ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

در اين مقاله سه پرسش و شبهه رايج از سوي وهابيان را، با اشاره به پاسخي کوتاه مورد توجه خوانندگان عزيز قرار داده و به دليل رعايت اختصار، تفصيل آن را به فرصت هاي مناسب و کتاب هاي مرتبط واگذار مي کنيم.

پرسش اوّل

يکي از سخنان وهابيان، اين است: «شيعه، مشرک است؛ زيرا مرده پرست است و از مردگان درخواست کمک مي نمايد».
براي روشن شدن حقيقت، توجه خوانندگان ارجمند را به چند مطلب جلب مي کنيم.

معناي شرک


در بعضي از کتاب هاي لغت آمده است: شرک، همان سهيم و شريک بودن در چيزي با ديگري يا ديگران است. در حقيقت انسان شريک، از چيزي سهم و نصيبي دارد؛ مانند اين که شخصي ديگري را در سود خريد و فروش چيزي شريک خود قرار دهد.

نظر بزرگان وهابي درباره شرک

شيخ عبد العزيز بن باز- مفتي بزرگ و معروف وهابيان معاصر- مي گويد:
«دعا، از مصاديق شرک است و هر کس در هر بقعه و مزاري از مزارهاي زمين بگويد: يا رسول الله، يا نبي الله، يا محمد به فريادم برس، مرا ياري نما، مرا شفا بده و مانند اين درخواست ها، با گفتن اين سخنان براي خدا شريک در عبادت قرار داده و در حقيقت پيامبر يا آن شخص را عبادت نموده است...»(1).
وي در جاي ديگر مي گويد:
«آنچه از انواع شرک در کنار قبور انجام مي گيرد، قابل توجه است! از باب نمونه: صدا زدن صاحبان قبرها، استغاثه به آنان، درخواست شفاي بيماران، درخواست پيروزي بر دشمنان و مانند آن، همه اين ها از انواع شرک اکبر است، که اهل جاهليت به آن مي پرداختند».(2)
در پاسخ مي گوييم: شايسته است مفاهيم هر چيزي را از ديدگاه قرآن و روايات معتبر بسنجيم و آنها را معيار شناخت حق و باطل بدانيم.

1. مفهوم عبادت

بي شک پايه و اساس دعوت پيامبران الهي، «توحيد» و نفي شرک و بت پرستي و «عبادت خداوند» بوده است. قرآن کريم در اين باره آيات فراواني دارد که به يک نمونه از آن اشاره مي کنيم:
(وَ لَقَد بَعَثنَا في کلِّ أمَّه رَّسولاً أنِ اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوتَ)؛(3) «ما در هر امتي رسولي فرستاديم که (به آنان بگويند:) خداي يکتاي را بپرستيد و از طاغوت دوري کنيد».
آنچه مورد بحث و گفتگوي ما با وهابيان است، اين است که معيار و ميزان شرک و توحيد چيست؟
البته اين موضوع، بحث گسترده اي را مي طلبد، بنابراين به چند نکته مهم بسنده کرده و بحث تفصيلي آن را به کتاب هاي مناسب واگذار مي نماييم.
عبادت ازديدگاه اسلام، ارکاني دارد که با بودن آنها، عبوديت و بندگي تحقق يافته و بدون آنها، مانعي نداشته و در حقيقت عبادتي در کار نيست:
1. کاري که انجام مي شود، گوياي خضوع و ذلّت آدمي در برابر کسي يا چيزي باشد.
2. انگيزه انسان براي انجام آن کار، اعتقاد به الوهيت يا ربوبيت آن کسي يا آن چيز باشد.
بنابراين «نيت» نقش اساسي در تحقق عبادت دارد و هر نوع تواضع و فروتني نسبت به غير خدا را نبايد عبادت بشماريم.
به بيان ديگر، هر جا که انسان کسي يا چيزي را در برابر خداي متعال مستقل شمرده و بدون «اذن الهي» در برابر او تواضع و خضوع و ذلت نشان دهد، مذموم و شرک آميز است و نسبت به آن نهي شده است.
اما در جايي که توسل، فروتني، کمک خواستن و مانند آن از غير خداوند، با عدم اعتقاد به الوهيت يا ربوبيت او، بلکه با اذن و عنايت خداوند باشد، اشکالي ندارد؛ و اين کار نه تنها مذموم نيست، بلکه به آن سفارش شده است!

2. خضوع در برابر غير خدا

اگر چه در لغت، «عبادت» را به معناي «اظهار تذلل» گرفته اند،(4) اما هر تواضع و خضوعي به طور مطلق و به هر شکلي از ديدگاه اسلام عبادت به شمار نيامده، بلکه در برخي از آيات نسبت به انجام آن سفارش شده است. از باب نمونه، قرآن به خصوع در برابر پدر و مادر دستور داده و مي فرمايد:
«بال هاي تواضع خويش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر!»(5)
نيز در جاي ديگر مي فرمايد:
«خداوند گروهي را مي آورد که آنها را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند؛ در برابر کافران، سرسخت و نيرومندند»(6).
افزون بر اين، خداوند گاهي به کاري که نهايت خضوع در برابر ديگران است، دستور داده و به فرشتگان امر مي کند که بر آدم سجده کنند! آن جا که مي فرمايد:
(و إذ قُلنا للملائکهِ اسجُدُوا لِآدمَ فسَجَدوا إلا إبليسَ أبي و استکبرَ و کان من الکافرين)؛(7)
« (و ياد کن) هنگامي را که به فرشتگان گفتيم: براي آدم سجده و خضوع کنيد، همگي سجده کردند جز ابليس که سر باز زد و تکبر ورزيد و از کافران شد».
نيز در جاي ديگر از سجده نمودن فرزندان يعقوب به يوسف (عليه السلام) ياد نموده، ولي از آن نکوهش نکرده است! آنجا که مي فرمايد: «همه براي يوسف به سجده افتادند».(8)
اگر در حقيقت و واقع، اين نوع تعظيم و احترام ها «عبادت» و «شرک» به شمار مي آمد، چگونه خداوند متعال به آن امر مي نمود؟!

3. توسل

کمک خواستن از غير خدا و توسل- که خود نوعي تمسک به وسيله است- در قرآن و روايات به آن دعوت شده است؛ توسل به واجبات ديني، به اسما و صفات خدا، به قرآن کريم، به دعاي مؤمنان، به دعاي پيامبر بزرگ اسلام و به شخص وي- چه در زمان حيات و چه پس از رحلتش- و مانند آن، هر کدام دليل قرآني يا روايي دارد که در اين جا به حديثي که گروهي از بزرگان اهل سنت آورده اند و آن را حديث صحيحي دانسته اند، بسنده مي کنيم.
عثمان بن حنيف گويد: نابينايي خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمدن و گفت: دعا کن خدا، مرا شفا دهد. حضرت فرمود: اگر بخواهي دعا مي کنم و اگر بخواهي و بتواني صبر کني، برايت بهتر است.
وي گفت: خدا را بخوان، دعا کن! آنگاه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: وضوي نيکو بگير و دو رکعت نماز بخوان و پس از آن چنين دعا کن:
«پروردگارا! من از تو درخواست مي کنم و به واسطه پيامبرت «محمد» که پيامبر رحمت است، به سوي تو روي مي آورم. اي محمد! من به وسيله تو، به پروردگارم روي آورده ام تا حاجتم برآورده گردد. پروردگارا! شفاعت او را در حق من پذيرا باش!»
ابن حنيف مي گويد: ما هنوز در محضر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بوديم که آن پيرمرد بر ما وارد شد، گويا اصلاً نابينا نبوده است!(9)
در اين ماجرا و حديث مي بينيم که پيامبر بزرگ اسلام، چگونه به او مي آموزد که به خود آن حضرت و صفات برجسته اش توسل جويد و از خدا حاجت خود را بطلبد!
جالب اين است که اين جريان بار ديگر در زمان عثمان بن عفان، تکرار شده و چنين آورده اند:
مردي در دوران حکومت عثمان چند بار براي انجام کاري نزد وي رفت و نتيجه اي نگرفت، روزي عثمان بن حنيف را ديد و ماجراي خود را با او در ميان گذاشت، وي گفت: برو وضو بگير و دو رکعت نماز بخوان و بگو:
«پروردگارا! من تو را مي خوانم و به وسيله «محمد» پيامبر رحمت به تو روي مي آورم. اين محمد! من به وسيله تو، به پروردگارت روي آوردم تا حاجتم برآورده گردد...»
او اين کار را انجام داد و نزد خليفه رفت و حاجتش برآورده شد، آن گاه با عثمان بن حنيف ديدار نمود و پرسيد: سند اين دعاي تو چيست؟ وي گفت: من با گروهي در حضور پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بوديم که مردي نابينا وارد شد و در خواست دعا کرد؛ حضرت همين کاري را که به تو گفتم، به او آموخت و نتيجه گرفت.(10)
اکنون بايد گفت: درخواست دعا از ميت، سودمند است و «پرستش» به شمار نمي آيد و اين که وهابيان گفته اند: «درخواست از زنده جايز است و پرستش نيست، اما درخواست از ميت شرک است؛ زيرا که او قادر بر انجام کاري نيست»، اين سخن صحيح نيست و ما آن را نمي پذيريم؛ زيرا بايد گفت: اولاً اولياي الهي از حيات و زندگي برزخي برخوردارند، ک اين مطلب را در پاسخ به سؤال دوم توضيح داده ايم؛ ثانياً معيار و ملاک براي پرستش و توحيد و شرک، زنده يا مرده بودن شخص درخواست شونده نيست، بلکه ملاک اين است که هر جا کمک خواستن از غير خدا- خواه انسان و خواه چيز ديگر- با اين اعتقاد باشد که او به طور مستقل ما را ياري مي کند، اين عمل «شرک» به شمار مي آيد، اما اگر با اين اعتقاد باشد که او ما را با اذن الهي و در پرتو نيروي خدادادي ياري مي کند، چنين کاري شرک نيست و با توحيد سازگار است.
به هر روي، کمک خواهي و توسل در سيره اصحاب و ديگران نيز به چشم مي خورد؛ مانند: توسل عبدالمطلب به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در دوران شيرخوارگي حضرت، توسل ابوطالب به آن حضرت در کودکي، توسل يهود مدينه به حضرت پيش از بعثت، توسل مردم مدينه به آن جناب هنگام قحطي، توسل عمر به آن حضرت، توسل ابوبکر به پيامبر پس از رحلتش، توسل بلال به قبر پيامبر و ديگر مواردي که در کتاب هاي اهل سنت آمده است.
جا دارد به آنان که خود را از «سلفيه» و پيروان سلف مي دانند، گفته شود: چرا در توسل و شفاعت و کمک خواهي از زندگان و درگذشتگان، به سيره سلف و اصحاب عمل نمي کنيد و مخالفان خود را به «شرک» متهم مي نماييد؟!

پي نوشت ها :


1- مجموع فتاوي بن باز، ج2، ص 549.
2- همان، ص 522.
3- نحل/ 36.
4- ر. ک: مفردات راغب، واژه «عبد».
5- اسراء/ 24.
6- مائده/ 54.
7- بقره/ 34.
8- يوسف/100
9- سنن ترمذي، ج5، رقم 3578؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص 441، رقم 1385؛ مسند احمد، ج4، رقم 8138.
10- معجم طبراني، ج9، ص 30، رقم 8311.
11- بقره/ 154.

 


 

 

 

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام