همه معصومین (علیهالسلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا امام زمان (علیهالسلام) بر مصیبت امام حسین (علیهالسلام) گریستهاند، تا آنجا که دیدار روی آنحضرت و شنیدن نام مبارکش سیلاب اشک از دیدگان مبارکشان جاری نموده و از آن بعنوان بزرگترین مصیبت اهل بیت (علیهم السلام) یاد کردهاند.
نمونههایی از آن ذیلا ذکر میشود:
۱ـ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در روز ولادت امام حسین (علیهالسلام) بعد از قرائت اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آنجناب، فرزند را در دامنش نهاد و گریست[۱].
۲ـ یکی از گریههای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زمانی بود که جبرئیل بعد از خبر شهادت، خاک سرخی را خدمت حضرت آورد و گفت: حسین (علیهالسلام) در این زمین به شهادت میرسد. اشرف مخلوقات (صلی الله علیه و آله) گریه کرد. جبرئیل عرض کرد: گریه نفرمایید یا رسول الله. خداوند متعال به زودی به وسیله قائم شما اهل بیت انتقام او را خواهد گرفت[۲].
۳ـ گریستن حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زمانی که امام مجتبی و سید الشهداء و علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را مشاهده فرمودند[۳].
اما روایات درباره گریههای حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) بر ظلمی که بر اهل بیت آن حضرت بعد از او میشود و هر کدام به طریقی به شهادت میرسند و در بلاد دور از هم مدفون میشوند، فراوان است[۴].
۴ـ گریه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) زمانی که در کربلا توقف فرمودند و ماجرای شهادت و سرهای مقدس و محل دفن را بیان فرمودند مردم گریه کردند[۵].
۵ـ گریه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) زمانی که داخل کوچه به حضرت امیر (علیهالسلام) فرمودند: حسین را بگیر، و آنحضرت او را گرفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مواضع مختلف بدن او از جمله زیر گلو، پیشانی، زیر قلب، و لبها و دندانهای او را بوسید و گریست. امام حسین (علیهالسلام) فرمودند: چرا گریه میکنید؟ فرمود: جای شمشیرها را میبوسم[۶].
۶ـ گریه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) هرگاه امام حسین (علیهالسلام) را شاد میدید و زمانی که او را ناراحت میدید و هرگاه لباس نو میپوشید[۷].
۷ـ گریه اهل بیت (علیهم السلام) با گریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هنگامی که آن حضرت از شهادت هر یک خبر داد[۸].
۸ ـ گریه سیدالشهداء (علیهالسلام) زمانی که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با فرق شکافته در محراب کوفه افتادند، به اباعبدالله (علیهالسلام) فرمودند: «یا اباعبدالله، انت شهید هذه الامه» و حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) گریه کردند[۹].
۹ـ گریه زینب کبری (علیهالسلام) و اهل بیت (علیهم السلام) در شب بیست و یکم ماه رمضان زمانی که حضرت زینب (علیها السلام) از ماجرای کربلا سؤال کرد. حضرت تأیید فرمودند و اضافه کردند که در همین کوفه با حال اسارت وارد خواهی شد[۱۰].
۱۰ـ گریستن امیرالمؤمنین (علیهالسلام) زمانی که از صفین باز میگشتند و به کربلا رسیدند. راوی میگوید: آنقدر گریستند که اشک به سینه مبارک جاری شد و ما با آن حضرت گریستیم و ماجرای کربلا را فرمودند و محل شهادت حضرت ابا عبدالله (علیهالسلام) را نشان دادند[۱۱].
۱۱ـ گریه حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام) در روز ولادت امام حسین (علیهالسلام) و بعد از آن، هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر شهادت امام حسین (علیهالسلام) را بیان فرمودند[۱۲]. به مناسبتهای مختلف که جبرئیل میآمد و یا خبری به پدر بزگوارشان میدادند یا بچهها را میبوسیدند و گریه میکردند، حضرت صدیقه (علیها السلام) هم گریان بود، و موارد آن بسیار زیاد است.
۱۲ـ زمانی که فاطمه زهرا (علیها السلام) وارد محشر میشوند و به جایگاه حضرت سید الشهداء نگاه میکنند، هزار نبی و هزار صدیق و هزار شهید و یک میلیون ملائکه عالی مقام از کروبیین، آن حضرت را در گریستن یاری مینمایند. آن حضرت چنان نالهای میزنند که هیچ ملکی در آسمانها نیست مگر آنکه بر آن حضرت گریان میشود و آخرالامر پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن مخدره را ساکت مینمایند[۱۳].
۱۳ـ فاطمه زهرا (علیها السلام) هنگامی که میبینند سید الشهداء بدون سر وارد محشر میشوند و از رگهای گردن آن حضرت خون تازه جریان دارد، چنان نالهای میزنند که اهل محشر به گریه در میآیند[۱۴].
۱۴ـ فردای قیامت حضرت فاطمه (علیها السلام) به محشر میآیند و پیراهن خون آلود حسین (علیهالسلام) را به دست میگیرند و میفرمایند: خدایا، بین من و قاتلین پسرم حکم کن[۱۵].
حضرت وارد محشر میشوند و با گریه سخنانی سوزناک میفرمایند و از خداوند متعال میخواهند فرزندش حسین (علیهالسلام) را به او نشان دهد. به آن حضرت گفته میشود: به قلب قیامت نگاه کن. هنگامی که آن حضرت به وسط صحنه قیامت نگاه میکند، فرزندش حسین (علیهالسلام) را بدون سر میبیند که ایستاده است. نالهای میزند و فریادی بر میآورد: «ای میوه دلم». ملائکه از صیحه آنحضرت بیهوش میشوند و اهل محشر میگویند: خداوند قاتل او را بکشد.
۱۵ـ گریستن حضرت امیر (علیهالسلام) در صفین بر سید الشهداء هنگامی که حضرت سید الشهداء آب را باز کردند و مسلمین از تشنگی نجات یافتند. در آنجا حضرت امیر (علیهالسلام) گریه کردند و ماجرای کربلا و اسب آن حضرت را بیان فرمودند[۱۶].
۱۶ـ گریه حضرت مجتبی (علیهالسلام) بر آن حضرت روزی که سید الشهداء وارد بر حضرت
مجتبی (علیهالسلام) شد و گریه نمود. امام مجتبی (علیهالسلام) سؤال کرد: ای اباعبدالله چرا گریه میکنی؟ فرمودند: بر آنچه بر تو روا میدارند؟ امام حسن (علیهالسلام) فرمودند: مرا سمی دهند و کشته شوم ولی «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله»! هیچ روزی مانند روز تو نیست. و سپس ماجرای کربلا را فرمودند و اینکه آسمان و زمین بر تو گریه خواهد کرد[۱۷]. در روایتی یکدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند[۱۸].
۱۷ـ گریه سید الشهداء (علیهالسلام) هنگام خروج از مدینه به طرف مکه در کنار قبر جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
۱۸ـ گریه امام سجاد (علیهالسلام) بر آن حضرت به طوری که دوران زندگانی حضرت سجاد (علیهالسلام) همراه با اشک بود. گریههای آن حضرت در نماز و قرائت ادعیه مشهور است ولی عمده اشک آن حضرت بر مصائب سید الشهداء بود و آنچه بر عموها و برادران و عموزادهها و عمهها و خواهرانش گذشته بود. تا آنجا که وقتی آب میآوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارکش جاری میشد و میفرمود: «چگونه بیاشامم در حالی که پسر پیامبر را تشنه کشتند»؟![۱۹] یا میفرمودند: «چرا نگریم و حال اینکه پدرم را منع کردند از آبی که برای حیوانات وحشی و درندهها آزاد بود»؟[۲۰] و میفرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا (علیها السلام) را به یاد میآورم گریهام میگیرد»[۲۱].
امام صادق (علیهالسلام) به زراره فرمود: جدم علی بن الحسین (علیهالسلام) هرگاه حسین بن علی را به یاد میآورد آنقدر اشک میریخت که محاسن شریفش پر از اشک میشد و بر گریه او حاضرین گریه میکردند[۲۲]. کسی عرض کرد: آقای من، وقت آن نرسیده که گریه شما تمام شود؟
فرمودند: وای بر تو! یعقوب نبی (علیهالسلام) دوازده پسر داشت و خداوند یکی از آنها رااز او پنهان نمود. موی سر آنحضرت سفید شد و چشمان حضرت از گریه نابینا شد و کمر مبارکش خم شد، و حال آنکه میدانست پسرش زنده است؛ ولی من در یک روز پدر و عمو و هفده نفر از خاندانم را دیدم که با بدنهای مجروح و سرهای جدا روی زمین گرم افتاده بودند. چگونه حزن من تمام شود و اشک من پایان پذیرد؟![۲۳]
هنگامی که امام حسین (علیهالسلام) خبر شهادت حضرت عباس (علیهالسلام) را به امام سجاد دادند، آنحضرت آنقدر گریه کرد که غش کرد[۲۴].
بعد از غارت و آتش زدن خیمهها، بانوان حرم به خیمه حضرت سجاد (علیهالسلام) روی آوردند. فاطمه دختر امام حسین (علیهالسلام) میفرماید: برادرم علی بن الحسین (علیهالسلام) بر رو افتاده بوده و از شدت گرسنگی و تشنگی و مریضی قادر بر نشستن نبود. ما بر او گریه میکردیم و او بر ما میگریست[۲۵].
هنگامی که خواهرش حضرت رقیه (علیها السلام) سر بابا را با دو دستش گرفته بود و ساکت نمیشد و گریه میکرد امام سجاد (علیهالسلام) خواهر را در آغوش گرفت تا او را ساکت نماید، ولی او گریه میکرد. ناگهان نفس رقیه (علیها السلام) قطع شد و صدای گریه و ناله زین العابدین (علیهالسلام) بلند شد و خرابه یک پارچه اشک و ناله شد[۲۶].
امام سجاد (علیهالسلام) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد در حالی که روزها روزه و شبها به دعا و مناجات مشغول بود.
وقت افطار یکی از غلامان آن حضرت غذا آورد و عرض کرد: آقای من، میل فرمایید. فرمود: «چگونه میل کنم در حالی که پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در حال گرسنگی کشتند»[۲۷].
۱۹ـ امام باقر (علیهالسلام) در روز عاشورا برای امام حسین (علیهالسلام) مجلس عزا برپا نموده و بر مصائب آنحضرت گریه میکردند.
در یکی از مجالس عزا با حضور امام باقر (علیهالسلام) کمیت شعر میخواند. وقتی به اینجا رسید که: «و قتیل بالطف...» امام باقر (علیهالسلام) گریه زیاد کرده و فرمودند: اگر سرمایهای داشتیم در پاداش این شعرت ای کمیت به تو میبخشیدیم، اما پاداش تو همان دعایی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به خاطر دفاع از ما اهل بیت مورد تأیید روح القدس خواهی بود[۲۸].
۲۰ـ گریه امام صادق (علیهالسلام) به حدی بود که هرگاه اولاد امام حسین (علیهالسلام) را میدید گریه میکرد[۲۹].
داود رقی میگوید: خدمت حضرت صادق (علیهالسلام) بودم. حضرت آب طلبیدند، و هنگامی که میل فرمودند دیدم چشمان مبارک حضرت پر از اشک شد و گریستند. سپس فرمودند: «ای داود، خدا قاتل حسین بن علی (علیهالسلام) را لعنت کند»[۳۰]؛ و در بعضی روایات اول سلام بر حضرت دادند و بعد قاتل حضرت را لعن نمودند.
زید شحام میگوید: امام صادق (علیهالسلام) به جعفر بن عفان فرمود: به من خبر رسیده است که تو برای امام حسین (علیهالسلام) نیکو شعر میگویی؟ عرض کرد: بله آقای من. فرمود: پس بخوان. او هم شروع به قرائت اشعار کرد. راوی میگوید: آنقدر حضرت و اطرافیان ایشان گریستند که اشک آن بزرگوار بر محاسن و صورت ایشان جاری شد[۳۱]. کمیت شاعر بر امام صادق (علیهالسلام) وارد شد و برای آن حضرت شعر و مرثیه خواند. آن حضرت گریه شدیدی نمود و بانوان منزل آن حضرت در پس پرده با صدای بلند گریه و ناله نمودند.ناگاه کنیزی از پس پرده بیرون آمد و کودکی در دامان امام صادق (علیهالسلام) گذاشت. گریه حضرت بسیار شدید شد و صدای بانوان از پس پرده شدیدتر گشت[۳۲].
عبدالله بن سنان میگوید: در سالی در روز عاشورا در خدمت آقایم حضرت صاد ق (علیهالسلام) شرفیاب شدم. آن حضرت را با رنگ پریده و صورتی محزون مشاهده نمودم در حالی که اشکهای چشم آن حضرت مانند در بر صورت مبارکش سرازیر بود. عرض کردم: چرا گریه میکنید؟ فرمود: مگر غافلی؟! آیا نمیدانی چه مصیبتی در مثل چنین روزی بر امام حسین (علیهالسلام) رسیده است؟! عرض کردم: درباره روزه این روز چه میفرمائید؟ فرمود: از خوردن و آشامیدن دوری کن بدون نیت روزه، و بعد از نماز عصر به مقداری آب افطار کن. سپس فرمود: چون در این ساعت بود که آب را باز کردند و دست از کشتن برداشتند[۳۳].
۲۱ـ گریه امام رضا (علیهالسلام) در حدی بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین (علیهالسلام) پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جاری ساخته است»[۳۴].
دعبل خدمت حضرت رضا (علیهالسلام) آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سید الشهداء کلماتی چند فرمودند، تا اینکه فرمودند: ای دعبل، کسی که بر مصائب جدم حسین (علیهالسلام) گریه کند خداوند گناهان او را میآمرزد. آنگاه حضرت رضا (علیهالسلام) بین حاضرین و خانواده خود پردهای زدند تا بر مصائب امام حسین (علیهالسلام) اشک بریزند.
سپس به دعبل فرمودند: برای امام حسین (علیهالسلام) مرثیه بخوان، که تا زندهای تو ناصر و مادح ما هستی. تا قدرت داری از نصرت ما کوتاهی مکن. دعبل در حالتی که اشک از چشمانش میریخت، قرائت کرد:
أفاطم لو خلت الحسین مجدلا
و قد مات عطشانا بشط فرات
صدای گریه امام رضا (علیهالسلام) و اهل بیت آن حضرت بلند شد[۳۵].
شخصی از شیعیان از زیارت سید الشهداء برگشته بود و خدمت حضرت رضا (علیهالسلام) رسیده مقداری از تربت جدش حسین (علیهالسلام) را برای آن حضرت آورده بود. هنگامی که امام رضا (علیهالسلام) تربت جدش سید الشهداء را دید بسیار گریست[۳۶].
۲۲ـ گریه امام زمان (علیهالسلام) در زمان غیبت و ظهور و رجعت ادامه دارد. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارش سید الشهداء میفرمایند: «یا جداه، اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یاری تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک میریزم و به جای اشک در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا میکشم.
در سوگ تو با سوز درون میگریم
گر چشمه چشم من بخشکد تا حشر
از نیل و فرات و شط فزون میگریم
از دیده بجای اشک خون میگریم
علاقه امام عصر (علیهالسلام) به اجداد معصومین خویش بیش از اندازه است و مصائب آن بزرگواران مخصوصا حضرت سید الشهداء همیشه در منظر حضرت است. آن حضرت خطاب به ابا عبدالله در زیارت ناحیه مقدسه میفرمایند: «مجالس ماتم برای شما در اعلی علییین بر پا شد و حوریان بهشتی در عزای شما بر سر و صورت زدند و آسمان و ساکنانش گریستند»[۳۷].
آیا امام زمان (علیهالسلام) در مصیبت جدش چگونه عزاداری میکند؟ آقایی که هنگام ظهور شعار اصحاب او و نوشته پرچمشان «یا لثارات الحسین» است[۳۸].
از موارد حزن حضرت صاحب الأمر (علیهالسلام) روایت «نور الانوار» فاضل بروجردی است: چون مردم آنحضرت را بعد از ظهور و قتل دشمنان، متهم به بی رحمی و قتل نفس سازند، آنجناب به منبر بالا رود و یک تای نعلین حضرت سید الشهداء را بیرون آورد و فرماید: اگر همه دشمنان را بکشم مقابل بند این نعلین نخواهد شد.
در روایت دیگر میفرماید: اگر همه اهل عالم را بکشم در عوض بند این نعلین نمیشود[۳۹].
مولایی که وقتی راوی از امام صادق (علیهالسلام) سؤال میکند: ای فرزند رسول خدا، فرزندتان حضرت مهدی (علیهالسلام) بعد از ظهور چند سال زندگی میکنند؟ امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: چون معرفت امام حسین (علیهالسلام) در دلها مستقر گردد حضرت قائم رحلت میفرماید[۴۰].
در زمان رجعت هنگامی که امام حسین (علیهالسلام) با بدن به خون آغشته همراه کسانی که با آن حضرت به شهادت رسیدند تشریف میآورند، جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همین که آن حضرت را با این هیئت مشاهده مینمایند میگریند، گریهای که آسمانها و زمین با گریه او میگریند و حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام) چنان ناله جانسوزی از سینه بر میآورند که زمین را زلزله میگیرد و آنچه روی زمین است میلرزد[۴۱].
گریه موجودات بر امام حسین (علیهالسلام)
در زیارت ناحیه مقدسه گریه تمام مخلوقات در مصیبت امام حسین (علیهالسلام) ذکر شده است: «آسمان و ساکنانش، و بهشت و نگهبانانش، و کوهها و دامنههایش، دریاها و ماهیانش، باغهای بهشت و نوجوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم (علیهالسلام)، مشعر الحرام و حرم خانه خدا و اطراف آن، همگی در ماتم تو گرستند»[۴۲].
بعد از ظهر عاشورا هنگامی که احدی از مردان اهل بیت و اصحاب آن حضرت باقی نمانده بود جز زینالعابدین (علیهالسلام)، و هوا بسیار گرم و جگرها سوخته و لبها تشنه بود، و زمین و زمان، ملائکه و ارواح انبیاء نظاره گر بودند بر آقای غریب و مظلومی که لحظات آخر عمر خود را در این دنیا سپری مینمود و با بدن پر از تیر و مجروح از ضربههای شمشیر و نیزه و سنگ، و با دلی پر از غم از داغ برادران و فرزندان و بستگان و یارانش، و قلبی شکسته روی زمین گرم کربلا قرار گرفته بود، میفرمود: «أاقتل عطشانا و جدی محمد المصطفی؛ من تشنه کشته شودم حال آنکه جدم حضرت محمد مصطفی است؟»[۴۳]
پس از لحظاتی که آن واقعه دردناک و مصیبت عظمی هستی را عزادار خود نمود، عوالم چندگانه از عرش تا فرش، جن و انس، حیوان و آب و گیاه و سنگ و هوا و بهشت و جهنم همه دگرگون گشت و در عزای آن حضرت هر کدام به زبان خود نوحه و زاری نمودند، و این مجلسی عمومی و عزایی همگانی در عصر عاشورا بود[۴۴].
همزمان با جدا شدن سر مبارک آن حضرت جبرئیل فریاد برآورد: «قد قتل الحسین (علیهالسلام) بکربلا؛ کشته شد حسین بن علی (علیهالسلام) در کربلا»[۴۵].
صاحبان چشم یعنی جن و انس و حیوانات گریستند[۴۶]. آسمانها خاکستر سرخ و خون باریدند[۴۷]. خورشید سرخ گشت و کسوف آغاز شد[۴۸]. صفهای ملائکه به هم خورد و دست از عبادت برداشتند[۴۹]. درختان با خارج شدن خون از شاخههایشان گریستند[۵۰].
هوا با ظلمت و تاریکی و گرد و خاک و بادهای سرخ نالید که مردم فکر کردند عذاب نازل شده است[۵۱]. زمین با زلزله برای آن حضرت خروشید. کوهها مضطرب شدند و بعضی متلاشی شدند[۵۲].
پرندگان با گریه نالیدند: «ألا قتل الحسین (علیهالسلام) بکربلا؛ آگاه باشید حسین (علیهالسلام) در کربلا کشته شد!»[۵۳]
دریاها با منشق شدن و رفتن بعضی داخل بعضی دیگر و تولید موج نمودن، و ماهیان با خارج شدن از آب، جنیان با نوحه گری و مرثیه سرایی، عموم مردم به اضطراب خاطر و دلهره و از خواب پریدن[۵۴]، تاثیر خود از عزای حسین (علیهالسلام) را نشان دادند. همزمان با این واقعه ملکی از دل عرش ندا داد: ای امت ظالم گمراه بعد از نبی خود، خداوند شما را برای درک عید فطر و قربان موفق نکند[۵۵].
ملکی دیگر در این روز بالهای خود را روی دریاها باز کرد و ندا داد: ای اهالی دریاها، لباس حزن و اندوه بپوشید که فرزند رسول خدا را سر بریدند[۵۶].
ملائکه یک باره به ناله در آمدند و گفتند: خدایا! چه میکنند با حسین (علیهالسلام) برگزیده تو و فرزند برگزیده تو؟![۵۷]
در این هنگام کنیزی از طرف خیمهگاه میآمد. گفتند: کجا میروی؟ گفت: میروم از آقایم برای بانوان حرم خبر بیاورم. گفتند: آقای تو کشته شد. به سرعت به خیمهها بازگشت در حالی که بر صورت میزد و صدایش به ناله و گریه بلند بود[۵۸].
در این هنگام ذوالجناح از مقتل به طرف خیمهها میرفت در حالی که میگفت: «الظلیمه الظلیمه من أمه قتلت ابن بنت نبیها؛ وای، وای، از امتی که پسر دختر پیامبرشان را کشتند»[۵۹].
در این هنگام عقیله بنی هاشم زینب کبری (علیها السلام) از خیمهها به طرف مقتل سید الشهداء (علیهالسلام) میرفت و با گریه میفرمود: «یا أخاه، یا سیداه»[۶۰].
در این هنگام لشکر برای به یغما بردن آنچه در خیمههای اولاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و نور چشمان فاطمه زهرا (علیها السلام) بود از یکدیگر سبقت میگرفتند[۶۱].
علویات و فاطمیات، دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حسب الامر حضرت زین العابدین (علیهالسلام) که به عمهاش حضرت زینب (علیها السلام) فرموده بود، با گریه از خیمهها بیرون آمدند و رو به بیابان نهادند و در این زمان دود و آتش از خیمهها بلند شده بود[۶۲]. در این زمان بود که عقیله بنی هاشم (علیها السلام) با دلی سوزان و چشمی گریان و قلبی محزون میفرمودند: «وا محمداه! صلی علیک ملیک السماء، هذا حسین مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء و بناتک سبایا»[۶۳].
در این روز بود که «أبکت والله کل عدو و صدیق؛ با سخنانش دوست و دشمن را گریاند»[۶۴].
ابوذر بعد از ذکر واقعه کربلا در حالی که گریه میکرد فرمود: «اگر بدانید در زمان شهادت حضرت چه بر اهل عالم میگذرد گریه میکنید به حدی که جان بدهید»[۶۵].
گریه ذوالجناح
یکی از موارد قابل توجه در واقعه کربلا گریه اسب امام حسین (علیهالسلام) در مصیبت آن حضرت است. در زیارت ناحیه، این منظره جانسوز را چنین ترسیم فرموده است: «و أسرع فرسک شاردا إلی خیامک قاصدا محمحما باکیا؛ اسب شما شیون کنان از شما دور شده، شیهه کشان و گریه کنان به قصد خیام حرم سرعت گرفت»[۶۶].
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: فرزندم در کربلا عطشان شهید میشود، و اسب او میرود و شیهه میکشد و میگوید: «الظلیمه الظلیمه من أمه قتلت ابن بنت نبیها؛ فریاد، فریاد، از امتی که پسر دختر پیامبرشان را کشتند»[۶۷].
هنگامی که حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) روی زمین قرار گرفت، این حیوان در اطراف حضرت بود و ازآن حضرت مواظبت مینمود. عدهای را زخمی نمود و عدهای را از بین برد، ولی بعد از شهادت شروع به بوئیدن و بوسیدن بدن شریف و جسم مبارک آن حضرت نمود، و در همان حال مانند کسی که عزیز خود را از دست داده فریاد و صیحه میزد و میگریست بحدی که هر کس حاضر بود تعجب کرد.
سپس به طرف خیمههای فاطمیات حرکت کرد و زمانی که آن مخدرات زین واژگون و یال پر از خون ذوالجناح را دیدند از خیمهها بیرون دویدند و جامهها چاک زدند و سیلی بر روی زدند و فریاد «وامحمداه، واعلیاه، وافاطمتاه، واحسناه، واحسیناه» از زینب کبری (علیها السلام) و علویات بلند گردید. بحدی که ملائکه آسمان به تضرع در آمدند[۶۸]. یکی از دختران امام حسین (علیهالسلام) به ذوالجناح گفت: «هل سقی أبی او قتل عطشانا؛ آیا کسی به پدرم آب داد یا تشنه کشته شد؟»
همین که آن اسب این سخن را از او شنید چشمهایش پر از اشک شد و بیرون خیمهها (یا پشت خیمهها) خود را بر خاک انداخت و آنقدر سر خود را روی زمین زد تا از دنیا رفت[۶۹].
گریه ملائکه
در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: «واختلفت جنود الملائکه المقربین تعزی أباک امیرالمؤمنین ملائکه در دستههای مختلف در آن روز برای عرض تسلیت بر این مصیبت خدمت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میرسیدند»[۷۰].
۱ـ ملکی که خبر شهادت امام حسین (علیهالسلام) را برای حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) آورد جبرئیل بود. او در حالی که با خود تربت آن حضرت را آورده بود و بوی خوشی از آن به مشام میرسید، بالهای خود را باز کرده بود و ناله و گریه میکرد[۷۱].
۲ـ جمیع ملائکه زمین و آسمان و رضوان و مالک و حاملان عرش بر آن حضرت گریستند[۷۲].
۳ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: ملائکهای که نزد قبر آن حضرت هستند گریانند و از گریه آنها همه ملائکه هوا و آسمان میگریند[۷۳].
۴ـ صفوان جمال میگوید: امام صادق (علیهالسلام) را در بعضی از راههای مدینه دیدم و ما قصد مکه داشتیم. عرض کردم: ای پسر رسول خدا، شما را محزون و ناراحت و دلشکسته میبینم؟ امام (علیهالسلام) فرمود: اگر تو میشنیدی آنچه من میشنوم این سؤال را نمیکردی. عرض کردم: چه چیزی را میشنوید؟ فرمود: نفرین ملائکه بر قاتلان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و قاتلان حسین بن علی (علیهالسلام)، وگریه جن وملائکه و شدت جزع و ناله آنها.
چه کسی با این حال میل به غذا و آشامیدنی و خواب دارد؟[۷۴]
۵ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: چهار هزار ملکی که برای نصرت سید الشهداء (علیهالسلام) آمدند و حضرت اجازه نفرمود، تا روز قیامت نزد قبر آن حضرت گریان و غبار آلود هستند؛ و رئیس آنها ملکی به نام «منصور» است[۷۵].
۶ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: ماجرای عاشورا که اتفاق افتاد ملائکه ضجه زدند و به درگاه الهی ناله کردند که بار الها این چنین میکنند با حسین، برگزیده و فرزند نبی تو؟! ندا رسید: ملائکه من، آرام باشید. به عزت و جلالم قسم که از آنها انتقام میگیرم.
سپس خداوند متعال امامان از فرزندان حسین (علیهالسلام) را به ایشان نشان داد و ملائکه شاد شدند. در این هنگام دیدند یکی از آن برزگواران به نماز ایستاده است. خداوند متعال فرمود: از آنان انتقام خواهم گرفت به این آقایی که ایستاده است[۷۶].
۷ـ در روایتی امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: ملائکه روز و شب با ملائکه حائر حسینی مصافحه میکنند، ولی ملائکه حائر از شدت اشکی که میریزند نمیتوانند جواب آنها را بدهند، و منتظر میشوند تا طلوع فجر و بعد جواب آنها را میدهند و از مسائل آسمانها سؤال میکنند. در بین این دو وقت، نه حرفی میزنند و نه سستی در گریه و دعا دارند[۷۷].
۸ ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: وقتی فاطمه (علیها السلام) به زوار آن حضرت نگاه میکند، چنان ناله و گریهای مینماید که ملکی در آسمانها نمیماند مگر آنکه بر گریه آن حضرت گریه یکند، تا آنکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن حضرت را ساکت مینماید[۷۸].
۹ـ امام صادق (علیهالسلام) فرمود: ملائکه چهل روز بر حسین بن علی (علیهالسلام) گریستند[۷۹].
نوحه و گریه جن
در روایات بسیاری وارده شده که مؤمنین جن بر آن حضرت گریستند، به صورتی که اشک آنان جاری شد[۸۰]. همچنین در کتب متعددی از شیعه و سنی[۸۱] اشعار آنها ذکر شده است به طوری که بعضی از شعرا مانند دعبل با شنیدن آن اشعار شعر سرودهاند[۸۲].
سیوطی میگوید: این دو بیت را جنیان در کربلا میگفتند و نوحه مینمودند و مردم بارها شنیدند:
مسح الرسول جبینه
أبواه من علیا قریش
فله بریق فی الخدود
و جدّه خیر الجدود[۸۳]
شبی در بصره شنیده میشد که گویندهای میگوید:
ان الرماح الواردات صدورها
و یهللون بأن قتلت و إنما
فکأنما قتلوا أباک محمدا
نحو الحسین یقاتل التنزیلا
قتلوا بک التکبیر و التهلیلا
صلی علیه الله أو جبریلا[۸۴]
نوحه بانوان جنی نیز به این صورت بوده است:
نساء الجن یبکین من الحزن شجیات
و یندبن حسینا عظمت تلک الرزیات
و أسعدن بنوح للنساء الهاشمیات
و یلطمن خدودا کالدنانیر نقیات
عدهای از اجنه برای نصرت حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) در وقت خروج آن حضرت از مدینه خدمتش مشرف شدند ولی آن حضرت فرمود: «موعد ما کنار قبرم! وقتی من در بقعهام دفن شدم به زیارت من بیایید»[۸۵].
عدهای دیگر روز عاشورا برای یاری آنحضرت آمدند، ولی امام حسین (علیهالسلام) اجازه ندادند[۸۶]. جمعی از آنها برای حضرت از محل خود حرکت کردند ولی وقتی رسیدند که شب یازدهم بود و دیدند آن بزرگوار شهید شده است. لذا عدهای مرثیه میخواندند و عدهای گریه میکردند[۸۷].
این گریه و زاری ادامه پیدا کرد و عدهای در مدینه و عدهای در بصره و جمعی در بیت المقدس صدا به ناله و گریه بلند کردند[۸۸].
گریه آسمان و زمین
۱ـ امام رضا (علیهالسلام) فرمودند: زمانی که جدم حسین (علیهالسلام) کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید[۸۹].
۲ـ آسمانهای هفت گانه و زمینها در شهادت آن بزرگوار خون گریه کردند[۹۰].
۳ـ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به فاطمه زهرا (علیها السلام) بعد از خبر دادن به آن حضرت در شهادت سید الشهداء (علیهالسلام) فرمود: زمین و آسمان و ملائکه و وحوش و گیاهان و دریاها و کوهها بر او گریه میکنند[۹۱].
۴ـ حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند: آسمان و زمین بر یحیی بن زکریا و حسین بن علی (علیهالسلام) خون گریه کردند[۹۲].
۵ـ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) روزی دید امام حسین (علیهالسلام) از یکی از درهای مسجد وارد شد. فرمود: این فرزند بزودی کشته میشود و آسمان و زمین بر او خون میگریند[۹۳].
۶ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: زمانی که حسین بن علی (علیهالسلام) کشته شد آسمانها و زمینهای هفتگانه و آنچه در آنها بود و کسانی که در بهشت و جهنم بودند و آنچه دیده میشود و آنچه دیده نمیشود بر آن حضرت گریستند، مگر سه چیز که آنها گریه نکردند: بصره، دمشق و آل حکم بن ابی العاص[۹۴].
۷ـ هر آسمانی که روح سید الشهداء (علیهالسلام) از آن بالا رفت گریه کردند و ضجه زدند به اندازهای که تا روز قیامت میلرزند. در روایتی گریه آسمان را به گریه اهل آن یعنی ملائکه آسمان تفسیر کردهاند[۹۵].
۸ـ امام مجتبی (علیهالسلام) به برادرش امام حسین (علیهالسلام) میفرماید: در شهادت تو آسمان خاکستر و خون میبارد[۹۶].
۹ـ اسامه بن شبیب به اسنادش از ام سلیم نقل میکند: زمانی که حسین بن علی (علیهالسلام) کشته شد بارانی مثل خون از آسمان بارید مثل خون که دیوارهای منازل و خانهها قرمز شد[۹۷].
۱۰ـ محمد بن سیرین میگوید: سرخی اطراف آسمان تا قبل از شهادت حسین بن علی (علیهالسلام) نبوده است[۹۸].
۱۱ـ ابوقبیل میگوید: هنگامی که حسین بن علی (علیهالسلام) کشته شد خورشید به حدی گرفت که ستارهها در روز دیده میشدند و مردم گمان کردند قیامت به پا شده است[۹۹].
نوع گریه آسمان در احادیث به این تعابیر آمده است:
۱ـ زمانی که آن حضرت شهید شد آسمان خون و خاکستر بارید[۱۰۰].
۲ـ در روایتی گریه آسمان را خاک سرخ نقل نمودهاند[۱۰۱].
۳ـ در روایتی امام سجاد (علیهالسلام) گریه آسمان را طوری نقل نمودهاند که اثر آن روی لباس میمانده است[۱۰۲].
۴ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: گریه آسمان بر آن حضرت بعد از شهادت، این بوده که خورشید با سرخی طلوع و با سرخی غروب میکرد[۱۰۳].
۵ـ در روایتی امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: آسمان و زمین با سرخ شدن بر
حسین بن علی (علیهالسلام)، گریه کردند[۱۰۴].
۶ـ در روایاتی باریدن خاک قرمز و سرخی آسمان را گریه آن دانستهاند[۱۰۵].
مدت گریه آسمان نیز به این تعابیر ذکر شده است:
۱ـ در روایتی امام صادق (علیهالسلام) گریه آسمان را یک سال ذکر کردهاند[۱۰۶].
۲ـ در بیت المقدس هنگام روز، از آسمان خون تازه بارید[۱۰۷].
۳ـ امام صادق (علیهالسلام) به زراره فرمود: آسمان چهل روز خون گریه کرد و زمین چهل روز به سیاهی گریه کرد[۱۰۸].
۴ـ علی بن مسهر قرشی از جدهاش نقل میکند که زمان شهادت امام حسین (علیهالسلام) را درک کرده بود، و بعد از یک سال و نه ماه آسمان مثل خون بود و خورشید دیده نمیشد[۱۰۹].
گریه دریا، ماهی، خورشید و ماه
۱ـ هنگامی که آن بزرگوار به شهادت رسید، ملکی اهل دریاها را چنین ندا کرد: «یا اهل البحار، البسوا ثوب الحزن فإن فرخ الرسول مذبوح؛ ای اهل دریاها، لباس حزن و اندوه بپوشید، که فرزند زاده رسول خد (صلی الله علیه و آله) سر بریده شد»[۱۱۰].
۲ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: زمانی که امام حسین (علیهالسلام) کشته شد کوهها خرد شدند و دریاها جاری گشتند[۱۱۱].
۳ـ امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: دریاها با امواجشان، آسمانها و ارکان آنها، زمین و نواحی آن، درختان با شاخههایشان، ماهیان دریا، ملائکه مقربین و تمام اهل آسمانها بر حسین بن علی (علیهالسلام) گریستند[۱۱۲].
۴ـ ماهیان دریا بر آن حضرت گریستند به اندازهای که اشکهای آنان جاری شد[۱۱۳].
۵ـ در بیت المقدس در ایام شهادت حضرت، ماهیان را در آب دیدند که رنگی قرمز به خود گرفتهاند[۱۱۴].
۶ـ امام مجتبی (علیهالسلام) به برادر خود فرمودند: بعد از شهادت شما، ماهیان دریاها بر شما گریه میکنند[۱۱۵].
۷ـ خورشید و ماه و ستارگان بر آن حضرت گریستند[۱۱۶].
۸ ـ در بیت المقدس سه روز خورشید گرفته و کسوف شده بود و شب هم ستارگان دیده نمیشدند. بعد از سه روز هوا روشن شد و بعد خبر آمد و معلوم شد که حسین بن علی (علیهالسلام) به شهادت رسیده است[۱۱۷].
۹ـ امام صادق (علیهالسلام) به زراره فرمودند: خورشید چهل روز بر حسین بن علی (علیهالسلام) با کسوف و سرخی گریه نمود[۱۱۸].
گریستن جمادات
۱ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: هشام پدرم را به شام احضار کرد و از او درباره کسانی که در شب شهادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در شهرهای دیگر بودند سؤال کرد که به چه علامتی متوجه این ماجرا شدند؟ آیا این عالامت برای کس دیگری هم بود یا نه؟
حضرت باقر (علیهالسلام) فرمودند: «در آن شب هر سنگی را که از زمین بر میداشتند زیر آن خون تازه دیده میشد تا طلوع فجر، و این ماجرا در شبی که حسین بن علی (علیهالسلام) به شهادت رسید نیز اتفاق افتاد». هشام ناراحت شد و قصد جسارت به آن حضرت را داشت، ولی امام باقر (علیهالسلام) کلامی فرمود که او آرام شد[۱۱۹].
در عبارت دیگر دارد که هر سنگ و گیاهی را بر میداشتند از زیر آن خون تازه میجوشید[۱۲۰].
۲ـ امام صادق (علیهالسلام) فرمود: زمانی که امام حسین (علیهالسلام) کشته شد کوهها خرد و دریاها جاری شدند[۱۲۱].
مجتهد اکبر ملاآقا دربندی صاحب تألیفات کثیره در اصول و فقه و غیره در کتاب شریف اسرار الشهاده میفرمایند: بعد از شهادت حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) و رها کردن بدنهای مطهر شهداء در زمین گرم کربلا و جاری شدن خون از بدنهای شریفشان، پرندگانی آمدند و بال و پر خویش را بر آن خونها مطهر آغشته نمودند و هر کدام به سویی حرکت نمودند و بر درختی قرار گرفتند. یکی از آن پرندگان در قزوین به قلعه «الموت» در روستای کوهستانی «زر آباد» رفته روی درخت چناری نشست و صدا به ناله و گریه بلند نمود. هر سال که از آن واقعه میگذرد در عاشورا از یکی از شاخههای آن درخت خون بیرون میآید.
مؤلف کتاب حاضر میگوید: در محرم سال ۱۴۱۷ به اتفاق بعضی از دوستان و خانواده به روستای زرآباد قزوین رفتیم، و از این مطلب بی خبر بودیم که جاری شدن خون از یکی از شاخهها در نیمه شب عاشورا اتفاق میافتد.
ما صبح عاشورا از قم حرکت کردیم و نزدیک ظهر به آنجا رسیدیم. آثار خون بر روی شاخهای که حدود بیست سانتیمتر قطر داشت مشاهده میشد و معلوم بود که این شاخه چندین سال قبل بریده شده است و از لابلای ترکیدگی چون مانند خونی نمودار بود که روی چوبی بریزد و قطرات آن جاری شود و خشک شده باشد. جمع بسیاری در اطراف امامزاده و درخت جمع شده بودند و با دست محل جاری شدن خون را به یکدیگر نشان میدادند. عدهای هم که از دیروز و دیشب آمده بودند و هنوز هم آنجا بودند، و دستمال آغشته به خونی را که بعنوان تبرک برداشته بودند، در دست داشتند.
نزد جوانی رفتم که دستمالی متبرک به آن خون داشت، و او دستمال را به من داد تا ببینم. کاملا مثل خونی بود که روی پارچهای ریخته شود، ولی خشک شده بود و به سینه یکی از بستگان ـ که پسر پنج سالهای بود و از ناراحتی سینه رنج میبرد ـ مالیدیم. الحمدلله بعد از آن زمان مریضی مرتفع شد.
از امام جماعت مسجد صحن امامزاده که از اولاد موسی بن جعفر (علیهالسلام) بود سؤال کردم: شما هم آمدن خون را از چنار خونبار دیدهاید؟ فرمود: بله. به کرات در سالهای زیادی دیدهام. بعد اضافه کردند که از قزوین بعضی از متخصصین که از بستگان بودند آمدند و این خون را گرفتند و به آزمایشگاه بردند و مورد آزمایش و تجزیه قرار دادند. نظر قاطع متخصصین فن این بود که گفتند: این مثل خون طبیعی است و داریای گلبولهای قرمز و غیره است. برگههای آزمایش و تأیید اطبا را هم نشان داد.
در این جا ذکر چند نکته لازم است:
۱ـ درخت فعلی آن درخت اصلی نیست و درخت اصلی خشک شده و درخت کنونی طبق گفته امام جماعت محل مرقد امامزاده، درختچهای در کنار او بوده و طبق نمونه برداری که از این درخت کهنسال به عمل آمده بالغ بر هفتصد سال عمر دارد[۱۲۲].
۲ـ استبعادی نسبت به آمدن پرنده از کربلا به قزوین نیست، چه اینکه طبق تحقیقات به عمل آمده در مورد پرندگان، نسلهایی از آنها قادرند در روز ۱۵۰۰ کیلومتر پرواز کنند، و حتی پرندگانی هستند که بیشتر از این مسافت را نیز میتوانند پرواز کنند. برای اطلاع بیشتر به کتب مربوطه مراجعه شود.
۳ـ جاری شدن خون منحصر به درخت چنار زرآباد نیست، بلکه در مکانهای دیگر و زمانهای دیگر درختانی بوده خون از بعضی شاخههای آنها در روز عاشورا جاری شده است.
حاج آقا بزرگ تهرانی در شرح حال سید محمد باقر تهرانی متوفای ۱۳۰۵ میگویند: در منزل ایشان در محله پامنار تهران کوچه صدر اعظم، که عزاداری سید الشهداء (علیهالسلام) را برگزار میکنند، درخت چناری است که همه ساله روز عاشورا خون از آن جاری میشود و مردم به آن درخت نذرها میکنند و به آن تبرک میجویند.
علامه تهرانی میگوید: من این درخت را مکرر دیدهام، و نظیر این درخت در صحن مطهر امامزاده زرآباد در هشت فرسخی قزوین است که «چنار خوبنار» نامیده میشود.
گریه پرندگان و حیوانات وحشی
۱ـ پرندگان آسمان بر آن حضرت گریه کردند[۱۲۳].
۲ـ ندای پرندگان هنگام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) چنین بود: «ألا قتل الحسین (علیهالسلام) بکربلاء، ألا ذبح الحسین (علیهالسلام) بکربلاء»، آگاه باشید حسین (علیهالسلام) در کربلا کشته شد، آگاه باشید حسین (علیهالسلام) در کربلا سر بریده شد[۱۲۴].
۳ـ پرندگانی که در کربلا بودند یا از کربلا عبور میکردند، خود را به خونهای شهدا آغشته کردند و به اطراف پر کشیدند و صدا به ناله و شیون بلند نمودند[۱۲۵].
۴ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: بوم (جغد) روزها روزه است و از هنگام افطار تا صبح بر حسین بن علی (علیهالسلام) گریه میکند[۱۲۶].
حضرت رضا (علیهالسلام) میفرماید: بوم در زمان جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در منازل و قصرها آشیانه داشت. هنگامی که امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسید، از آبادیها به خرابهها و کوهها رفت در حالی که میگفت: بد امتی هستید شما! ما از شما در امان نیستیم چه اینکه پسر پیامبر خود را کشتید[۱۲۷].
۵ـ وحوش بیابان بر آن حضرت گریستند به قدری که اشکهای آنان جاری شد[۱۲۸].
۶ـ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) درباره شهادت فرزند دلبندش امام حسین (علیهالسلام) میفرماید: مثل اینکه میبینم انواع وحوش را که گردنها را بر قبر آن حضرت کشیدهاند و بر آن حضرت شبها تا صبح گریه و عزاداری میکنند[۱۲۹].
۷ـ امام حسن (علیهالسلام) به برادر خود امام حسین (علیهالسلام) میفرماید: بعد از شهادت شما همه چیز حتی حیوانات وحشی بیابان برایت گریه میکنند[۱۳۰].
--------------------------------------------------------------------------------
[۱] - بحارالانوار: ج ۴۳، ص ۲۳۸، ج ۱۸، ص ۱۲۵، ج ۴۴، ص ۲۵۰، ۲۵۱.
[۲] - بحارالانوار: ج ۳۶، ص ۳۴۹.
[۳] - بحارالانوار: ج ۲۸، ص ۳۷.
[۴] - بحارالانوار: ج ۳۷، ص ۱۹۲، ج ۲۸، ص ۴۵، ۸۱.
[۵] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۴۸.
[۶] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۶۱.
[۷] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۴۶.
[۸] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۱۴۹.
[۹] - الخصائص الحسینیه: ص ۱۱۳.
[۱۰] - الخصائص الحسینیه: ص ۱۱۴.
[۱۱] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۵۲.
[۱۲] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۳۳ ـ ۲۴۴.
[۱۳] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۲۵.
[۱۴] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۲۵.
[۱۵] - مناقب ابن شهر آشوب: ج ۳، ص ۳۲۷.
[۱۶] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۶۶.
[۱۷] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۸.
[۱۸] - الخصائص الحسینیه: ص ۱۹۱.
[۱۹] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۱۴۵.
[۲۰] - مناقب ابن شهر آشوب: ج ۲، ص ۲۶۴.
[۲۱] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۷.
[۲۲] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۷.
[۲۳] - لهوف: ص ۲۱۰.
[۲۴] - معالی السبطین: ج ۲، ص ۲۲، ۲۳.
[۲۵] - مهیج الاحزان: ص ۲۸۰.
[۲۶] - ریاض القدس: ج ۲، ص ۳۲۲.
[۲۷] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۱۴۹.
[۲۸] - مصباح المتهجد: ص ۷۱۳.
[۲۹] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۸.
[۳۰] - بحارالانوار:
[۳۱] - وسائل الشیعه: ج ۱۰، ص ۴۶۶.
[۳۲] - معالی السبطین: ج ۱، ص ۲۶۰.
[۳۳] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۶۳.
[۳۴] - نفس المهموم: ص ۴۴.
[۳۵] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۵۷.
[۳۶] - بحارالانوار: ج ۱۰۱، ص ۱۳۱.
[۳۷] - بحارالانوار: ج ۱۰۱، ص ۳۲۳.
[۳۸] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۸۶.
[۳۹] - مکیال المکارم: ج ۱، ص ۴۵۸.
[۴۰] - حلیه المتقین: ص ۶۷.
[۴۱] - بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۲۳.
[۴۲] - بحارالانوار: ج ۱۰۱، ص ۳۲۳.
[۴۳] - الخصائص الحسینیه: ص ۲۳۳.
[۴۴] - کامل الزیارت: ص ۸۰.
[۴۵] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۱۷۳.
[۴۶] - کامل ازیارات: ص ۷۹.
[۴۷] - امالی صدوق: ص ۱۴۲.
[۴۸] - علل الشرایع: ج ۱، ص ۱۶۰.
[۴۹] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۲۱.
[۵۰] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۳۳.
[۵۱] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۵۷.
[۵۲] - کامل الزیارات: ص ۸۱.
[۵۳] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۱۹۲.
[۵۴] - امالی صدوق: ص ۱۱۰.
[۵۵] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۷.
[۵۶] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۲۱.
[۵۷] - امالی طوسی، ج ۲، ص ۳۲.
[۵۸] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۵۸.
[۵۹] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۶۶.
[۶۰] - بحارالانوار: ج ۴۵.
[۶۱] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۵۸.
[۶۲] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۵۸.
[۶۳] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۵۸.
[۶۴] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۵۹.
[۶۵] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۹.
[۶۶] - بحارالانوار: ج ۱۰۱، ص ۳۲۲.
[۶۷] - ناسخ التواریخ: ج ۳، ص ۵.
[۶۸] - مهیج الاحزان: ص ۲۷۷.
[۶۹] - انوار الشهاده: ص ۲۳.
[۷۰] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۳۲۳.
[۷۱] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۳۷.
[۷۲] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۲.
[۷۳] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۷.
[۷۴] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۲۶.
[۷۵] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۲۰، ۲۲۲، ۲۲۳.
[۷۶] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۲۱.
[۷۷] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۲۴.
[۷۸] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۲۲.
[۷۹] - نفس المهموم: ص ۴۹۰.
[۸۰] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۲، ۲۰۵.
[۸۱] - مقتل الحسین (علیهالسلام) (خوارزمی): ج ۲، ص ۱۰۰.
[۸۲] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۳۵.
[۸۳] - تاریخ الخلفاء: ص ۲۱۶.
[۸۴] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۳۵.
[۸۵] - الخصائص الحسینیه: ص ۱۲۰ ـ ۱۲۱.
[۸۶] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۳۳۰.
[۸۷] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۴۰.
[۸۸] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۳۳ ـ ۲۳۴.
[۸۹] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۸۶.
[۹۰] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۱.
[۹۱] - بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۶۴.
[۹۲] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۱.
[۹۳] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۹.
[۹۴] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۲، ۲۰۶. در روایتی «آل عثمان» است.
[۹۵] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۹.
[۹۶] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۸.
[۹۷] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۵.
[۹۸] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۵.
[۹۹] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۶.
[۱۰۰] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۶.
[۱۰۱] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۱.
[۱۰۲] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۱.
[۱۰۳] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۲.
[۱۰۴] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۰.
[۱۰۵] - الخصائص الحسینیه: ص ۱۰۸.
[۱۰۶] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۰.
[۱۰۷] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۴.
[۱۰۸] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۶ ـ ۲۰۷.
[۱۰۹] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۰.
[۱۱۰] - تهذیب الاحکام: ج ۶، ص ۷۳.
[۱۱۱] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۷.
[۱۱۲] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۱۴۸.
[۱۱۳] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۲، ۲۰۵.
[۱۱۴] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۴.
[۱۱۵] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۸.
[۱۱۶] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۲.
[۱۱۷] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۴.
[۱۱۸] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۷.
[۱۱۹] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۴.
[۱۲۰] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۴.
[۱۲۱] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۷.
[۱۲۲] - نقباء البشر: ج ۲، ص ۵۰۱.
[۱۲۳] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۲.
[۱۲۴] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۱۹۲.
[۱۲۵] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۱۹۲.
[۱۲۶] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۴.
[۱۲۷] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۴.
[۱۲۸] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۲، ۲۰۵.
[۱۲۹] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۵.
[۱۳۰] - بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۸.
نظر خود را اضافه کنید.