«سیره» به تعبیر شهید مطهری در کتاب «سیره نبوی»، در حقیقت منطق عملی است که در برابر آن منطق نظری قرار دارد. شامل برهان و قیاس و مانند این ها می شود. این منطق همانند قیاس و برهان که در همه زمان ها مقبول و معتبر است، آن نیز در همه زمان ها و زمین ها و برای همه اقشار و طبقات معتبر است و برخلاف نظر عده ای که اخلاق را نسبی می دانند، اصول اخلاقی و فضایل انسانی، مطلق است و همیشه جاری است. به همین خاطر است که قرآن خطاب به مسلمانان می فرماید: «ولکم فی رسول الله اسوة حسنه» پیامبر اسوه و الگوی نیکو و پسندیده ای برای شماست و باید از منطق عملی و سیره آن حضرت پیروی کنید و در زندگی آن را به کار گیرید. البته اصول اخلاقی از نظر اهمیت در یک حد و اندازه نیستند از این رو هنگامی که انسان بین انجام دو اصل باید یکی را انتخاب کند، طبیعی است که اصل مهم تر باید انتخاب شود. همین قاعده در زندگی پیامبر (ص) و پیشوایان دینی نیز جاری است.

 

اصل انظلام و استرحام
شهید مطهری در کتاب خود به چند اصل در سیره پیامبر (ص) و اولیای الهی اشاره می کند که یکی از آن ها اصل «انظلام» و «استرحام» است. به این معنا که محال بود پیامبر (ص) و اوصیای بزرگوار ایشان در جایی که دشمن را قوی می دیدند، گردن خود را کج کنند و شروع کنند به التماس و زاری و یا این که تن به ظلم بدهند. آن بزرگواران هیچ گاه رفتاری انجام نمی دادند که عزت آنان مخدوش شود. نمونه اعلای این منش، رفتار امام حسین (ع) در برابر یزید بود که بیعت با شخصی چون یزید را ذلت شمرد و فرمود: انسانیت و شرف به انسان های پاک اجازه نمی دهد که به چنین خفتی تن دهند.

 

اصل سادگی و بی آلایشی در زندگی
ساده و بی تکلف زندگی کردن یکی دیگر از اصول حاکم بر زندگی و منش پیامبر (ص) بود چنان که نقل شده است: کان رسول الله خفیف الموونه جمیل المعاشرة: پیامبر (ص) در همه چیز، در خوراک، در پوشاک، در معاشرت و برخوردها ساده بود و از زرق و برق و تجمل که معمولا شیوه فرعون صفتان است، اجتناب می کرد. این سادگی هم در رفتار سیاسی ایشان به عنوان یک حاکم بروز داشت و هم در زندگی شخصی. خدم و حشم نداشت و زمانی که به جایی می رفت اگر سواره بود اجازه نمی داد کسی پشت سر او پیاده راه برود. در مجلس طوری می نشست که بالا و پایین نداشته باشد. جلال و جبروتش در معنویت آن حضرت متجلی بود و نه در شکوه ظاهری، نقل شده است تعدادی از زنان پیامبر (ص) اعتراض کردند که زندگی ما بسیار ساده است، پیامبر (ص) پاسخ دادند که اگر فکر می کنید زندگی من ساده است و نمی توانید با زندگی ساده من بسازید، حاضرم شما را طلاق بدهم. همه آنان پاسخ دادند: به زندگی ساده می سازیم.

 

اصل مواسات
امام صادق(ع) در توصیف رفتار رسول خدا(ص) هم از رفتار برابر حضرت با اصحاب سخن می گوید و می فرماید: رسول خدا(ص) نگاه کردنش را میان اصحاب تقسیم می کرد و به این و آن یکسان نگاه می کرد. هرگز پاهایش را پیش اصحاب دراز نمی کرد و اگر مردی با آن حضرت دست می داد رسول خدا(ص) دستش را رها نمی کرد تا این که او دستش را رها کند. به همین خاطر اصحاب که از این اخلاق پیامبر (ص) مطلع بودند، چون با حضرت دست می دادند، زود دست خود را پس می کشیدند. (اصول کافی ج ۴ ص ۴۹۶)

 

ارتباط با خویشان
یکی از سفارش های موکد پیامبر (ص) احسان به پدر و مادر و ارتباط و رفت و آمد با خویشان است که در ادبیات دینی از آن به «صله رحم» تعبیر می شود. پیامبر (ص) در این باره می فرماید: «سفارش می کنم امت حاضر و غایبم را تا روز قیامت که صله رحم کنند اگرچه بین آنان به اندازه یکسال راه فاصله باشد زیرا صله رحم جزو دین است» نقل شده است که مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول ا… ! فامیل من تصمیم گرفته اند به من حمله کنند و از من ببرند و دشنامم دهند آیا من حق دارم آن ها را ترک کنم؟ حضرت فرمودند: در آن صورت خدا همه شما را ترک می کند. عرض کرد: پس چه کار کنم؟فرمودند: صله رحم کن با کسی که با تو قطع رابطه کند و عطا کن به هر که محرومت کند و درگذر از هر که به تو ستم کند و اگر چنین کنی، خداوند تو را بر آن ها یاری خواهد کرد. (کافی ج ۳، ص ۲۲۱)

 

اصل قناعت و بی نیازی
اصل قناعت و بی نیازی و چشم نداشتن به مال دیگران از ویژگی های تربیتی بارز پیامبر اکرم (ص) بود و اصحاب خود را نیز این گونه تربیت می کردند و امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: مردی از اصحاب پیامبر(ص) در زندگی به مشقت و تنگدستی دچار شد. همسرش به او گفت: کاش خدمت پیامبر(ص) می رفتی و از آن حضرت چیزی درخواست می کردی. آن مرد طبق این توصیه خدمت پیامبر (ص) آمد و چون حضرت او را دید فرمود: هر که از ما درخواست کند به او می دهیم و هر که بی نیازی جوید خدا او را بی نیاز می کند. مرد با خود اندیشید که مقصود پیامبر کسی جز من نیست از این رو به خانه برگشت و ماوقع را به همسرش خبر داد. زن گفت: رسول خدا (ص) هم بشر است (و از حال تو خبر ندارد) برو و او را آگاه کن، مرد دوباره خدمت حضرت رسید و چون پیامبر (ص) او را دید سخن خود را تکرار کرد و این رفت و آمد تا سه بار تکرار شد. پس از آن مرد رفت و کلنگی را امانت گرفت و به طرف کوهستان رهسپار شد و مقداری هیزم جمع کرد و آورد و فروخت فردا هم چنین کرد تا این که توانست با پول فروش هیزم ها کلنگی بخرد. باز هم به کار خود ادامه داد تا جایی که دو شتر و یک غلام خرید و بی نیاز شد. آن گاه خدمت پیامبر(ص) آمد و گزارش داد که چگونه ابتدا برای درخواست کمک خدمت حضرت مشرف شده و چه از پیامبر(ص) شنیده است. پیامبر(ص) فرمود: من که گفتم هر که از ما درخواست کند به او می دهیم و هر که بی نیازی جوید خدا او را بی نیاز می کند. (کافی ج ۳ ص ۲۰۸)

 

 

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام