عزت، به معنای ارجمندی، سرافرازی و گرامی شدن است. راغب اصفهانی میگوید: «واژه عزت، به معنای حالتی است که نمیگذارد انسان شکست بخورد و مغلوب واقع شود». در برابر عزت، ذلت قرار دارد که به معنای نبود حالت شرافت و عزت در آدمی است، به گونهای که انسان به سادگی پذیرای شکست از دیگران میشود. در آموزههای دینی اسلام عزت، در داشتن ثروت و تجملات نیست، بلکه عزت، در بندگی، معنویت گرایی و رهایی از قید و بند شهوت و دنیاگرایی تفسیر میشود. بر همین اساس امام علی علیهالسلام میفرماید:
اِلهی کَفی بی عِزّا أن أَکُونَ لَکَ عَبْدا و کَفی بی فَخْرا اَنْ تَکوُنَ لی رَبّا.
خدایا مرا این بس که بنده توأم و این افتخار مرا بس که تو پروردگار منی.
همه انبیا و رهبران الهی آمدند تا عزتمندی را در جامعه پرورش دهند و عوامل عزتزدا را از میان بردارند. در روایتی از امام صادق علیهالسلام ارزش عزتمداری اینگونه بیان میشود: «خداوند همه امور را به خودش [انسان] واگذار کرده است، جز آنکه اجازه نداده است که خود را ذلیل کند».
و پیامبر گرامی خدا، سلسله جنبان دین مقدس اسلام فرموده است: «لا یَنْبَغی لِلْمُؤمِنِ أَن یُذِلَّ نَفْسَهُ؛ بر هیچ مسلمانی جایز نیست که خود را ذلیل کند».
بنابر عقیده اسلام، انسان مؤمن منزلت والا و ارزشمندی دارد، چنانکه امام صادق علیهالسلام نیز بر این مهم اشاره دارد:
«اَلْمُؤْمِنُ یَکونُ عَزیزا وَ لایَکونُ ذَلیلاً؛ مؤمن پیوسته عزیز و سرافراز است و زبون نیست».
در حقیقت، انسان مؤمن در پرتو پیروی از رهبران صالح است که به خودباوری و اعتماد به نفس و عزتمندی نائل میآید و بر این اساس، امام سجاد علیهالسلام اطاعت از رهبران عادل را موجب عزت میداند:
«طاعَهُ وُلاهِ الأَمْرِ تَمامُ الْعِزَّهِ؛ اطاعت از ولایت امر، عزت کامل میآورد».
خداوند در قرآن مجید مخالفت با رهبران دینی را سبب ذلت عنوان میکند:
إِنَّ الَّذِینَ یُحَآدُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَـئِکَ فِی الاْءَذَلِّینَ. (مجادله: ۲۰)
در حقیقت کسانی که با خدا و پیامبر او به دشمنی برخیزند، آنان در (زمره) زبونان خواهند بود.
پیام متن:
۱. پرورش روحیه عزتمندی در فرد و اجتماع، از برنامههای پیامبران.
۲. پیروی از رهبران شایسته، گامی اساسی بر عزتمداری فرد و جامعه.
کار و تلاش، رمز موفقیت جوان
کار و کوشش در سنین جوانی، پیروزی و کامیابی را در آینده به ارمغان میآورد. بیگمان یکی از آفتهای بزرگ جوانی، تنبلی و سستی است. تنبلی، بیحالی و بیحوصلگی، جوان را از درون تهی میکند. با مطالعه زندگی مردان بزرگ درمییابیم که همگی اهل کار و کوشش بودند. حقیقت این است که بسیاری از آنها نابغه نبوده و تنها در سایه کوشش و پشتکار در برنامههای زندگیشان به چنان توفیقاتی دست یافتهاند.
«الکساندر هامیلتون»، یکی از نوابغ دنیا میگوید: «مردم میگویند تو نابغه هستی، من از نبوغ خود خبر ندارم، فقط میدانم شخص زحمتکشی هستم».
پیشوایان دین اسلام هم کار و کوشش را عبادت خوانده و سربار اجتماع را از رحمت خدا به دور دانستهاند.
علامه امینی، صاحب کتاب ارزشمند الغدیر، برای تألیف این کتاب به کشورهای مختلفی سفر کرد. روزی در بازگشت از سفر هندوستان که حدود شش ماه به طول انجامید، از ایشان پرسیدند: هوای هندوستان چگونه بود؟ پس از اندکی تفکر پاسخ داد: من به دلیل اینکه همواره سرگرم مطالعه بودم، نفهمیدم هوای آنجا چگونه بود.
مرجع عالیقدر جهان تشیع، آیت اللّه العظمی بروجردی میفرمود:
یک شب که درباره یکی از مسائل علم اصول فکر میکردم و مینوشتم، چنان سرگرم مطالعه و فکر و نوشتن بودم که رنج بیخوابی را ملتفت نشدم. یک مرتبه صدای مؤذن به گوشم رسید و متوجه شدم که هوا دارد روشن میشود و از آغاز تا پایان شب سرگرم کار بودهام.
پیام متن:
کار و کوشش، سیره دیرین پیامبران و بزرگان دین.
استقامت و پشتکار، رمز موفقیت جوان
استقامت و پشتکار، عاملی است که اگر با کار و کوشش همراه شود، بیشک انسان به موفقیت دست مییابد. چه بسا افرادی که در شروع هر کاری، روحیهای تلاشگر دارند، ولی با دیدن نخستین سختیها و ناکامیها، خود را میبازند و از کوشش دست برمیدارند. جوانان بیش از دیگران در معرض آسیبهای ناشی از دشواریها هستند، بنابراین باید روحیه بردباری و پشتکار را در خود تقویت کنند. جوان در زندگی شخصی و اجتماعی خویش به موفقیتهایی میرسد که برخی از آنها در کوتاه مدت و پارهای دیگر در دراز مدت به دست میآیند، بدین ترتیب جوان نباید به سبب طولانی شدن زمان دستیابی به موفقیت، دست از تلاش بردارد و پیروزی را دست نیافتنی بداند، بلکه باید با صبر و استقامت و بهرهگیری از فرصتها، پیروزیهای کوتاه مدت را وسیلهای برای رسیدن به هدفها و موفقیتهای بزرگتر قرار دهد.
فول بکستون، یکی از رجال بلندپایه انگلیسی، سطح هوشی بسیار عادی داشت، ولی از نظر کار بسیار پرتلاش بود. او رمز پیشرفت خویش را فقط پشتکار میدانست.
و چه زیبا گفتهاند که:
پافشاری و استقامت میخ***سِزَدْ ار عبرت بشر گردد
بر سرش هر چه بیشتر کوبی***پافشاریش بیشتر گردد
در مورد حضرت آیتاللّه العظمی بروجردی گفتهاند: ایشان از همان روزهای کودکی شیفته درس و مطالعه بود و تا آخرین ساعتهای زندگی، این عادت را ترک نکرد. یکی از دوستان آن بزرگوار که در مدرسه بروجرد با وی درس خوانده بود، نقل میکند که «من هیچگاه به خاطر ندارم آقا در مدرسه باشد و کتابی به دست نداشته باشد، همیشه کتاب ایشان باز و مشغول مطالعه بود. حتی روزهایی که درس تعطیل بود، گوشهای را انتخاب میکرد و کتابی از جیب بیرون میآورد و شروع به مطالعه میکرد».
ابوجعرانه دانشمند بزرگ مسلمان که معروف است وی درس استقامت را از حشرهای به نام «جعرانه» فرا گرفته است، میگوید:
در مسجد جامع دمشق کنار ستون صافی نشسته بودم، دیدم حشرهای قصد دارد از آن سنگ صاف بالا برود و بالای ستون و کنار چراغی بنشیند. من از اول شب تا نزدیکیهای صبح کنار آن ستون نشسته بودم و به بالا رفتن این جانور دقت میکردم. دیدم هفتصد بار از روی زمین تا میانه ستون بالا رفت و به زمین افتاد، زیرا ستون صاف بود و پای او روی آن میلغزید.
از کار این حشره فوقالعاده در تعجب فرو ماندم. برخاستم و وضو ساختم و نمازی خواندم. بعد نگاهی به آن حشره کردم و دیدم بر اثر استقامت، شاهد مقصود را در آغوش کشیده و کنار چراغ نشسته است.
پیام متن:
۱. استقامت و پشتکار، رمز موفقیت جوانان.
۲. استقامت در سیره بزرگان.
نظم و برنامهریزی، یکی دیگر از رموز موفقیت
تأثیر نظم بر زندگی انسان انکارناپذیر است. مسلم است جوانی که به امید موفقیت تلاش میکند، بدون توجه کافی به این عامل مهم، ره به جایی نخواهد برد. برنامهریزی برای زندگی، حرکتی باارزش است که نظم در کارها و رفتار را در پی دارد. اسلام و پیشوایان دین نیز به آن تأکید کردهاند. امام علی علیهالسلام در آخرین لحظههای زندگی، پیروان خود را به دو امر مهم و حیاتی سفارش فرمود: «أوصِیکُمْ بِتَقَوی اللّهِ و نَظمِ اَمرِکُمْ؛ شما را به پرهیزکاری و نظم در کارها سفارش میکنم».
امام خمینی رحمهالله نمونه برجسته وقتشناسی و نظم و برنامهریزی بود، به گونهای که ایشان در نجف اشرف وقتی به زیارت حرم حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام مشرف میشد، مردم ساعت خود را با ورود وی به حرم تنظیم میکردند.
بوفون، درباره اهمیت نظم و ترتیب میگوید: «استعداد و هوش، اگر با نظم و ترتیب همراه نشود، سه چهارم نیرو و اثر خود را از دست میدهد».
ساموئل اسمایلز، نویسنده مشهور انگلیسی، درباره ارزش وقت میگوید:
مردان کاری، وقت را چون مال دانستهاند، ولی در حقیقت، وقت بهتر از مال، بلکه بهتر از علم و تندرستی است؛ چه آنکه اگر هر یک از اینها از دست برود، تحصیلش ممکن است، ولی اگر وقت گذشت، به دست آوردن آن محال است. مخفی نماند که وقت، هنگامی گران و عزیز است که منشاء کارهای خوب باشد. یکی از فواید وقتشناسی این است که انسان را از ارتکاب افعال قبیح باز میدارد. همیشه مردمان وقتنشناس و بیکاره منشاء شرارتند. دانستن قیمت وقت، انسان را به حفظ وقت مجبور میکند. هیچ چیزی مانند وقتشناسی اعتماد مردم را به انسان زیاد نمیکند، زیرا کسی که به محافظت وقت اعتنایی ندارد، قیمت آن را نمیداند، در این صورت تباه کردن اوقات مردم را سهل میپندارد و دروغ و خُلف وعده برایش آسان میشود. بدیهی است که در این صورت، اعتماد مردم از وی زایل میگردد. کسانی که وقت برایشان اهمیت ندارد، هیچ کاری را سر وقتش انجام نمیدهند. همیشه وقتی به کشتی میرسند که رفته است، وقتی نامههای خود را مینویسند که پست حرکت کرده است و ازاینرو، همیشه به پریشانی و اضطراب دچارند.
بنابراین، جوان برای رسیدن به پیروزی، باید با یک برنامهریزی دقیق و منطقی برای استفاده بهینه از فرصتها، تمام کارهای روزانه خود را انجام دهد و از بیبرنامگی و بینظمی که عامل رکود و آفت پیروزی است، به شدت بپرهیزد. گفته میشود موارد زیر، برخی از نتایج یک برنامه آگاهانه و منطقی است:
۱. کارها با سرعت و دقت انجام میشود؛
۲. کارهای امروز به فردا سپرده نمیشود؛
۳. اعصاب و روان آدمی آرامش دارد و دچار اضطراب نمیشود؛
۴. وقت انسان صرف کارهای بیهوده نمیشود؛
۵. افکار آدمی نظم و انسجام بهتری مییابد و فرصتهای تازهای برای بعضی از کارهای برجامانده فراهم میگردد.
پیام متن:
۱. بیان اهمیت نظم و برنامهریزی.
۲. وقتشناسی، عامل توفیق و کامیابی.
۳. برخی از پیآمدهای مفید برنامهریزی مطلوب.
عزتمداری در سایه خودباوری
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.