيز،گاهى تا حد«كشته شدن براى شفاعت ازگنهكاران امت‏»تنزل يافت.نوع برخوردهاى امام حسين‏«ع‏»،زينب و امام سجاد«ع‏»وكودكان و اهل بيت، گاهى به صورت عجز و لابه و ذلت و حقارت در برابر فاسقانى چون‏يزيد و عمر سعد و ابن زياد و شمر و...در آمد و خواسته بزرگ امام در اين ميدان حماسه،كه رد بيعت با حكومت جور بود، به درخواست جرعه‏اى آب براى لب عطشان خويش ياگلوى خشك على اصغر در آمد.

در روضه‏هايى كه خوانده مى‏شد و تعزيه‏هايى كه برپا مى‏گشت و شعرها و نوحه‏هايى‏كه سروده و اجرا مى‏شد،از زينب و امام سجاد و مسلم بن عقيل و سكينه و...چهره‏هايى‏ارائه گشت كه با روح بلند و عزتمند و بزرگوار آن خاندان شرف و كرامت،ناسازگار بود.

حتى خصومت ديرين امويان با اساس دين و وحى و نبوت،به دشمنى شخصى‏حسين‏«ع‏»و يزيد تبديل شد.رسالت‏يارى رساندن به جبهه گسترده حسينى در طول‏تاريخ،تنها به سطح گريستن بر تشنگى و مظلوميت آل عبا پايين آمد و بيش از روضه‏فكر امام حسين‏«ع‏»،روضه جسم پاره پاره او و بيش از پيام خونين سيد الشهدا،حلقوم‏بريده ابا عبد الله مطرح شد.حتى مبارزه دشمنان با اصل اقامه عزا براى سالار شهيدان(كه‏بى‏ثمر بود)تبديل شد به آزادى مراسم و ترويج‏شعائر،ولى همراه با مسخ حقيقت عاشوراو فلسفه قيام كربلا،كه اينگونه برنامه‏ها،هيچ تعارضى با سلطه ستم و فسق نداشته باشد واين بزرگترين تحريف محتوايى عاشورا بود.در حالى كه در تاريخ شيعه،قيام توابين،پس‏از گريه بر مزار شهداى كربلا و ياد مظلوميت امام حسين‏«ع‏»شكل گرفت و شيعيان درسرزمين كربلا و با الهام از عاشورا،به رهبرى سليمان بن صرد،قيامى را شكل وسازماندهى دادند.و عاشورا،تكليف‏آور براى هر مسلمان بود،نه آنكه امام،يك وظيفه‏خاص و دستور خصوصى داشته باشد.

اعتقاد به شفاعت‏سيد الشهدا و نيز ثوابهاى فراوان براى اشك ريختن بر آن حضرت وهمچنين نتايج ارزشمند محبت و ولايت اهل بيت‏«ع‏»،همه صحيح است،اما اين مسائل‏بگونه‏اى يكجانبه طرح شد كه بسيارى از علاقه‏مندان اهل بيت،تعارضى ميان گريستن برحسين‏«ع‏»و ارتكاب فسق و فجور و زير پا نهادن حق الناس و ترك وظايف ندانند واميدشان به حسين‏«ع‏»باشد،هر چند كه غرق گناه باشند!امام سجاد«ع‏»كه همان روح‏حسينى و شجاعت علوى را داشت و در عاشورا به مصلحت الهى بيمار بود و توان جنگيدن نداشت،در پى همين تلقينات تحريف شده،به‏«امام بيمار»شهرت يافت و دراذهان عموم،به صورت مردى لاغر،رنگ پريده،بى‏حال و زرد چهره و عصا به دست‏جلوه كرد.حتى قضايايى بى‏اساس،همچون حجله عروسى قاسم نوجوان در شب‏عاشورا،به عنوان دستمايه اشگ گرفتن از اهل عزا،به مرثيه‏ها و مقتلها راه يافت وقضايايى به نام رؤيا و خواب(راست‏يا دروغ)باب شد و دهان به دهان و سينه به سينه‏نقل گشت و بتدريج،حالت‏يك امر مسلم و قطعى يافت.آنچه وظيفه آگاهان ودست‏اندركاران است،هم تبيين صحيح قيام حسينى،هم ارائه مقتل و روضه صحيح ومستند،هم جلوگيرى از خواندن مرثيه‏هاى دروغ و مرثيه‏خوانان ناصالح و مداحان كاسب‏و واعظان بيسواد و بى‏مطالعه است.در يكى دو دهه اخير،هم كتابهاى ارزشمندى درتحليل ماهيت و اهداف قيام حسينى تاليف شده،هم اشعار با محتوا و منطبق با روح‏عاشورا سروده شده است و هم برخى از اين تحريفهاى لفظى و محتوايى بازگو و معرفى‏شده است. (24) الهامى كه در انقلاب اسلامى ايران و در جبهه‏هاى دفاع مقدس،از عاشورا و كربلاگرفته شد،بهترين استفاده از چهره تحريف نشده عاشوراست.و اگر شيعه بتواند«مكتب‏عاشورا»را آنگونه كه هست و بوده،به جهانيان معرفى كند،بى‏شك منبع الهام همه‏آزاديخواهان مبارزى خواهد شد كه در پى الگوى راستين براى انقلاب و مبارزه با ستم‏اند.
تخريب قبر امام حسين‏«ع‏»

الهام‏بخشى تربت‏خونين سيد الشهدا«ع‏»در راه مبارزه با ستم،سبب شد كه شيعه،همواره مرقد آن شهيد را تكريم و بر گرد آن تجمع كند.توصيه‏هاى اكيد ائمه نيز نسبت به‏زيارت قبر امام حسين‏«ع‏»اين شور و الهام را مى‏افزود.همين سبب شد كه حكام ستمگرهمواره احساس خطر كنند و اين كانون را از هم بپاشند.از دوران بنى اميه كه زيارت آن‏حضرت،ممنوع و تحت كنترل بود،تا زمان هارون الرشيد كه حتى درخت‏سدرى را كه‏سايه‏بان زائران بود قطع كردند (25) ، تا زمان متوكل عباسى كه اوج آن سختگيريها و ممانعتهابود،تا زمان استيلاى وهابيون و غارت كربلا و تخريب حرم حسينى،همه و همه گوياى‏وحشت دشمنان حق و اهل بيت،از جلوه‏گرى اين خورشيدهاى تابان بود.

متوكل عباسى،پاسگاهى در نزديكى كربلا زده و به افراد خويش فرمان اكيد داده بودكه:هر كس را ديديد قصد زيارت حسين را دارد،بكشيد. (26) به امر متوكل،هفده بار قبرحسين‏«ع‏»را خراب كردند. (27) در يكى از اين نوبتها،«ديزج يهودى‏»را مامور تغيير و تبديل‏و تخريب قبر مطهر كرد.او نيز با غلامان خويش سراغ قبر رفت و حتى قبر را شكافت و به‏حصيرى كه پيكر امام در آن بود برخورد كرد كه از آن بوى مشك مى‏آمد.دوباره خاك‏روى آن ريختند و آب بستند و آن زمين را مى‏خواستند با گاو،شخم بزنند كه گاوهاپيشروى نمى‏كردند. (28) هارون الرشيد نيز يك بار به والى كوفه فرمان داد تا قبر حسين بن‏على‏«ع‏»را خراب كند.اطراف آن را عمارتها ساخته و زمينهايش را زير كشت و زراعت‏بردند. (29) به متوكل خبر دادند كه مردم در سرزمين‏«نينوا»براى زيارت قبر حسين‏«ع‏»جمع‏مى‏شوند و از اين رهگذر،جمعيت انبوهى پديد مى‏آيد و كانون خطرى تشكيل مى‏شود.

متوكل به يكى از فرماندهان ارتش خود در معيت تعدادى از لشگريان ماموريت داد تامرقد مطهر را بشكافند و مردم را متفرق ساخته،از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زيارت‏قبر او جلوگيرى كنند.او هم طبق دستور،مردم را از پيرامون قبر پراكنده ساخت.اين حادثه‏در سال 237 هجرى بود.ولى مردم در موسم زيارت،باز هم تجمع كرده،عليه او شورش‏كردند و بى‏باكانه به ماموران خليفه گفتند:اگر تا آخرين نفر هم كشته شويم،دست برنمى‏داريم.و بازماندگان ما به زيارت خواهند آمد.وقتى حادثه به متوكل گزارش شد،به‏آن فرمانده نوشت كه دست از مردم بردارد و به كوفه بازگردد و چنين وانمود كند كه‏مسافرتش به كوفه در رابطه با مصالح مردم بوده...تا اينكه در سال 247 باز تجمع مردم‏زياد شد.به نحوى كه در آن محل، بازارى درست‏شد.مجددا بناى سخت‏گيرى گذاشتند. (30) روز به روز بر زائران افزوده مى‏شد، متوكل سردارى فرستاد و ميان مردم اعلام كردند كه‏ذمه خليفه از كسى كه به زيارت كربلا رود بيزار است.باز هم آن منطقه را ويران كردند وآب بستند و شخم زدند و قبر را شكافتند. (31) اينگونه برخوردها و جفاها،همه براى پراكندن‏مردم از گرد اين كانون حرارت و شوق بود،اما كمترين نتيجه‏اى نمى‏گرفتند و بر شوق‏مردم افزوده مى‏شد.«بهاى وصل تو گر جان بود، خريدارم‏».كربلا،سنگر مقاومت‏مى‏گشت و كعبه اهل حقيقت و ولا.

آرى...«زيارت اين خاك است كه توده مردم را يارى مى‏دهد تا به انقلاب حسين‏«ع‏»وبه جهاد و مبارزه او عليه ظلم بينديشند و به رسوا كردن دستگاه حاكم بنشينند.چنين است‏كه اين خاك-خاك كربلا-سمبل و شعار مى‏شود و طواف آرامگاه حسين،با صد طواف‏كعبه مقابل مى‏شود و حتى بر آن ترجيح مى‏يابد». (32) وهابيان نيز در سال 1216 ه.ق.به كربلا حمله كردند و اين تهاجمها،ده سال ادامه‏داشت.هم شهر را غارت و هم مردم را قتل عام و هم قبر مطهر را خراب كردند.يك بارهم‏«امير مسعود»در سال 1225 با سپاهى متشكل از 20 هزار جنگجوى وهابى به نجف واز آنجا به كربلا تاختند. (33) در عصر حاضر نيز،حكومت بعثى عراق،براى در هم كوبيدن حركت انقلابى شيعيان‏اين سرزمين،در سال 1370 ش.با انواع سلاحها مردم را در نجف و كربلا به خاك و خون‏كشيد و با توپخانه،گنبد و بارگاه امام حسين‏«ع‏»را مورد هجوم قرار داد.و اين پس از قيام‏مردمى بر ضد حكومت‏«صدام‏»بود كه شهر نجف و كربلا را به تصرف در آوردند و رژيم‏عراق،براى باز پس‏گيرى آنها از دست انقلابيون،با خشونت تمام وارد ميدان شد وساختمان حرم امير المؤمنين و سيد الشهدا و حضرت ابا الفضل عليهم السلام و گنبد و دربهاو ضريح،آسيب ديد.اين جنايتها سبب شد رهبر انقلاب اسلامى،آية ا... خامنه‏اى طى‏اطلاعيه‏اى ضمن محكوم كردن تجاوزات رژيم بعث عراق به حرمها و شهرهاى مقدس، روز پنجشنبه 8 ذى قعده 1411 ق.برابر با دوم خرداد 1370 ش.را عزاى عمومى اعلام‏كرده،به سوگ بنشيند. (34) در بخشى از اين اطلاعيه آمده است:«...با يورش وحشيانه به‏نجف و كربلا، آن كردند كه قلم از شرح آن عاجز است و بر عتبات عاليات و مسلمانان ومردم عراق و حوزه‏هاى علميه،آن روا داشتند كه طواغيت‏ستمگر و خون آشام بنى اميه وبنى عباس هم روا نداشته بودند و چنان ضايعه و جراحتى بر قلب دوستان اهل بيت واردكردند كه سنگينى آن پى‏نوشتها را با هيچ فاجعه‏اى در اين زمان،نتوان قياس كرد.«هيجوا احزان يوم‏الطفوف...». (35)

1-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 161.

2-سفينة البحار،ج 1،ص 124.

3-كامل،ابن اثير،ج 2،ص 530،مقتل الحسين،خوارزمى،ج 1،ص 182.

4-مقتل الحسين،خوارزمى،ج 1،ص 183.

5-بحار الانوار،ج 44،ص 329،اعيان الشيعه،ج 1،ص 588.

6-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 46،موسوعة كلمات الامام الحسين،ص 324.

7-تاريخ طبرى،ج 4،ص 289،حياة الامام الحسين،ج 3،ص 59،كامل،ابن اثير،ج 2،ص 547.

8-كامل،ابن اثير،ج 2،ص 549.

9-مناقب،ابن شهر آشوب،ج 4،ص 99،كامل،ابن اثير،ج 2،ص 560.

10-همان.

11-همان،ص 566.

12-همان،ص 572.

13-برگرفته از جزوه‏«تشكيلات توحيدى عاشورا»،فاطمى‏پناه،ص 24.

14-همان،ص 27.

15-صاحب طرح،بر اساس نقشه عملياتى و ترسيم صحنه و مستندات تاريخى،نكات فوق را تشريح مى‏كند.

16-همان،ص 25.

17-پايان نقل از جزوه پيشين.

18-كامل،ابن اثير،ج 2،ص 561.

19-بحار الانوار،ج 44،ص 282.

20-همان،ص 288.

21-مستدرك سفينة البحار،نمازى شاهرودى،ج 7،ص 235.

22-مكارم الاخلاق،طبرسى،ص 462،بحار الانوار،ج 74،ص 79.

23-بحار الانوار،ج 90،ص 344.

24-مطالعه كتاب سودمند حماسه حسينى(3 جلد)از شهيد مطهرى در اين زمينه‏ها توصيه مى‏شود.همچنين مواردمتعددى از نقلهاى دروغ و حوادث بى‏اساس را كه در زبان مرثيه‏خوانان و در شعر و نثر مرثيه در باره حوادث‏كربلاست،در كتاب‏«لؤلؤ و مرجان‏»و در فصل لزوم پرهيز از دروغ و رعايت صدق در سخن،تاليف‏«محدث نورى‏»

مى‏توان خواند.همچنين كتاب‏«ستودگان و ستايشگران‏»كه مجموعه‏اى از ارشادهاى آية‏ا... خامنه‏اى در باره بايدها ونبايدها در امر مداحان و مرثيه‏خوانان است،خواندنى است، نشر«حوزه هنرى‏».نيز،ر.ك:«التنزيه لاعمال الشيعه‏»،سيد محسن امين،(خلاصه‏اى از آن در«اعيان الشيعه‏»،ج 10،ص 373 به بعد آمده است)،«اكسير السعادة فى اسرارالشهادة‏»،سيد عبد الحسين لارى،«الايات البينات فى قمع البدع و الضلالات‏»،كاشف الغطاء،مقاله‏«امام خمينى،احياءو اصلاح شعائر حسينى‏»،سيد جواد ورعى،(ويژه‏نامه روزنامه جمهورى اسلامى با نام‏«عاشورا و امام خمينى‏»،خرداد74).

25-تاريخ الشيعه،مظفرى.ص 89،بحار الانوار،ج 45،ص 398.

26-بحار الانوار،ج 45،ص 404.

27-همان،ص 410،تتمة المنتهى،ص 241.

28-بحار الانوار،ج 45،ص 394.

29-تتمة المنتهى،ص 240

30-اعيان الشيعه،ج 1،ص 628،تراث كربلا،ص 34(با اختلاف در عبارات).

31-تتمة المنتهى،ص 241.

32-مجموعه آثار،شريعتى،ج 7(شيعه)ص 20.

33-براى آشنايى با فتنه‏ها و تهاجمات وهابيها به اعتاب مقدسه،از جمله ر.ك:«كشف الارتياب‏»، سيد محسن امين،«اعيان الشيعه‏»،ج 1،ص 628،«تراث كربلا»،سلمان هادى الطعمه،ص 262، «موسوعة العتبات المقدسه‏»،كربلا،جزء 1،ص 201،«فرقه وهابى‏»،محمد حسين قزوينى،«تاريخ كربلا»عبد الجواد كليددار،ص 234.

34-روزنامه‏هاى 31 ارديبهشت 1370.

35-قضاياى درگيريها در نجف و كربلا و حمله رژيم بعث به حرمهاى مطهر،در اخبار و گزارشهاى مطبوعات‏ارديبهشت 1370 درج شده است.از جمله ر.ك:«مرورى اجمالى بر تاريخ سياسى كربلا»انتشارات سازمان تبليغات‏اسلامى.نيز:«سيماى كربلا»،محمد صحتى.


 

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام